مُهر کارگردان روی فیلم خورده است

احمد قوی‌دل:

احمد قوی‌دل سوژه مستند «قوی‌دل» درباره همکاری با این پروژه و فراز و نشیب‌های آن گفت و تاکید کرد که مُهر کارگردان روی این فیلم است و خیلی خوشحالم از اینکه این کارگردان مُهر منحصر به فرد خود را روی این فیلم دارد.

احمد قوی‌دل سوژه مستند «قوی‌دل» به کارگردانی علی فراهانی‌صدر و تهیه‌کنندگی سعید الهی که این روزها در سینماهای هنروتجربه در حال اکران است، درباره چگونگی همکاری با این پروژه گفت: وقتی عوامل این مستند برای تولید فیلم به سراغ من آمدند به دنبال ساخت اثری درباره کرونا، عوارض و اثرات آن در جامعه ایران بودند و از ابتدا به پرونده خون‌های آلوده به اچ‌آی‌وی توجهی نداشتند اما بر اثر گشت و گذاری که در اینترنت و فضای مجازی داشتند، با این موضوع مواجه و از طریق همان فضا هم با نام من روبه‌رو شده بودند. پس از آن با یکدیگر جلسه‌ای داشتیم که در آن به بررسی پرونده خون‌های آلوده پرداختیم و اطلاعات و جرایدی را در اختیار آن‌ها قرار دادم که درنهایت تصمیم گرفته شد درباره بنده مستندی ساخته شود.

او ادامه داد: من همیشه از بررسی پرونده‌ خون‌های آلوده از سوی فیلمسازان، حتی دانشجویان فیلمسازی استقبال می‌کردم، از آنجایی که خودم هم به فیلم و سینما علاقه دارم و از دوران جوانی در ساخت فیلم کوتاه فعالیت می‌کردم، انگیزه‌های کافی‌ای برای حمایت از عوامل مستند داشته باشم. از طرف دیگر ساخت اینگونه آثار باعث می‌شود که در تاریخ ثبت شود که چه اتفاقی برای جامعه هموفیلی و حوزه قضایی کشورمان در بررسی یک تقاضای مدنی، رخ داده است بنابراین راضی کردن من سخت نبود و مشتاقانه برای ساخت آن همکاری می‌کردم.

از مستندهایی که قبل از این درباره خون‌های آلوده ساخته شد، راضی نبودم

قوی‌دل درباره دغدغه‌های خود برای ساخته شدن این اثر بیان کرد: البته تذکری هم به این دوستان دادم که تا الان از مستندهای ساخته شده درباره پرونده خون‌های آلوده راضی نبوده‌ام چراکه همه به گزارش تبدیل شده‌اند، پس تاکید داشتم که این مستند روایت من است و نباید همچون فیلمسازهای دیگر که نتوانسته‌اند چندان با آن ارتباط برقرار کنند، باشد. همچنین یکی از دغدغه‌های‌مان ممیزی‌هایی بود که می‌توانست بر کار صورت گیرد اما با همکاری قوه قضائیه و تهیه‌کننده اثر، مقرر شد که این کار با حداقل ممیزی ساخته شود.

مدیرعامل موسسه هموفیلی ایران درباره تاثیری که بر ساخت این مستند داشته است، تاکید کرد: نزدیک به ۲ ماه مراحل تحقیقی این مستند به طول انجامید، البته این ۲ ماه به‌صورت مداوم بود و پیش از آن پنج تا ۶ ماه به صورت پراکنده با نویسنده صحبت می‌کردم، من نهایت تلاشی که در ساخت این مستند داشتم این بود که آن را واقعی منعکس کنم و شاید تاثیرگذاری من در چارچوب اعتمادم باشد که بخشی از زندگی شخصی‌ام را با آن‌ها در میان گذاشتم، علت این کار، ابتکار من نبود بلکه تفکر کارگردان بود؛ او گفت‌وگویی با من داشت و بعد از اینکه متوجه شد در زمینه فیلم و سینما کارهایی انجام داده‌ام و با ادبیات این حوزه آشنایی دارم، یک جلسه توجیهی برای من گذاشت و گفت این را از ذهنت را دور کن که می‌خواهیم مستندی همچون مستندهای دیگر بسازیم و آنجا بود که برای اولین بار با کلمه مستند پرتره آشنا شدم. او در توضیح مستند پرتره من را قانع کرد که می‌خواهد یک کالبدشکافی هم از زندگی شخصی‌ام داشته باشد و رد انگیزه‌های این نوع مطالبه‌گری را در زندگی شخصی‌ام بررسی کند. من به کارگردان و شیوه نگارش نویسنده اعتماد کردم و بسیاری از جزئیات زندگی‌ام را در مسیری که شاید به موضوع این پرونده مربوط نبود، با آن‌ها در میان گذاشتم چراکه یکی از سوال‌های اساسی کارگردان این بود که چگونه می‌شود یک فرد اینگونه پیگیر مطلبی باشد و می‌خواست انگیزه‌های روانی، اجتماعی، خانوادگی و تربیتی را در آن بررسی کند.

او افزود: یکی دیگر از چیزهایی که می‌تواند رد تاثیرگذاری من باشد، این است که در ابتدا انگیزه کارگردان و تهیه‌کننده از ساخت این فیلم را در مطالبه‌گری دیدم و از آنجایی که از فعالان مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد هستم، همیشه تلاش می‌کنم که مروج مطالبه‌گری در چارچوب قوانین و مقررات باشم یعنی اعتقاد دارم که ما می‌توانیم در این چارچوب‌ها، نسبت به وضع موجود مطالبه‌گری کنیم، اتفاقی که درباره پرونده هموفیلی‌ها افتاد، چنین ظرفیتی را نشان می‌داد. به همین دلیل فکر می‌کنم هدف مطالبه‌گری کارگردان را تقویت کردم تا با انگیزه بیشتر به پیگیری این هدف بپردازد. البته صادقانه می‌گویم مُهر کارگردان روی این فیلم است و خیلی خوشحالم از اینکه این کارگردان مُهر منحصر به فرد خود را روی این فیلم دارد.

فراهانی چیزی را در من کشف کرد

قوی‌دل درباره رگه‌های تاثیرگذاری کارگردان و مُهری که بر فیلم دارد، تصریح کرد: مثلا در آن کلاس درس می‌گفت بزن توی سر بچه‌ها، من اعتراض می‌کردم که اصلا قبول ندارم روی پرده سینما این کار را نشان دهم، اما او می‌گفت، خواهش می‌کنم اعتماد کن و بچه را بزن که درنهایت این کار را انجام دادم یا در جایی دیگر با نشان دادن سیگار به شدت مخالف بودم، باتوجه به اینکه دوستان‌مان در انجمن مبارزه با دخانیات هم همیشه تاکید دارند که در فیلم‌ها از سیگار استفاده نکنید ولی کارگردان حرفش این بود که سیگار بخشی از زندگی تو بوده است و این آسیب هم جزو آسیب‌هایی‌ست که در جامعه جاری‌ست. من اعتراف می‌کنم که سیگار کشیدن من یک آسیب است اما کارگردان معتقد بود بخشی از شکل‌گیری این پرونده هم پای سیگار بوده است و صحنه‌هایی از فیلم را به آن اختصاص داد. صحنه‌های دیگری مثل موش‌ها و جوب ولیعصر هم ذهنیت‌های فراهانی‌صدر بود.

نماینده بیماران در پرونده قضایی هموفیلی‌ها درباره روایت طنز مستند خاطرنشان کرد: فراهانی چیزی را در من کشف کرد؛ او می‌گفت که من در مسیر مطالبه‌گری‌ام طنز خاصی داشته‌ام که این مساله از زمختی مطالبه‌گری می‌کاهد و جذابیتی را در آن ایجاد می‌کند. من به هیچ وجه درک نمی‌کردم که مردم در سینما برای چنین پرونده‌ای بخندند و بعد گریه کنند. تمام حالات روحی مردم در سینما با این فیلم تجربه می‌شود. طنزی که در فیلم به کار رفته است و منتقدان آن را بازیگوشی نام برده‌اند، مُهر فراهانی و نویسنده کار است و نباید جایگاه نویسنده را از ذهن‌مان دور کنیم. در چند نقد خواندم که منتقدان می‌گفتند کاش مستند «قوی‌دل» ادامه‌دار باشد و از جنبه‌های دیگر نیز این موضوع را بررسی کنیم؛ در آینده اگر بیان حقایق، بار سیاسی نداشته باشد، شاید بتوان بار دیگر درباره این موضوع فیلم ساخت و واضح‌تر درباره همه وقایع صحبت کرد.

او در پاسخ به این پرسش که هیچوقت فکرش را می‌کرد که از او فیلمی ساخته شود، توضیح داد: هیچوقت فکر نمی‌کردم که درباره من فیلمی ساخته شود، بیشتر فکر می‌کردم بر اثر پیگیری این پرونده و افرادی که در آن دخیل بودند، کارمان به زندان و بازداشت برسد و هیچوقت به سینما و انعکاس تلاش‌های‌مان در آن فکر نمی‌کردم. البته ساخت فیلم درباره پرونده هموفیلی‌ها برایم دور از ذهن نبود اما اینکه آن فیلم به اسم «قوی‌دل» ساخته شود و گوشه‌هایی از زندگی من را در بر بگیرد، در ذهن من نمی‌گنجید و این خوش‌ فکری کارگردان بوده است؛ خوش فکری از این نظر که یک فرد عادی را در جامعه معرفی کند که تاثیری را در زندگی اجتماعی گروه بزرگی بگذارد.

پیروزی، نتیجه اعتماد متقابل است

قوی‌دل ادامه داد: ساخت این فیلم درباره من، انعکاسی از اعتماد متقابل کارگردان، تهیه‌کننده، نویسنده، دستگاه‌های ناظر، سیستم قضایی و ممیزی‌ها به یکدیگر بوده است تا یکی از پرونده‌های بزرگ قضایی را به نمایش بگذارند. این پرونده موفقیت من یا کانون هموفیلی‌ها نیست بلکه موفقیت دستگاه قضایی کشور است. دستگاه قضایی کشور یکی از حساس‌ترین دستگاه‌هایی‌ست که مضنونان به آن پناه می‌برند؛ گروهی از افراد مظلوم که گناهی جز تهیه دارو نداشتند و مشمول یک قضاوت و حکم عادلانه می‌شوند. اینکه چگونه پیروز شدند، نتیجه اعتماد متقابل است.

کارگردان اثر به خوبی درک کرد که رسانه در این پرونده موثر بود

این سوژه مستند، با اشاره به نقش رسانه‌ها نیز خاطرنشان کرد: همچنین باید گفت کارگردان اثر به خوبی درک کرد که رسانه به خوبی در این پرونده موثر واقع شده است و با نشانی قرار دادن چند برآمد حرکت رسانه، این پیام را به جامعه می‌دهد که رسانه‌ها در حوزه مطالبه‌گری پای ثابت هستند. من هم همیشه می‌گویم که پرونده هموفیلی‌ها روی دوش رسانه پیروز شد، خیلی از خبرنگاران در مسیر اطلاع‌رسانی این پرونده صدمه دیدند حتی تصمیم گرفته بودم کتابی را با عنوان «هموفیلی و ایسنا» منتشر کنم، اگر در خبرگزاری ایسنا به‌عنوان یک رسانه غیر دولتی و دانشجویی جست‌وجو کنید متوجه می‌شوید که بیشترین بار پرونده قضایی هموفیلی را به موقع و به روز، به دوش کشیده است. با این حال تسلیم کارگردان هم شدم چراکه صدها بریده جراید را در اختیار او قرار داده بودم که استفاده کند اما ایده خودش را داشت و به شکل محدودی آن را به نمایش گذاشت. پس اگر این محدودیت وجود دارد به دلیل مسیر نویسندگی داستان و طنز جاری در قسمت‌های مختلف فیلم است.

جامعه هموفیلی‌ها بسیار از این مستند استقبال کردند / چرا به گزارش روزنامه کیهان پرداخته شد؟

او درباره واکنش تماشاگران مستند بیان کرد: واکنش مخاطبان مستند «قوی‌دل» بسیار متفاوت بود؛ بعضی از دوستان می‌گفتند که فقط روزنامه کیهان این موضوع را پیگیری کرده است و کمی هم به ما طعنه زدند اما اگر مقداری دقیق‌تر به موضوع نگاه کنند متوجه می‌شوند که این فیلم فرصت پرداخت به همه چیز را ندارد. اگر برآمدی از روزنامه کیهان در این مستند برجسته شده، به دلیل انتشار گزارش و نامه از رئیس قوه قضائیه است که جلوی لابی‌های ارکان قدرتمندی که وجود داشتمد و می‌خواستند در پرونده تاثیر بگذارند، بسته است که بسیار مهم و اثربخش است. رسانه‌های دیگر مثل ایسنا و ایلنا و صدها روزنامه دیگر در موفقیت این پرونده نقش داشتند. موثرترین دستوری که در رسیدگی به پرونده هموفیلی‌ها وجود داشت، دستور دفتر رهبری بود؛ طی نامه‌ای که خانواده قربانیان به مقام معظم رهبری نوشته بودند، دستور رسیدگی ایشان به قوه قضائیه برگ اول این پرونده است و هیچوقت نمی‌توان تاثیر آن را نادیده گرفت.

قوی‌دل افزود: جامعه هموفیلی‌ها بسیار از این مستند استقبال کردند، مدیران و کارکنان این سیستم پیام‌های مثبتی را به ما دادند و در افتتاحیه هم شرکت کردند. در جامعه مدنی نیز سازمان‌های مردم نهادی که این فیلم را دیدند، در مجموع از این کنش استقبال کردند. یکی از چیزهایی که من را بسیار خوشحال می‌کند این است که نسل جدید خیلی واکنش مثبتی به این فیلم داشتند و شاید بزرگ‌ترین بازخوردی که از جوانان گرفتم این بود که می‌گفتند، آدم بعد از دیدن این مستند به انجام کارهایی امیدوار می‌شود. از این نظر هم باید به کارگردان تبریک گفت. اگر روزی برسد که ارکان قوه قضائیه، مراجع نظارتی، همه با یکدیگر به صورت یک دل اجازه دهند که فیلمی بدون ممیزی‌ها درباره این پرونده ساخته شود، شاید امکان ساخته شدن فیلمی درباره این موضوع با شیوه‌ای دیگر به وجود آید چراکه بسیاری از عوامل این پرونده ناگفته مانده است.

محصول عشق، علاقه و تخصص

مدیرعامل موسسه هموفیلی ایران در پایان درباره نتیجه کار خاطرنشان کرد: با مجموع سرمایه‌گذاری که برای این فیلم شده بود، چیزی که مستند «قوی‌دل» را ساخته، عشق، علاقه و تخصص تیم سازنده است حتی جوایزی که به آن تعلق گرفت، توانست بخشی از سرمایه آن را تامین کند. تنوع لوکیشن‌ها فیلم را از حالت گزارشی خارج و تبدیل به فیلمی کرده است که مخاطب عادی را جذب می‌کند. همچنین باید گفت برای اولین بار در جشنواره «سینماحقیقت» نظر داوران و تماشاچیان منطبق با یکدیگر بود که می‌تواند یکی دیگر از موفقیت‌های فیلم باشد. به طور کلی باتوجه به سرمایه‌گذاری و محدودیت‌های زمانی مستند، از این فیلم راضی بودم.

منبع: صبا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − یازده =

دکمه بازگشت به بالا