آیا ما را تفاوتی نیست بین استعفا و فرار از پاسخگویی و مسؤولیت؟
آراز بارسقیان عضو کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر در واکنش به سخنان حمیدرضا نعیمی مبنی بر استعفا از ریاست و همچنین کنارهگیری از عضویت در این کانون، یادداشتی را منتشر کرد.
آراز بارسقیان عضو کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران طی یادداشتی به سخنان حمیدرضا نعیمی در گفتوگو با خبرگزاری مهر مبنی بر استعفا از ریاست هیاتمدیره کانون نمایشنامهنویسان و همچنین کنارهگیری از عضویت در این کانون، واکنش نشان داد.
در یادداشت بارسقیان با عنوان «آیا ما را تفاوتی نیست بین استعفا و فرار از پاسخگویی و مسؤولیت؟» که در اختیار گرو هنر خبرگزاری مهر قرار گرفت، چنین آمده است:
«حمیدرضا نعیمی به تاریخ ۱۹ فروردین ماه سال ۱۴۰۳ در گفتوگو با خبرگزاری مهر، خبر از استعفای خود از ریاست کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان خانه تئاتر و خروج از عضویت کل این کانون را اعلام کرد. دلایل آن را «احساس» کردن این دانست که «عدهای از حضور» ایشان «خوششان نمیآید» و در نهایت خروج خود را برای حفظِ «اعصاب و روان» مناسب دیدند. ایشان در کنار بیلانی که از مدتزمان حضور خویش در هیاتمدیره دادند، گفتند نبودن ایشان «پدرخواندهها» و «مادرخواندهها»ی این کانون هم را خوشحال کرده است.
با اینکه دلایل این حجم از «روایتسازی» در گفتوگو «مطرح» نشده، خود را مقید بر شفافسازی و تذکر چند نکته میدانم. از حالا به بعد هر آنچه میآید اسناد و شواهدش موجود و قابل ارایه است.
در ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ مطلبی تحت عنوان «آقای کوشک جلالی، هیس! کارگردانها جیغوویغ نمیکنند» توسط این قلم در کانال تلگرامی شخصیاش منتشر شد. نسخهای در گروه رسمی واتسآپی کانون بازنشر شد. مطلب باعث برآشفتهشدن این شخص شد و با ادبیاتی به دور از شان رییس کانون با نگارنده برخورد شد. این شخص علاوه بر ورود به احوالات خصوصی نگارنده، تهدید به نواختن مجازی او تا انتهای سال کرد چراکه به تازگی از اجرایش خلاصی یافته بود و کار چندانی نداشت.
واکنش او با پاسخ نگارنده مواجه شد و رفتوآمدهای قلمی به درازا کشید. تقریبا بعد از ۴۸ ساعت شانهکشیهای مجازی و پاسخ شنیدنهای مداوم به هر واکنش، با پادرمیانی اعضای دیگر بحث به مسکوت ماند و مطالب که بخشی از آرشیو کانون حساب میشد، توسط مدیریت گروه (که بهموازات نقش بازرس کانون را هم داشت) و به درخواست خصوصی این فرد (به ادعای همان بازرس کانون/ مدیرگروه)، پاک شد. هفته بعد، این قلم برای ادامه این کشمکش با ارایه شاهدی از اجرا، حرف مستقیمی به اجرای نمایش «فردریک» زد و با واکنش آنی بازرس کانون/ مدیرگروه از گروه حذف شد. تصمیم به این اخراج که با پوشش عنوان «دورکردن از محل بحث» گرفته شده، در هیاتمدیره تحت ریاست ایشان گرفته شد. البته ناگفته نماند ایشان در رایگیری اعضای هیاتمدیره رای منفی به حذف دادند اما در کل این فرایند غیرقانونی بود: شاهد اینکه بازرس در هر صنف و هیاتمدیرهای در جهان، حافظ منافع سهامداران/اعضاست، نه عامل اِعمال دستورات هیاتمدیره.
حال اتفاقی که بعد از این حذف صورت گرفت اعتراض مداوم تعداد زیادی از اعضای کانون بود. اعضایی که تاب حذف صورتگرفته را نداشتند. این اعتراض مباحث زیادی را در کانون شکل داد و تقریبا میشود گفت یک تا دو ماه کل وقت کانون بهپای همین مباحث نوشته شد. اینکه اعضا با بحثهای شکلگرفته در این صنف (و هر صنفی) مخالفت یا موافقت دارند یک مبحث دیگر است چرا که «هر بحثی» موافق و مخالف خودش را دارد. در نهایت فرایند این اعتراضها و روند طولانی که گفتوگوها طی کرد عوض اینکه ریاست کانون را پاسخگو بکند، باعث شد که ایشان بهشخصه استعفا بدهند و حتی عضویت خود در کل کانون را هم پس بدهند.
به نظر میآید استعفا در این کانون و احتمالا انجمنهای دیگر و حتی خودِ خانه تئاتر (دو نمونه شهرام گیلآبادی و مقصود نعیمیذاکر) دارد تبدیل به امری عادی میشود (بهخصوص استعفا برای ریشسفیدطلبی و برگشتن و بازتاب این استعفاها و برگشتنها در اکثر خبرگزاریها). اما هیچکدام از این استعفاها معمولا پیش نمیآمده که در جهت بیاحترامی و پاسخگو نبودن به یک فرد و تکتک اعضای یکی از انجمنها و کانونهای خانه تئاتر (هر انجمن صنفی در جهان) باشد.
ایشان با نوعی گلایه پنهان از «اکثریت خاموشی» که در بحثها شرکت نمیکنند و «ترجیح میدهند در آب باشند اما خیس نشوند» دوری خود را از این طیف مطرح میکند. حال اینکه در گروهی با حضور بیشتر از ۱۰۰ چهره شناخته و کمتر شناختهشده ادبیات نمایشی، تمام رفتارهای صورتگرفته شده از طرف این شخص و هیاتمدیره تحت ریاست ایشان دیده و شنیده شد. رفتاری که امروز به طور غیرموجه پاک شده است. رفتاری که همان اکثریت خاموش مورد خوانش قرار دادند. این به علاوه تمام مباحث ثانویه بعد از پاککردن پیامها و حذف عضوی از اعضای گروه است. ناگفته نماند این آشفتگی باعث شد که کانون نمایشنامهنویسان دست به ترمیم کلی خود بزند و در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ انتخابات مجدد خود را برگزار کرد.
حال ماند فقط یک یادآوری: رای اعتماد به یک عضو برای ریاست یک صنف، او را مسؤولیتپذیرتر از این رفتارها میکند و حتما شخصی که بعد از فراغت از یک اجرا وقتِ «نواختن» دیگران را دارد، لابد شان و وقت انجام امور محوله بهعنوان عضو و رییس یک صنف را هم داشته است؛ نه فرار از پاسخگویی به اعضا و در نهایت خروج از عضویت کلی آن انجمن. والسلام.»
عکس از مهدیه بابایی است.