سعید خطیبی: باید برای چاپ عربی رمانمان در کشور خودمان مبارزه کنیم

نویسنده الجزایری برنده جایزه شیخ زاید می‌گوید دولتش برای پیشبرد زبان عربی تلاش نمی‌کند و مردم بیشتر کتاب فرانسوی زبان می‌خوانند.

سعید خطیبی نویسنده الجزایری در مه ۲۰۲۳ برای رمان جنایی تاریخی خود «نهایة الصحرا» یا «پایان صحرا» برنده جایزه شیخ زاید در بخش نویسنده جوان شده است. وی در مصاحبه‌ای درباره ادبیات و مشکلات نویسندگی در الجزایر صحبت کرده است.

متن مصاحبه مورد اشاره به این‌ترتیب است:

«پایان صحرا» چهارمین رمان من است. من همچنین کتاب‌های دیگری نوشته‌ام و کارهای دیگران را ترجمه کرده‌ام، اما احساس می‌کنم باید برای زبان عربی بجنگم. وقتی رمانی را شروع می‌کنم، می‌دانم چقدر سخت خواهد بود، اما نمی‌خواهم تسلیم شوم. برنده شدن جایزه شیخ زاید به من کمک می‌کند تا به عنوان یک نویسنده در الجزایر و در سراسر جهان عرب بیشتر دیده شوم.

* این کتاب شما یک رمان جنایی تاریخی است. رمان جنایی به عنوان یک ژانر هنوز در جهان عرب توسعه نیافته است. به نظر شما چرا اینطور است؟

اولین کتاب جنایی است که من نوشتم. رمان‌های دیگر من نیز به مضامین تاریخی مربوط به زمان جنگ داخلی الجزایر می‌پردازند، اما رمان‌های جنایی نیستند. دوره جنگ داخلی فصل مهمی از تاریخ ماست. من خودم را «فرزند جنگ» می‌دانم. اما این که چرا هیچ رمان جنایی در جهان عرب وجود ندارد؟ باید بگویم من همین سوال را از خودم می‌پرسم. این نیز چیزی است که دوستانم مدام از من می پرسند. تنها پاسخی که می توانم به آن فکر کنم این است: رمان جنایی مترادف با آزادی است.

برای نوشتن یک رمان جنایی، نویسنده به بیشترین آزادی ممکن نیاز دارد و این چیزی است که ما در جهان عرب نداریم. حتی در جایی که سانسور دولتی وجود ندارد، ما باز خودمان را سانسور می‌کنیم. عادت کرده‌ایم. پس از چندین سال کنترل دولتی این کار اجتناب‌ناپذیر است. حتی وقتی قرار نیست در مورد دین یا سیاست بنویسی باز ما خودمان نظارت می‌کنیم. ما برادر بزرگ درونی خود را داریم تا اطمینان حاصل کنیم که با دولت‌ها و مردم دچار مشکل نمی‌شویم. اما این برای نوشتن رمان جنایی بازدارنده است. مشکل در جهان عرب این نیست که ما نویسندگان خوبی نداریم؛ برخی از نویسندگان عرب بسیار خوب کار می‌کنند، اما آزادی لازم برای نوشتن یک رمان خوب را ندارند.

* این داستان جنایی در نهایت درباره مجرمی است که مصیبت‌های خود را دارد. آیا نویسندگان عرب معتقد نیستند عدالت است که در نهایت پیروز می‌شود؟

به نظر من این بیشتر به مهارت نویسنده بستگی دارد. باید برنامه‌ریزی کنی و تحقیقات دقیقی انجام دهی. من برای رمانم، حداقل یک سال صرف تحقیق و سه سال صرف نوشتن کردم، که انرژی زیادی می‌برد و نکته اصلی آزادی درونی است. اگر «پایان صحرا» را در الجزایر می‌نوشتم، کارم و چه کسی می‌داند شاید بیشتر از آن، در خطر می‌بود. به عنوان مثال، اگر یک روزنامه‌نگار مقاله‌ای بنویسد که رژیم دوست ندارد، یا شغلش را از دست می‌دهد یا حتی به زندان می‌افتد.

من بسیاری از نویسندگان را می شناسم که می گویند آنچه را که واقعا فکر می کنند نمی‌نویسند زیرا نمی‌خواهند معیشت‌شان به خطر بیفتد. من در الجزایر نیستم و می‌توانم آنچه می‌خواهم بنویسم. برای رسیدن به این نقطه سخت جنگیده‌ام.

* یعنی چیزی به طور خاص الجزایری در مورد رمان شما وجود دارد؟

ما برای انتشار ادبیات الجزایر به زبان عربی مبارزه می‌کنیم، اما زیرساخت‌ها وجود ندارد. حمایت مالی از نویسندگانی که عربی می‌نویسند نمی‌شود. مردم به حال خود رها شده‌اند. مشکل اصلی دیگر این است که خواننده‌ای هم نیست، چون بیشتر مردم کتاب فرانسوی زبان می‌خوانند. دولت برای ترویج زبان عربی کاری انجام نمی‌دهد در حالی که پتانسیل این کار کشوری است که ۴۵ میلیون نفر جمعیت دارد.

برخی از نویسندگان، به ویژه آنهایی که سن بالاتری دارند، معتقدند آزادی بیان بیشتری در زبان فرانسه دارند، اما این موضوع به بازار کتاب نیز مربوط می شود. برای ادبیات عرب، الجزایر صرفاً یک سرزمین بایر است. تقریباً هیچ کتابفروشی ادبیات عربی ارائه نمی‌کند. مردم هنوز تمایل دارند بیشتر به زبان فرانسوی بخوانند – ما واقعاً باید برای عربی بجنگیم.

گرچه ادبیات فرانسه را در دانشگاه الجزیره و سپس در سوربن پاریس خواندم و پس از آن به فکر نوشتن به زبان فرانسه بودم، در نهایت عربی را انتخاب کردم. متأسفانه، نه دولت الجزایر و نه وزارت فرهنگ تمایلی به ترویج ادبیات عرب ندارند. از سوی دیگر، مؤسسه فرهنگی فرانسه و سفارت فرانسه سرمایه‌گذاری زیادی برای حفظ جامعه فرانسوی زبان دارند که اصلا قابل مقایسه برای حفظ زبان عربی نیست.

وضعیت در الجزایر بسیار بدتر از تونس یا مراکش است که برای ترویج ادبیات عرب در سال‌های اخیر کار کرده‌اند. در الجزایر، به‌عنوان نویسنده، باید همه کارها را خودم انجام دهم؛ بازاریابی، جلسات کتاب‌خوانی و امضای کتاب هیچی برگزار نمی‌شود. نکته اصلی این است که خوب بنویسی.

* در آن صورت احتمالاً چند نسخه از یک رمان را می‌فروشید؟

ممکن است یک سال تمام طول بکشد که کتاب خودم را تبلیغ کنم تا شاید ۱۰۰۰ نسخه بفروشم. هیچ ایستگاه تلویزیونی مرا برای مصاحبه یا بحث دعوت نمی‌کند. در الجزایر همه رسانه‌ها ابزار دولت هستند و رسانه‌ها به ادبیات علاقه ندارند، چه رسد به ادبیات عربی. به همین دلیل است که جایزه شیخ زاید برای من بسیار مهم است. امیدوارم کمک کند تا مردم متوجه شوند که ادبیات خوبی به زبان عربی برای خواندن وجود دارد. این درک احتمالاً برای بسیاری شوکه کننده خواهد بود.

* جایزه شیخ زاید توسط امارات تامین می شود. آیا این بدان معنا نیست که برخی از چیزهایی که قابل پرداختن نبوده در کتاب شما هست؟

رمان من به بسیاری از تابوها پرداخته است. تفاوت جایزه شیخ زاید با سایر جوایز ادبی منطقه در این است که هیات داوران جایزه شیخ زاید بر اساس معیارهای صرفا ادبی در تصمیم‌گیری آزاد است. مهم این نیست که چپ هستی یا راست، فقط خوب نوشتن ملاک انتخاب است. بر این مبنا درباره یک رمان قضاوت می‌شود. به هر حال اگر کتاب خوب نباشد، پرداختن به انواع تابوها هم فایده‌ای ندارد.

* رمان شما درباره چیست؟

خطیبی: محور رمان من رویدادی است که ۵ اکتبر ۱۹۸۸ در الجزایر رخ داد. آن روز شاهد اولین خیزش مردمی پس از استقلال کشور از فرانسه در سال ۱۹۶۲ بودیم. مردم عصبانی بودند زیرا چیزی برای خوردن نداشتند: نه شیر، نه شکر. این در دوره‌ای بود که الجزایر سوسیالیستی بود و پلیس و ارتش به سمت تظاهرکنندگان تیراندازی کردند. خیلی‌ها تیرباران شدند. وقتی شنیدم شوکه شدم. چگونه ممکن است چنین اتفاقی ۲۵ سال پس از استقلال رخ دهد؟ پلیس خودمان خیلی راحت تظاهرکنندگان را به گلوله بست! اما من در کتابم آنچه اتفاق افتاده را توصیف نمی‌کنم – چون حتی همه بچه‌ها هم در الجزایر این را می‌دانند – من به این سوال علاقه دارم که چرا این اتفاق افتاد؟ کتاب‌های تاریخی در این باره چیزی نمی‌نویسند. من در رمانم سعی می‌کنم دلیل وقوع این اعتراض انقلابی در خیابان‌ها را توضیح دهم. برای من، این تفاوت بین رمان تاریخی و کتاب تاریخی است.

* چرا این اتفاق افتاد؟

درست بعد از استقلال در الجزایر مسیر اشتباهی را انتخاب کردیم. خیلی چیزها بود که مدتها ندیده بودیم. در همان زمان، اعتراض‌های ۵ اکتبر ۱۹۸۸ آغاز اسلام گرایی در الجزایر بود که به ده سال جنگ داخلی در دهه ۱۹۹۰ منجر شد. همه چیز از دهه ۱۹۸۰ شروع شد.

امیدوارم خوانندگان در آلمان به زودی بتوانند این کتاب را با ترجمه آلمانی بخوانند. من اروپا را بیشتر و بیشتر می‌بینم که به سمت راست حرکت می‌کند و پوپولیست‌های راست هر چه بیشتر نفوذ می‌کنند. امیدوارم بتوانیم با ادبیات و فرهنگ کاری برای مقابله با آن انجام دهیم.

سعید خطیبی، متولد ۱۹۸۴ در بوصعده الجزایر، ادبیات فرانسه را در الجزایر و پاریس آموخت و سپس به عنوان روزنامه‌نگار و مترجم مشغول به کار شد. او اکنون در اسلوونی زندگی می‌کند. وی برای رمان «پایان صحرا» در سال ۲۰۲۳ جایزه شیخ زاید را در بخش نویسنده جوان دریافت کرد. هیات داوران اصالت سبک و سهم نوآورانه او را در ژانر رمان جنایی تاریخی به زبان عربی ستایش کردند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − 8 =

دکمه بازگشت به بالا