نشان دادن ردپای نگاه خدا در زندگی به کودکان

«خاطرات خدا» کتابی است که ردپای نگاه خدا در زندگی را به کودکان نشان می‌دهد. «غلامرضا حیدری ابهری» حدیث‌هایی از معصومین علیه‌السلام را انتخاب کرده و براساس آنها ۵۶ حکایت کوتاه و زیبا نوشته است.

خدایی که پیامبران به ما معرفی کرده اند، خدایی است که ما را می بیند و در لحظه لحظه‌ی زندگی ما حضور دارد. او نسبت به هیچ کار ما بی تفاوت نیست و هیچ کدام از رفتارهای ما از نظر مهر یا قهر او دور نمی‌ماند.
کتاب «خاطرات خدا» نوشته‌ی «حجه الاسلام حیدری ابهری» با چنین دریافتی نوشته شده و حضور خدا را در سبک زندگی اسلامی به تصویر کشیده است. این کتاب، مجموعه ای از متن های حکایت وار است که عطر خدا را در جان مخاطب می افشاند و نزدیک بودن او را در زندگی روزمره نشان می دهد. هاجر شهابی نویسنده و منتقد بر این کتاب یادداشتی نوشته و برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است. این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

خدای واحد و یکتا از آن دست خدایان سنگی و ساختگی نیست که بتوان او را فقط گوشهٔ معابد دید و پرستش کرد. او در تک‌تک لحظه‌های زندگی انسان‌ها حضور دارد و حواسش به تمام کارهای بندگانش است.

یکی از بزرگترین دلخوشی‌های هر انسانی این است که بداند خالقش او را رها نکرده و در همه‌حال مراقب و مواظب اوست. خدا در کتاب آخرین پیامبرش به ما گفته: «ما از رگ گردن به شما نزدیک‌تریم» و در جایی دیگر قرآن گفته که: «مگر نمی‌دانی که خدا می‌بیند؟!»

خدایی که اینقدر به ما نزدیک است حواسش به همه کارهای ما هست. چه کاری را در جمع انجام دهیم و چه در خلوت و تنهایی او آن را می‌بیند.
«خاطرات خدا» کتابی است که ردپای نگاه خدا در زندگی را به کودکان نشان می‌دهد. «غلامرضا حیدری ابهری» حدیث‌هایی از معصومین علیه‌السلام را انتخاب کرده و براساس آنها 56 حکایت کوتاه و زیبا نوشته است. با اینکه حکایت‌ها ساختگی هستند اما نمونه‌هایشان را در زندگی خود دیده‌ایم. ما روزانه مسواک زده‌ایم، به دیگران در رساندن وسایلشان کمک کرده‌ایم، خطری را از کسی دفع کرده‌ایم، پولی به کسی قرض داده‌ایم، برای کسی هدیه برده‌ایم، به کسی چیزی آموزش داده‌ایم و… . تمام این کارها و کارهای دیگری را شاید بی‌توجه به اینکه کسی آنها را دیده یا نه انجام داده‌ایم و به کسی نفعی رسانده‌ایم. شاید در آن لحظه هم حواسمان به این نبوده که خدا دارد کمک ما را می‌بیند ولی همه کارهای ما چه کوچک و چه بزرگ زیر نگاه خداست. خدا هم با آن همه بزرگی‌اش زیر دین کسی نمی‌ماند برای همین بابت همه کارهای خوب به ما پاداش می‌دهد.
ابهری حکایت‌ها را به زبان ساده نوشته است تا فهمش برای کودک راحت باشد. تمام حکایت‌ها از زبان خدا نوشته شده‌اند. مثل این می‌ماند که خداوند دارد برای کودک، داستان بنده‌های خوبش را تعریف می‌کند و آخر داستان از خوشحال شدنش و پاداش دادن به آن بنده خوب حرف می‌زند.

مثلا در بخشی از حکایت «هدیه‌ای به ستاره» می‌گوید:
«بعد از اینکه ستاره با ساجده دوست شد، من یک هدیه باارزش به ستاره دادم. می‌دانید آن هدیه چه بود؟ من یک ساختمان بلند و زیبا در بهشت برایش ساختم. اگر شما هم یک دوست خوب به‌دست بیاورید، برای شما هم می‌سازم. هر کس یک دوست خوب پیدا کند، این هدیه را به او هم می‌دهم.»
در واقع نویسنده، حدیث را در دل حکایت آورده است تا کودک بتواند آن را بهتر درک کند. حدیث یا احادیث مربوط به هر حکایت در آخر کتاب آورده شده است.
زندگی ما پر است از کنش و واکنش‌های ساده‌ای که می‌تواند ما را در چشم خدا بزرگ کند. این کتاب باعث می‌شود که کودک از همان سنین بداند هر کاری می‌کند خدا از او خبردار می‌شود. او یاد می‌گیرد خدا خدایی نیست که فقط در مسجد و مکان‌های زیارتی بتوان او را پیدا کرد. کودک می‌آموزد که فقط وقت نماز خواندن و روزه گرفتن نیست که خدا به او توجه می‌کند؛ بلکه خدا همیشه و هرجا با اوست.
خاطرات خدا کتابی تصویری است. «مهشید رجایی» با تصویرگری رنگارنگ خود هر کدام از حکایت‌هایی را که نویسنده نوشته را تصویرسازی کرده است. کتاب با این تصویرهای زیبا پر از رنگ‌های جورواجور شده است و حس و حال خوبی را به کودک منتقل می‌کند.
حکایت‌ها و تصویرها کنار هم قرار گرفته‌اند تا بهتر به کودک یاد بدهند که:
«عالم محضر خداست» و هیچ‌چیز مثل دانستن اینکه خدا همیشه همراه اوست او را آرام نمی‌کند.

انتشارات بین‌المللی جمال، کتاب «خاطرات خدا» را در 128 صفحه منتشر کرده است. این کتاب تاکنون به چاپ دهم رسیده و در کتابنامه رشد آموزش و پرورش هم معرفی شده است.

منبع: تسنیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − 8 =

دکمه بازگشت به بالا