به بهانه 56 سالگی سیدرضا میرکریمی؛ اینجا چراغی روشن است!
یرکریمی راوی تنهایی و غربت انسان امروزی است و سعی دارد در خلال آثارش این غربت، تنهایی و تلاش برای جستجوی هویت را برای مخاطب خود به تصویر بکشد. او لنز دوربینش را از نماهای اغراق آمیز و خارق العاده به سمت آدمهای معمولی جامعه چرخانده و شخصیتی که او تصویر میکند، نماینده تمام آدمهای حاضر در جامعه است.
علی عبدالهی: نامش را میتوان در میان فهرست سینماگرانی قرارداد که به زبان و لحن منحصربهفردی در آثارش رسیده است. فیلمسازی قصهگو که در فراز و نشیب سالها حضور در متن سینمای ایران و تحولات گذرای آن، هنوز امضای قدیمی و همیشگی او بر روی آثارش باقیمانده و رفته رفته فضای مخصوص به خودش را در سینماخلق کرده است.
سید رضا میرکریمی فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۶۶ با فیلم کوتاه «برای او» آغازکرد و پس از آن یک روز بارانی و خروس را ساخت. او را میتوان یکی از فیلمسازان صاحبسبک بعد از انقلاب دانست که سینمایی با جهان بینی خاص خود را بنا کرده است. سینمایی که در میان مردمی آشنا در اطراف ما حکایت دارد و در میان آدمهای معمولی این جامعه هم نماینده دارد.
اینجا چراغی روشن است!
به تعبیر دیگر در سینمای میر کریمی همهچیز رنگ واقعیت دارد و خبری از خوب و بد مطلق نیست. این شاخصه، شخصیتهای حاضر در آثار او را ملموس میکند و بیننده با قصه آنها همراه میشود. میرکریمی راوی تنهایی و غربت انسان امروزی است و سعی دارد در خلال آثارش این غربت، تنهایی و تلاش برای جستجوی هویت را برای مخاطب خود به تصویر بکشد. او لنز دوربینش را از نماهای اغراق آمیز و خارق العاده به سمت آدمهای معمولی جامعه چرخانده و شخصیتی که او تصویر میکند، نماینده تمام آدمهای حاضر در جامعه است.
سیدرضا میرکریمی در پشت صحنه «قصر شیرین»
امروز اگرچه رضا میرکریمی را با «زیر نور ماه»، «نگهبان شب»، «خیلی دور، خیلی نزدیک» و… میشناسیم، اما شروع کار حرفهای او در فیلمسازی با سریال «بچههای مدرسه همت» رقم خورد و همان زمان توانست نگاه مخاطبان را بهسمت خود جلب کند. سینمای دینی و معناگرای میرکریمی اما 2 سال پس از «بچههای مدرسه همت» و فیلم بلند سینمایی «کودک و سرباز» آغاز شد و آثار بعدیاش نیز در همین راستا قابل تعریف بود.
کفش طلایی فستیوال کودکان برای کودک و سرباز
نخستین تجربه سینمایی میرکریمی «کودک و سرباز» بود که در سال ۱۳۷۸ بالن نقرهای جشنواره سه قاره نانت – فرانسه، کفش طلایی فستیوال کودکان و نوجوانان زلین و پروانه زرین جشنواره کودک و نوجوان اصفهان را از آن خود کرد.
بهترین فیلم منتقدان جشنواره کن
دومین اثر او در سال ۱۳۷۹ نیز جوایز داخلی و خارجی برای او به ارمغان آورد. «زیر نور ماه» سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر، جایزه بهترین فیلم هفته منتقدان جشنواره کن و جایزه بهترین کارگردانی و جایزه ویژه هیأت داوران از فستیوال فیلم توکیو را بدست آورد.
روایت دلـمشغولیها با لحنی شاعرانه
«اینجا چراغی روشن است» سومین فیلم سینمایی در فضایی انتزاعی و با لحنی شاعرانه به صورتی غیر مستقیم به دلـمشغولیهای دینی و تعارضات موجود جامعه پرداخت و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری و بهترین بازیگر مرد را از جشنواره فجر ۱۳۸۱ و جایزه ویژه جشنواره آسیا پاسیفیک دریافت کرد.
5 سیمرغ برای خیلی دور، خیلی نزدیک
فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک (۱۳۸۳) چهارمین ساخته بلند وی است. این فیلم با روایتی ساده و عمیق در دل کویر ایران سیمرغ بهترین فیلم، بهترین فیلمبردار، بهترین صدا، بهترین طراحی صحنه و بهترین چهرهپردازی را از جشنواره فجر همان سال از آن خود کرد و سال بعد به عنوان نماینده ایران برای شرکت در رقابت بخش فیلم خارجی اسکار معرفی شد.
درامی شخصیت محور با قصهای ساده
فیلم به همین سادگی (۱۳۸۶) با ساختاری جدید، قصهای ساده و با درامی درونی و شخصیت محور تجربهای کاملا متفاوت نسبت به آثار قبلی میرکریمی است. این فیلم جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه از بخش چشمانداز آسیا و جایزه سیمرغ بهترین بازیگر زن بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم از جشنواره فیلم فجر (1386) و همچنین جایزه بهترین فیلم گئورگ طلایی از جشنواره بینالمللی فیلم مسکو (۱۳۸۷) و بهترین بازیگر از شانزدهمین دوره جشنواره فیلم وارنا بلغارستان (۱۳۸۷) را برای وی به ارمغان آورد.
میرکریمی در پشت صحنه «یه حبه قند»
«یه حبه قند»، امروز، قصر شیرین و نگهبان شب 4 اثر سینمایی میرکریمی در سالهای پایانی دهه 80 و ابتدای دهه 90 هستند. غربت انسان، روابط انسانی، تنهایی، جاده و سرگشتگی آدمها در دنیای جدید مهمترین و برجستهترین مفاهیم و عناصر داستانی آثار میرکریمی در یک دهه اخیر است. نمایش عظمت دنیای امروز و حیرانی انسان بهخوبی در چند فیلم آخر او دیده میشود. حیرانی و سرگشتگی به تصویر کشیده شده در آثار میرکریمی با ذات آدمها سر و کار دارد.
جدالهاینسلی، بحرانهای هویتی دونسل فرزندان و والدین، چالشهای هویتی نماینده سنتی با نسل جدید یا عدم انطباق آنها با مقتضیات دنیای جدید و مناسبات آن در چند اثر پایانی او مشاهده میشود.
از فضای پرهیاهو تا فضایی سرد و کمدیالوگ
در دهه 90 بود که او بیش از گذشته نشان داد قواعد فنی سینما را خیلی خوب میشناسد. او میداند چگونه با نماهای استاندارد و تقطیع منطقی، قصهاش را به پیش براند، به آن فرازوفرود بدهد و شخصیتهایش را در دل بیننده جا کند. میرکریمی در دهه 90 از فضای شلوغ و پرهیاهوی «یه حبه قند» به حالوهوای «به همین سادگی» بازگشت و فیلم «امروز» را شبیه همان فضا و موقعیت با قصهای ساده، خشک و کمدیالوگ ساخت. او در قصر شیرین نیز تجربههای پیشین خود در ژانرهای مختلف را بکار گرفت که سادگی قصه توامان با موقعیت و معانی پیچیده و درخورتأملی همراه بود و یک مسیر روشن را در کارنامه کاری میرکریمی نشان میداد.
در آخرین اثر میرکریمی یعنی «نگهبان شب» نیز شاهد اتفاق خاص و هیجانانگیزی نیستیم و کارگردان سعی دارد قصه خود را در یک سیر تدریجی و آرام بازگو کند. میرکریمی در آخرین ساخته خود توانسته به خوبی فقر و شرافت را کنار هم پیش ببرد و بر خلاف آثاری که با نام جعلی سینمای اجتماعی در یک دهه گذشته به دنبال قابهای تماشایی از فلاکت فرودستاناند، او تصویری محبت آمیز از جنوب شهر را روایت میکند.
آرزوهای بر باد رفته
اما قصه فیلمسازی رضا میرکریمی به آن شکل که تاکنون دیدهایم هم نبوده است. در ورای همه آن قابهای زیبا و باشکوه، آرزوهای بر باد رفتهای نیز وجود دارد. آرزوهایی که شاید به قیمت عمر یک فیلمساز کمالگرا باشد و میرکریمی تاکنون دو بار به طور کامل حس فروپاشی کامل آنچه در ذهن تنیده بود را تجربه کرده است.
سال 87 و قصه شاهنامه
میرکریمی درست در همان سالهایی که به عنوان یک کارگردان جوان و دارای ایدههای صنفی مترقی به عنوان مدیرعامل خانه سینما انتخاب شده بود، رویای ساخت اثری عظیم براساس شاهنامه را در سر داشت. رویایی که به واسطه حضور یک سرمایهگذار هندی برای تولید مشترک تا آستانه تحقق نیز پیش رفت اما با تغییر فضای سیاسی و جابجایی مدیران سینمایی پرونده آن بسته شد. فیلمساز در مصاحبهای همان سال ها هدفش را از نشانه رفتن قصه اسطوره ای ملی سیاوش، «زنده کردن روح ملی و فرهنگ ایرانی میدانست» که به زعم او یک ضرورت اجتناب ناپذیر بود.
ابراهیم در آتشی که هرگز شعله ور نشد
دومین پروژه بلندپروازانهای که میرکریمی به سراغش رفت، چند سالی از عمرش را صرف تحقیق، پژوهش و فیلمنامه آن کرد و هرگز مجالی برای ساخت پیدا نکرد، «ابراهیم در آتش» با محوریت زندگی نامه سردار شهید دفاع مقدس حاج محمدابراهیم همت بود. پروژهای که بازهم به زعم او ابعادی ملی داشت و قرار بود داستان آزاد سازی خرمشهر از زاویه دید شهید ابراهیم همت و با حضور 7 سردار شاخص دفاع مقدس باشد. پروژهای که بازهم دستخوش تغییرات سیاسی شد و سیاستهای مدیران جدید مانع از تحقق آن شد. پروژهای که میرکریمی درباره ساخت معتقد است «زمان ساختش دیگر سپری شد و همان سال 91 باید ساخته میشد».
و حالا رئیسعلی دلواری…
حالا 11 سال پس از ایده ساخت «ابراهیم در آتش»، میرکریمی بار دیگر سراغ پروژهای ملی رفته است و این قهرمان تنگستان را برای یازدهمین فیلم بلند سینماییاش انتخاب کرده است. میرکریمی بیش از دو سال برای پژوهش فیلمنامه «رئیسعلی» وقت صرف کرده است و حتی در این مدت با حضور در مرکز آرشیو ملی لندن اطلاعاتی دست اول برای تحکیم ساختار فیلمش نیز استخراج کرده است، هرچند تا اینجای کار را یک تنه و بدون سفارش پیش رفته و به قول خودش «براساس سفارش شورای انقلاب فرهنگی درونش عمل کرده»، ولی همچنان تکلیف حامی مالی آن مشخص نیست،ولی او به تحقق این یکی خیلی امیدوار است و با به همین دلیل با مراکز مختلفی مذاکراتی داشته تا بتواند بودجه ساخت آن را فراهم کند.
میرکریمی درباره دغدغه ساخت رئیسعلی میگوید که «بعد از کرونا و در سالهای خانه نشینی خیلی تاریخ خواندم، بدنبال قهرمانی میگشتم که از جنس مردم باشد و مستقیم با استعمار جنگیده باشد. رئیسعلی با توجه به اینکه از طرف حکومت مرکزی قاجار هم حمایت نمیشد و بلکه بعنوان یاغی برای سرش جایزه تعیین کرده بودند، نمونه بارز استقلال خواهی یک ایرانی معتقد و اصیل است که منتظر پاداش و مدال نیست و سرمشق خوبی برای سرگشتگی فرهنگی امروز ماست».
منبع: فارس