نگاهی به «روشن»؛ نگاهی جدی در نقد سرمایهداری
برنامه «نقد سینما» به ساخته روحالله حجازی با بازی رضا عطاران پرداخته است، فیلمی که منتقدین این برنامه آن را اثری جدی در نقد زندگی مدرن میدانند.
بخش اول «نقد سینما»، به نقد فیلم سینمایی «روشن» اختصاص داشت که با حضور کوروش جاهد و حامد یامینپور برپا شد. کوروش جاهد ابتدا بیان کرد: من معتقدم که به جای مهر خوب و بد زدن به فیلم، باید به تحلیل عناصر درونی فیلم بپردازیم. قبل از تحلیل نشانههای درون فیلم باید بگویم که من دیروز برای دومین بار به دیدن فیلم در سینما رفتم و متوجه شدم که اکثر خانوادهها بیشتر برای دیدن فیلمهای کمدی آمده بودند؛ در واقع سالنی که به این فیلم اختصاص داشت تماشاگر زیادی نداشت. من متاسف شدم که «روشن» با این موضوع جدی و در حالی که به درستی از زبان سینما استفاده کرده، نتوانسته مخاطب را جذب کند و خانوادهها بیشتر به دیدن فیلمهایی میروند که جنبه نشاطآور دارند. جاهد ادامه داد: از سوی دیگر متاسفانه باید بگویم که عده زیادی از مخاطبان انتظار دارند که سینمای ما این روزها مانند سیرک نقش سرگرمی صرف را بازی کند؛ برای همین فیلمهای جدی اجتماعی که لحن تلخی دارند با عدم استقبال مواجه میشوند. «روشن» به طور جدی ارجاعات سینمایی دارد، سرخوردگیهای زندگی مدرن در فیلم پیداست و همچنین حس و حال نئورئالیستی دارد. در ادامه حامد یامینپور ضمن یادآوری این نکته که «روشن» سینماییترین فیلم روحالله حجازی است، عنوان کرد: «روشن» به لحاظ محتوایی فیلم خاص و خطرناکی است؛ اگر حرف فیلم فهمیده شود اتفاق عجیبی رخ میدهد چرا که فیلم ضمن اینکه در لایه اولش نقد به سرمایهداری است اما در نهایت ضد کنشگری مسلحانه طبقه فقیر جامعه رفتار میکند. همچنین باید گفت که در «روشن» نشانهگذاریهایی انجام شده اما سطحی است و انقدر پیچیده نیست که از ارجاعاتش لذت ببرید؛
در واقع دکوپاژ و نماها فکر شده نیستند و اتفاق شگفتانگیزی رخ نمیدهد که مخاطب به وجد بیایید، در واقع «روشن» فیلم خیلی سادهای است. جاهد ضمن یادآوری این نکته که نشانههای فیلم سطحی نیست، افزود: حتی اگر نشانههای «روشن» سطحی هم باشد الزاما ویژگی بدی نیست؛ به ویژه ارجاعات اثر به فیلم معروف «راننده تاکسی». جدا از این مساله فیلم در حال نشان دادن فعل و انفعالات کسی است که دچار سرخوردگی اجتماعی شده. به هر مگر حال ما چه انتظاری از یک فیلم داریم؟ اینکه فردی بنا به دلایلی دچار مشکلات اجتماعی و خانوادگی شده. حتی کهنالگوهای روانشناسی فیلم قبل خواندن است، در واقع نکات فیلم از سر ذوق نیست و به ما نشانه میدهد.یامینپور درباره موضوع «روشن» مطرح کرد: من با نگاه فیلم که درباره انفعال است، مشکل دارم. کاراکتر اصلی «روشن» منفعل است و هیچ فعالیتی نمیتواند داشته باشد. بخشی از دلیل این انفعال ارجاع به کودکی اوست و فیلم در چندیدن حادثه مختلف این انفعال را برای ما تشریح میشود. وی ادامه داد: من تصور میکنم «روشن» ضدِ همان طبقه اجتماعی است که فیلمساز دربارهشان فیلم ساخته؛ در واقع قهرمان ما به جای شورش علیه وضع موجود، علیه خودش شورش میکند. گویی که فیلمساز میگوید به جای تغییر وضع موجود، شما باید خودت را تغییر بدهی؛ این نگاه تلخ، ظالمانه و ناامیدانه به آن طبقه است. من با فیلم تلخ مشکلی ندارم اما اگر افرادی مانند کاراکتر روشن، این فیلم را ببینند، بعد فیلم چه حالی دارند؟
حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که طبقه یاد شده به سینما نروند و افرادی با جایگاه اجتماعی متوسط فیلم را ببینند، پیامش این است که در روابط اجتماعی خود مراقب افرادی مانند روشن و مریم باشید و این فیلم را حداقلی میکند و محتوا سطحش پایین میآید. در نهایت باید بگویم که حرف «روشن» اصلا قهرمانانه نیست و پیشنهادش به آن طبقه نگرانکننده است. یامینپور خاطرنشان کرد: میتوان گفت که «روشن» جزو فیلمهای حدیث نفسی است و کارگردان روند زندگی یک آدم را به تصویر میکشد. اما سینما جایی نیست که چنین فیلمهایی درش ساخته شود، چنین فیلمهایی با این موضوعات روانکاوی باید جای دیگری اکران شود نه سینما. ما در پرده سینما به قابها و قصههای دیگری نیاز داریم. جاهد در ادامه مطرح کرد: من هم با این نکته که «روشن» انفعال را تحمیل میکند، موافقم. اما وقتی کسی زورش به سیستم نمیرسد و در تلاش است زندگی فردیاش را تشکیل دهد؛ طبیعی است دچار این حس شود. افراد در اعتراض باهم برابر نیستند و عدهای به جای مبارزه دچار فروپاشی روانی میشوند. جاهد خاطرنشان کرد: مساله طبقه متوسط خیلی مهم است چرا که جامعه را به لحاظ فرهنگی جلو میبرد، «روشن» اینجا نشان داده که اگر این طبقه به لحاظ اقتصادی دچار مشکل شود، درگیر نیازهای اولیه مانند مسکن میشود؛ در نتیجه اندیشههای آرمانگونهاش از بین میرود.امیررضا مافی میزبان برنامه در نهایت عنوان کرد: فیلمساز انفعال را تحمیل میکند، همچنین فیلم میخواهد بگوید کسایی که به آرزویشان نمیرسند، مشکل خودشان است. شایان ذکر است که سینمای «روحالله حجازی» نگاه متفاوتی دارد و از زاویههای خاصی به موضوع مینگرد. شخصیتهای فیلمهای او اصولا خاص هستند و گرفتاریهای منحصر به فرد خود را دارند.
از آنجایی که در فیلم «روشن» هیچ تلاشی دیده نمیشود و مدام انفعال جبری دارد، برای کسانی که این دغدغه را دارند، پیشنهاد رو به جلویی ندارد و حتی میتواند باعث سرخوردهتر شدن این افراد شود. در ادامه «نقد سینما»، میز نقد سینمای جهان با موضوع نقد فیلم «رادیکال» و با حضور آرش خوشخو و محمدرضا مقدسیان برپا شد. آرش خوشخو ابتدا بیان کرد: «رادیکال» فیلم شریفی بود. ما فیلمهای زیادی با موضوع معلم الهامبخش داریم؛ اما «رادیکال» کلیشههای واضحی دارد و از ابتدا تا انتهایش قابل حدس است. با این حال کلیشههایش در سطح بالا انجام میدهد برای همین فیلم تاثیرگذار است اما در مجموع «رادیکال» فیلم متوسطی است. اتفاقی که اجازه میدهد این فیلم تاثیر بیشتری داشته باشد، واقعی بودن داستان است. وی ادامه داد: ما در سینمای ایران خیلی فیلمها داریم که کارشان بهتر از «رادیکال» بوده، به عنوان مثال «دونده» امیر نادری یه سر و گردن ازین بالاتر است. من مخالف «رادیکال» نیستم اما میخواهم بگویم قد فیلم کوچک است.محمدرضا مقدسیان عنوان کرد: من «رادیکال» را به دلایل مشخصی دوست دارم؛ اینکه فیلم درشتگو نیست و میخواهد یادآوری کند آدمها برای ابراز وجود نیاز به کارهای عجیب و غریب ندارند، همچنین فیلم میخواهد درباره آدمهای ساده حرف میزند. برای من منتقد خاورمیانهای جایی هنر فیلم به چشم میآید که به عمیقترین وجوه انسانی پرداخته میشود. وی ادامه داد: بودن ما به واسطه بازخورد بیرونیمان رقم میخورد. «رادیکال» به مفهوم مسالهمندی میپردازد و این همان موضوع ما در میزهای جشنواره فجر بود. من میخواهم پیشنهاد کنم که «رادیکال» را مثالی برای شیوه مدیریت، شناسایی مساله و شیوه مدیریت نیروها به سمت حل مساله قرار دهیم.
ما از این جنس فیلمها در سینما زیاد میبینیم، در این فیلم مدرسه در نقطهای واقع شده که هیچ امکاناتی وجود ندارد و آگاهی هم درباره این موضوع وجود ندارد. در این جا دو راهکار مطرح میشود اینکه با کودکان ارتباط برقرار و با شناسایی پتانسیلشان به سمت جلو حرکت و یا برای امکانات مبارزه کنیم. ما اگر مساله مند باشیم، نیروی انسانی را دیده و پتانسیلش را شناسایی میکنیم و آن را به مرحله ظهور میرسانیم. مقدسیان یادآور شد: کلمه کلیشه باید شفاف شود. تفاوت استفاده از کلیشهها جایی است که شخصیت ادراک میشود و ما میتوانیم آن را حس کنیم در غیر این صورت ما با فیلم ارتباط برقرار نکردهایم پس تمام فیلم برایمان کلیشه میشود. این منتقد مطرح کرد: مبنای من در سینما همواره این بوده که قبل از هیجانزده شدن، از فیلمنامه و شخصیت وارد داستان میشوم. اگر فیلم من و روابط انسانی را ساده در نظر بگیرد و بخواهد با کلیشه جهانش را خلق کند، به فیلم وصل نمیشوم. من اگر درباره کلیشه حرف بزنم، ابتدا تعریف میکنم که کلیشه چیست چرا که اگر کلیشه را قطعات و پازل فیلم در نظر گرفت میتوان از هر چیزی معنا پیدا کرد. اینکه فیلم خوب یا بد هست هم باز تعریف دارد. ژانر یعنی استفاده از کلیشه. ما باید ببینیم که از چه زاویهای باید به فیلم نگاه کنیم. در ادامه خوشخو اظهار کرد: من به مساله فیلم توجه میکنم چرا که رسالت هر فیلم سینمایی ارتباط با مخاطب خودش است. این ارتباط باید دو سویه باشد، فیلمی که نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، ناقص است. از آنجا که تمرکز «رادیکال» روی معرفی شخصیتها، دغدغههای ارتباطات انسانی و کنار گذاشتن عادتها است، فرصت رشد را فراهم میکند و به مخاطب پیشنهاد میدهد.
وی ادامه داد: تنها شخصیت غیرکلیشهای «رادیکال» مدیر مدرسه بود که پیشبینیهای من را بهم میزد. اخیرا فیلمهای زیادی درباره مدارس ساخته و در واقع توجه عمومی به آموزش جلب میشود؛ شاید دلیلش این باشد که عدهای مدارس را مدل کوچکی از جامعه میدانند، یا شاید هم مرتبط با نوع آموزش جدید و مسایلی است که در مدارس آمریکا و کانادا به بچهها یاد میدهند. مقدسیان در پایان خاطرنشان کرد: جریانها به واسطه تغییرات فناوری و هوش مصنوعی، بشریت و مدل تفکر را تغییر میدهند و به این واسطه مدل آموزش هم تغییر میکند برای همین مدارس مساله مهمی شده. در حال حاضر مساله ما در فیلمنامهنویسی این است که با این همه داستان و فیلمهای ساخته شده، ما دیگر قصه نداریم. اگر بخواهیم سراغ قصه نو برویم که کلیشه نباشد، باید به سراغ شخصیت برویم.چه در سینمای ایران و چه در سینمای دنیا، ما راهی غیر از پرداختن به شخصیت و عمیق شدن در آنها را نداریم. «رادیکال» به جای اینکه موقعیت را جدی جلوه دهد، به سراغ شخصیتها میرود. شخصیتهای این فیلم بدون دستوپا زدن زیاد در خاطر ما میمانند. تنها راه حل ماندگاری سینما شخصیتها هستند نه موقعیتهای کلیشهای.
منبع: فارس