روز هنر انقلاب اسلامی؛ معنا، مفهوم و زبان هنر در اندیشه سیدمرتضی آوینی

سیدمرتضی آوینی در زمان حیات کوشش بسیاری در مسیر به فعلیت رساندن ارزش‌های انقلاب اسلامی و توضیحات عقلانی در قالب هنر صرف کرد و سالروز شهادت او به عنوان روز هنر انقلاب‌ اسلامی نامیده شده است.

با وقوع انقلاب اسلامی و تغییر در ساختارهای مختلف اجتماعی – فرهنگی، جریان هنر نیز به موازات وضعیت جدید فرهنگی دستخوش تغییر شد و وجوهی تازه از هنر در بستر انقلاب اسلامی شکل گرفت. وجوهی که رفته رفته با الهام از مضامین فرهنگی، سیاسی و اجتماعی رشد و توسعه یافت.
جنگ تحمیلی هشت‌ساله و نسل هنرمندانی که به یک اعتبار مولود دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می‌شوند، از عوامل مهمی هستند که بر قالب و محتوای جریان هنری جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته مؤثر بوده و به نوعی به دغدغه‌های اصلی بخشی از جامعه‌ هنری و مدیریت فرهنگی کشور بدل شده‌اند.سیدمرتضی آوینی در زمان حیات کوشش بسیاری در مسیر به فعلیت رساندن ارزش‌های انقلاب اسلامی و توضیحات عقلانی در قالب هنر صرف کرد و سالروز شهادت او به عنوان روز هنر انقلاب‌ اسلامی نامیده شده است.اداره کل پژوهش‌های اسلامی رسانه نکاتی از اندیشه و تفکر شهید آوینی را استخراج کرده که بخش‌هایی از این پژوهش را در ادامه می‌خوانید:


هنر در اندیشه شهید آوینی

شهید آوینی در تبیین معنای هنر می‌نویسد: در زبان ما، هرگز هنر به معنایی که این روزها مصطلح است، به کار نمی‌رفته است. ارباب هنر، ارباب کمال بوده‌اند…؛ حال آن که هنر در معنای اصطلاحی آن، نه به مفهوم کمال و فضیلت، بلکه به مجموعه مساعی خاصی اطلاق می گردد که توسط جماعت هنرمندان و منتزع از سایر مظاهر حقیقت در حیات بنی آدم انجام می شود… قدما هنر را به همین مفهوم به کار می برده اند و اگر می گفته اند «عیب مبین تا هنر آری به دست» هنر را مفهومی در مقابل عیب و به معنای کمال و فضیلت اعتبار می‌کرده اند. مفهوم اصطلاحی هنر، در این قرن اخیر باب شده است.


معنا، مفهوم و زبان هنر

شهید آوینی در توصیف زبان هنر می‌نویسد: «زبان هنر، زبان قرب و شهود است». «هنرمند رازدار خزاین غیب است و زبان او، زبان تمثیل و تمثل است. پس باید رمز و راز ظهور حقایق متعالی و کیفیت حضور و ظهور امر قدسی را در جهان بشناسد. او باید با بصیرت قلبی، راز تمثل حقایق ملکوتی را بیابد و این یافتن، به معنای علم پیدا کردن نیست. به زبان روان شناسی امروز، این یافتن، لزوما با خودآگاهی نیست؛ بلکه روح هنرمند باید منزل نزول ملائکه‌ای شود که واسطه الهام رموز غیبی به قلوب و اذواق هستند. قلب هنرمند باید جلوه گاه حسن و بهاء حضرت حق باشد و آیینگی نیز بداند. زبان هنر، زبان قرب و شهود است». «هنرمند رازدار خزاین غیب است و زبان او، زبان تمثیل و تمثل است.


هنر، تفکر و عرفان

شهید آوینی در تبیین ارتباط هنر با عرفان و تفکر می‌نویسد: «هنر از لحاظ مضمون و محتوا، عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز می شود. مایه اصلی هنر نیز عشق وعرفان است. مسیحای عشق است که روح شیدایی در پیکر هنر می دمد و اگر نباشد این روح، هنر نیز جز جسد مرده بیش نیست».و در جایی دیگر می‌نویسد: «شایسته است که هنرمندان، خود را در این آینه عبرت بنگرند، مبادا که برای هنر شأن استکمالی مستقل از دین و کمال و فضیلت و حکمت و فرزانگی قائل شوند؛ و اگر نه، این طمع خام آنان را خواهد فریفت که عکس رخ یار را در آیینه جام، جمال خویشتن انگارند و دل در این عکس منعکس ببازند و هنرشان حجاب اکبر شود. حجاب اکبر، هنری است که تعلق خویش را به آن میثاق ازلی و عهد الست انکار کند».


منشأ هنر و شعور باطن

شهید آوینی در معرفی منشأ هنر می‌نویسد: «انسان در فطرت خویش دارای شعور باطنی نسبت به حقیقت عالم است که ما آن را شعور باطن می‌خوانیم. این شعور باطن، دارای پیوندی بی واسطه و مستقیم با حقیقت کلی عالم است و از آن جا که حقیقت عالم وجودْ مطلق کمال و جمال است، انسان دارای شعور فطری نسبت به کمالات و فضایل و زیبایی‌هاست. هنر نیز از همین پیوند ذاتی انسان با حقیقت عالم وجود و با روح کلی عالم منشأ می‌گیرد؛ همان گونه که عبادت و پرستش نیز از همین پیوند ذاتی با حقیقت کلی برمی‌خیزد. احساس انسان در برابر طلوع و غروب خورشید، در برابر وزش نسیم در لابه لای برگ‌های درختان، در برابر گل‌ها و در برابر تجلیات فصول مختلف در طبیعت، احساس انسان در برابر آسمان پرستاره و…، تجلیات احساس مختلفی است که در روح انسان در برابر حقیقت واحد ظهور و بروز پیدا می‌کند».


هنر چیست؛ هنرمند کیست؟

شهید آوینی، هنر واقعی را با الهام گیری از معارف اسلامی، آن چنان توصیف می کند که با فطرت و حقیقت انسانی در هماهنگی کامل است. او می‌گوید: «هنر، شیدایی حقیقت است، همراه با قدرت بیان آن شیدایی، و هنرمند کسی است که علاوه بر شیدایی حق، قدرت بیان آن را نیز از خداوند متعال گرفته است. هر یک از این دو ـ شیدایی حق و قدرت بیان ـ اگر نقص داشته باشد، اثر هنری خلق نمی‌گردد. … اصل لازم شیدایی حق است و قدرت بیان، شرط کافی است». ایشان در جایی دیگر می‌نویسد: «هنر، یاد بهشت است و نوحه انسان در فراق. هنر زبان غربت بنی آدم است در فرقت دارالقرار و از همین روی، همه با آن انس دارند چه در کلام جلوه کند، چه در لحن، و چه در نقش؛ … اُنسی دیرینه به قدمت جهان. هنر، زبان بی زبانی است و زبان هم زبانی».
منبع: فارس

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 2 =

دکمه بازگشت به بالا