عشق در سالهای جنگ!
نقدی بر آثار چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛ «قلب رقه»
در سومین روز از چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر فیلم «قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانیپور در سانس سوم به نمایش درآمد. این فیلم ماجرای عشق یک مرد ایرانی با همسرش را در شهر جنگزده رقه روایت میکند. این فیلم در ژانر رمانس و اکشن به چند عنصر برای جلب توجه بیننده متوسل شده است. اساسا در سینما ترفندهای زیادی برای جذب مخاطب و سرگرم کردن آن وجود دارد. «قلب رقه» از چند ترفند قابل توجه برای رسیدن به این امر استفاده کرده است. فیلمی که معنای تحتالفظی آن ایهامی برای مخاطب به وجود میآورد. معنای اول فیلم «قلب رقه» با قلب شهر رقه -واقع در سوریه- مترادف است. معنای دوم آن با توجه به معنای کلمه رقه قابل برداشت است. رقه یعنی نازک. در نتیجه قلب نازک میتواند معنای دوم این فیلم باشد.
دو دستمایه قابل توجه در «قلب رقه» قابل رویت است. نخست عشق میان رضا (شهرام حقیقتدوست) و ریما(شادی مختاری) در سوریه است. شهری جنگزده و سوخته! شهری که هر لحظه در معرض جنگ و بمبباران است. شهری که داعش و سرکردگان آن امنیت و آسایش را از بین بردهاند. تمام ویژگیهای حاکم در این شهر عشقی که میان رضا و ریما است را دچار تصلب میکند. به بیانی دیگر این ویژگیها نقش مانعی بزرگ را در وصال دو عاشق بازی میکنند.
دستمایه دوم بازی با مخاطب است. «قلب رقه» میخواهد تماشاگرش را کنجکاو کند. برای رسیدن به چنین امری معمایی طرح کرده و کاراکتر اصلی را در صدد کشف آن به تکاپو میاندازد. کنجکاوی و تعلیق دو رکن مهم در جذب مخاطب هستند. فیلم «قلب رقه» در موازات با رمانتیسم رضا و ریما از دو تکنیک مزبور -تعلیق و کنجکاوی نیز بهره میجوید.
این فیلم در بحث انتخاب بازیگر نیز به درستی عمل کرده و به همین جهت از لحاظ زیباییشناسانه -در میان آن همه داعشی- توازن خوبی ایجاد کرده است.
*محراب توکلی
منبع: صبا