نسل جوان تشنه شنیدن روایتهای جنگ و جانبازیها هستند
وقتی خاطراتم را از جنگ، شبهای عملیات و حوادث پرشور برای نوجوانان روایت میکنم، تشنه شنیدن هستند. استقبال بسیار خوبی دارند. روایتها هم تأثیر گذارند و باعث ایجاد حس غرور ملی در آنها میشوند.
الناز رحمت نژاد: محمدرضا احمدی جانباز شیمیایی دفاع مقدس و کوچکترین رزمنده ۱۳ ساله لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) بوده است. احمدی در سالهای جنگ جذب بسیج شد و به فعالیتهای هنری از جمله پارچه نویسی برای مناسبتها به ویژه تشییع شهدا، مقالهخوانی، شرکت در گروههای سرود، اجرا نمایشهای انقلابی، تبلیغات برای جذب نیروهای بسیجی بهویژه از هم سن و سالان و دوستانش و شرکت در اردوهای آموزش نظامی و آمادگی رزمی بسیج در پایگاه مقاومت بسیج محله پرداخت.
با شهادت اولین پسر عمویش، شهید حسنعلی احمدی در آزادسازی خرمشهر که فرمانده سپاه و پایگاه بسیج شهر نیز بود، انگیزه او برای ادامه راه شهدا آغاز شد. او چندبار برای ثبت نام و اعزام به جبهه اقدام کرد اما سن کم و اندام کوچکش مانع بود تا اینکه بالاخره با دستکاری در شناسنامه خواهرش که از او بزرگتر بود به جبهه اعزام شد.
نوجوان ۱۳ ساله دیروز و جانباز شیمیایی امروز، از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ در صحنههای نبرد و عملیاتهای دفاع مقدس حضور داشت. احمدی پس از فتح فاو و عملیات والفجر ۸ در پاتک سنگین گارد ریاست جمهوری رژیم بعث عراق و در حملات سنگین شیمیایی دشمن در سهراهی فاوام القصر شیمیایی شد. همچنین در عملیات کربلای ۵ سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه، پس از گذشتن از نهر دوعیجی، در جزیره بوارین و امالطویل عراق که رزمندگان لشگر ۱۷ در محاصره شدید بودند، در اثر سنگینی حجم آتش دشمن زخمی شد.
همزمان با سالروز میلاد حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز در فرصتی که دست داد با محمدرضا احمدی به گفتوگو بپردازیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
* جناب احمدی گفتوگو را از بعد از جنگ شروع کنیم. با پایان جنگ تحمیلی، جهاد برای شما تمام شد یا ادامه پیدا کرد؟ احتمالا خودش را در اشکال و شیوههای دیگری نشان داده است!
این رسم ما نبود ز یاران جدا شویم یا در هجوم وحشت شب بیصدا شویم، این عهد ما نبود که در انتهای راه ما بین کوچهها، تک و تنها رها شویم، آنروزها که شوق شهادت به سینه بود، توفیقمان نبود که شبیه شما شویم، رفتید تا همچو پرستو رها شوید، ماندیم ما که هم نفس سرفهها شویم، رفتید خوش به حال شما یادمان کنید، شاید که با نسیم دعاتان دوا شویم.
پس از پایان جنگ از سال ۱۳۶۷ تا الآن ۳۷ سال در مسیر حفظ ارزشهای انقلاب، شهدا و نشر فرهنگ معنوی دفاع مقدس در زمینههای فرهنگی و هنری در بین اقشار گوناگون و در فضاهای مختلف جامعه از جمله مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه، بسیج دانش آموزی، حلقههای صالحین شهرهای مختلف و همچنین در راهیان نور و یادوارههای شهدا مشغول روایتگری و بیان خاطرات جنگ، تبیین و روشنگری در ابعاد مختلف و تبیین حوادث سالهای مقدس هستم.
با توجه به منویات و فرمایشات رهبر انقلاب مبنی بر ثبت لحظه به لحظه خاطرات رزمندگان و جانبازان برای تاریخ کشورمان و آگاهی نسلهای آینده و تأثیرگذاری در قشر نوجوان و جوان، سال ۱۳۹۵ کتاب «بازمانده گردان عشق» را نوشتم. اینکتاب خاطرات یک نوجوان ۱۳ ساله از عملیات مهم و استراتژیک و آبی خاکی والفجر ۸ است. «بازمانده گردان عشق» در جشنوارههای مختلف مقامهایی را به خود اختصاص داد و کتابسال بسیج دانش آموزی شد.
در کنار روایتگری و نگارش کتاب هم به تولید نماهنگ رو آوردم. به اینترتیب نماهنگهای دلتنگی برای جانبازان شیمیایی، پرواز عاشقانه، غیرت چمران و قهرمان را تولید کردم.
* موضوع نماهنگها چه بود؟
نماهنگ دلتنگی برای جانبازان شیمیایی درباره ایثار، درد و رنجی است که جانبازان خاموش و بی صدا تحمل میکنند. نماهنگ پرواز عاشقانه به شهدای غواص و همرزمان شهیدم در عملیات کربلای ۴ و ۵ به شهادت رسیدند، میپردازد. در نماهنگ غیرت چمران هم به نقش شهید چمران و در نماهنگ قهرمان به نقش شهید املاکی پرداختم.
* قطعه ادبی یا شعر هم سرودهاید؟
بله
* پس به یکی از اینسرودهها مهمانمان کنید!
عشق را در جبهه پیدا کردهایم، رود را در جبهه دریا کردهایم، سنگر ما آسمانی صاف داشت، چشمهایی روشن و شفاف داشت، سنگر ما ساده مثل آب بود، حنجر ما تشنه و بی تاب بود، گر چه دست ما زجبهه دور ماند، دل ولی در عشق گاه هور ماند، جبهه یعنی عطر و بوی لالهها، سنگر و تنهایی و سبز و دعا، جبهه یعنی معبر و میدان مین، تکههای بچهها روی زمین، کی رود از این دل پر سوز و درد؟ یاد آن مردان میدان نبرد.
* شما در روایتگری با استقبال مخاطب هم مواجه بودهاید؟ استقبال دانش آموزان و دانشجویان!
وقتی خاطراتم را از جنگ، شبهای عملیات و آنحماسهها و حوادث پر شور برایشان روایت میکنم، تشنه شنیدن هستند. استقبال بسیار خوبی دارند. روایتها هم تأثیر گذارند و باعث ایجاد حس غرور ملی در اینجوانان میشوند. اینروایتها عزم جوانان را برای ادامه و زندگی مثل شهدا جزم میکنند. اینعلاقه جوانان به فرهنگ معنوی شهدا و شهادت کار متولیان فرهنگی را سنگینتر میکند که توجه بیشتری کنند.
اگر افرادی که توان، تجربه و تخصص دارند حمایت شوند با یک حرکت عظیم جهاد رسانهای میتوان به تولیدات فاخر سینمایی و مستندهای ارزشمند رسید. مقام معظم رهبری فرمودند: «دفاع مقدس گنجینه عظیمی است که سالهای سال میشود از آن ذخایر فرهنگی استخراج نمود.»
* چه قدر حمایت شدید؟
اینسالها تمام سعیام را برای معرفی شهدا و آرمانهای انقلاب به نسل جوان به کار بستهام ولی با تأسف باید بگویم برای تولیداتم در حوزه ایثار و شهادت به بسیاری از ارگانهای مرتبط و متولی که اساساً وجودشان برای حمایت از جبهه انقلاب و ترویج فرهنگ معنوی شهداست، بارها و بارها مراجعه کرده و یاری و حمایت خواستهام.
متأسفانه اکثریت ارگانها بعد از دوندگی و نامهنگاری و روند خستهکننده کاغذ بازی اداری، نهایتاً هیچهمکاری و کمکی بابت تولید پروژههای فرهنگی نکردند و من با همه مشکلاتم، پروژههایم را با هزینه شخصی تولید کرده و کتابم را به چاپ رساندهام، در صورتی که متولیان فرهنگی با آن همه ردیف بودجه، هزینههای هنگفت، تشکیلات عریض و طویل و تجهیزات و امکانات در دهههای گذشته آنچنان که باید و شاید نتوانستند شهدا و اسطورههای جنگ، خصوصاً شهدای زنده که همان جانبازان هستند با تولید کتاب، فیلم، سریال و مستند به جامعه و جوانان معرفی کنند. بهنظرم به وصیت حضرت امام (ره) که فرمود نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت به فراموشی سپرده شوند، عمل نکردند.
* شما برای جانباز چه تعریفی دارید؟
جانبازان همان غیور مردان و دلاوران گمنام و بیادعایی هستند که زمانی که ایران عزیزمان در معرض شدیدترین حملات بیرحمانه دشمن بعثی با حمایت همهجانبه کشورهای حامی استکبار بود، اینان مردان مرد آن روزگار بودند که در اوج جوانی دست از جوانی و زندگی و همسر و فرزند برداشته و تمام هستی خود را فدای دفاع از خاک میهن و آرمانهای انقلاب کرده و سینه خود را آماج گلولههای دشمنان کردند.
شایسته بود حماسهها و دلاوریهای این راد مردان و اسطورههای واقعی کشور برای نسلهای پس از جنگ به صورت کامل معرفی میشدند، ولی متأسفانه در این مورد کوتاهی شد و دشمن قسم خورده از اینغفلت ما سو استفاده کرد و با هزینههای هنگفت و جدیدترین و پیشرفتهترین تجهیزات و امکانات رسانهای و تولیدات محتواهای ضد ارزش را منتشر با به دست گرفتن افکار جوانان، به ما حمله کرد. حضرت آقا بارها و بارها به متولیان هشدار دادند و بر کلمه هجمه و شبیخون فرهنگی و لزوم مقابله با آن تاکید کردند.
دشمن با فریب رسانهای اسطورههای دروغین و پوشالی را با کمک همکاران و دشمنان داخلی و نفوذی با هزینههای گزاف در فیلمها و شبکههای مجازی به جای قهرمانان واقعی جایگزین کرد. معضلات فرهنگی موجود جامعه امروز ما متأسفانه حاصل بیتوجهی، اهمال، ترک فعل، نداشتن بصیرت، ندانستن اهمیت کار فرهنگی، دوگانگی گفتار و رفتار متولیان فرهنگی و عدم حمایت از دغدغهمندان حوزه فرهنگ و تولیدات رسانه است. در مقابل فعالیت گسترده و شبانهروزی دشمن قسم خورده را شاهدیم که با هزینههای بسیار، سعی دارد ارزشهای انقلاب و شهدا را که با نثار خون صدها هزار از بهترین جوانان این مرزوبوم به ثمر نشسته کمرنگ کند. اینکار را هم با شبههافکنی، اشاعه فرهنگ غربگرایی و بیبند وباری انجام میدهد.
* توقع و خواسته شما چیست؟
اینکه از تجربیات جانبازان و پیشکسوتان در جهت رفع معضلات فرهنگی جامعه استفاده شود.
منبع: مهر