آمرلی و یک روایت عاشقانه از 83 روز محاصره میان وحشت داعش
سریال «آمرلی» روایت 83 روز محاصره شهر «آمرلی» توسط داعش را در بینابین یک داستان عاشقانه به تصویر کشیده است. ترکیب یک اتفاق واقعی و یک داستانی که زاییده تخیل است. تلفیق این اتفاق و تخیلِ عاشقانه، سریال «آمرلی» را تشکیل میدهد؛ تا با قصهای درام و جنگی، همراه آن شویم.
سریال «آمرلی» محصول مشترک کشور «ایران» و «عراق»؛ به نیمههای خود رسیده و پخش ادامه دارد.روایتِ تاریخ و آگاهی از آن در قالب سریال یا فیلم؛ از روشهای نوین در دنیاست. چه تاریخ معاصر و حتی قبلتر از آن. به طوری که طیف وسیعی از مخاطبان را درگیر میکند. اوایل دهه نود بود؛ که داعش در حال پیشروی و فتوحات خود در بیخِ گوش ایران بود. خطری که ایران را نیز تهدید میکرد و اما این اتفاق نیفتاد!سریال «آمرلی» روایت 83 روز محاصره شهر «آمرلی» توسط داعش را در بینابین یک داستان عاشقانه به تصویر کشیده است. ترکیب یک اتفاق واقعی و یک داستانی که زاییده تخیل است. تلفیق این اتفاق و تخیلِ عاشقانه، سریال «آمرلی» را تشکیل میدهد؛ تا با قصهای درام و جنگی، همراه آن شویم.
گرچه مخاطب ایرانیِ این سریال، به خصوص در قسمتهای ابتدایی، احساس غریبی با فضای آن دارد اما با جادوی قصهی دراماتیک عاشقانه و بهرهگیری از بازیگر ایرانی(مصطفی زمانی)، به عنوان نقش اصلی این سریال، به مرور میتواند؛ مخاطب را از «غربت» خارج کند و به او احساس «نزدیکی» دهد. فیلمبردار ایرانی سریال، با تکینک استفاده از نورپردازی در سریالهای ایرانی و همچنین آهنگساز ایرانی «آمرلی» با استفاده از تلفیق نُتهای ایرانی و عربی، این آشنایی و همذاتپنداری را قوت میبخشد.گرچه سریال از بازیهای اغراق شدهی بازیگران عرب و برخی میزانسنهای کارگردان رنج میبرد؛ اما قصهی تاریخی و عاشقانهی «آمرلی» موجب کشش مخاطب شده است.
سوالی که ایجاد میشود این است که خود عوامل ایرانی و عرب چگونه توانستهاند؛ اثر را باورپذیرتر جلوه دهند و خودشان نیز احساس نزدیکی با آن داشته باشند؟ همانطور که در ابتدای یادداشت اشاره شد؛ اکثرِ مردم ایران از جنگی که داعش در عراق به راه انداخته بود؛ باخبر شدند و محاصرهی شهر «آمرلی» توسط داعش سبب احتمال برای ایرانیان شد که مقصد بعدی داعش ایران خواهد بود؛ پرواضح است که عوامل ایرانی و عرب حین کار توانستهاند؛ با موضوع ارتباط برقرار کنند و ماحصل همکاری مشترکشان اثری نسبتا قابل قبول در بیاید. عراقیها این جنگ را از نزدیک لمس کردند و ایرانیها بازتابهای آن را؛ چراکه همگی اتفاقات، در همسایگی ایران رخ میداد. البته باید گریزی به این نکته نیز داشت که آتشِ این جنگ را شهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش خاموش کردند و هم «آمرلی» را از حصر نجات دادند و هم خطر داعش علیه ایران را خنثی کردند. رشادتی که خطر تهدید داعش علیه ایران را نیز از بین بُرد.
باید توجه داشت که شباهتهای فرهنگی میان ایران و عراق نیز کم نیست. حتی شهرهای عراق رنگ و لعابی شبیه برخی استانهای ایران دارد که طراحی صحنه سریال به گونهایست که تا حدی تلاش شده تا شباهتها و تفاوتها به درستی نمایش داده شود. حال مفهوم «عشق» که متعلق به یک نقطهی خاص از دنیا نیست و در همه جا جریان دارد به کمک سریال آمده است تا در حین مرور تاریخ، داستانِ عاشقانهای در میانهی جنگ، ذهن مخاطب را درگیر خود کند و همراه آن شود. نکتهای که در صنعت فیلمسازی در همه جای دنیا اهمیت دارد؛ «سرگرمی» است. اگر سرگرمی در سریال یا فیلمی ایجاد نشود و یا ضعیف پرداخته شود؛ مخاطب آن را پس میزند. چراکه دیگر آن اثر در زمره این صنعت قرار نمیگیرد. در سریالها و فیلمهای خارجی که محور اصلی آن، موضوعاتی نظیر فلسفه، تاریخ و یا هر سوژهای که مبنای آن تفکر و اندیشه است؛ چاشنی و موازی آن قصهی دراماتیکی تعریف میکنند تا شاخصهی سرگرمی در اثرشان وجود داشته باشد و این یک اصل و قانون در فیلمسازی است.
منبع: فارس