کار «تئاترشهر» به کجا رسید!
یک ضدگزارش از نمایشهایی برای دلسرد شدن...
این شبها وقتی از چهارراه ولیعصر گذر میکنیم؛ همچنان بنای جذاب و گیرای تئاترشهر میدرخشد و معماری بینظیر «امیرعلی سردار افخمی» همچنان هر بیننده حتی غیرهنری را مسخ میکند… اما آیا وقتی که مخاطب تئاتر وارد این مجموعه برای تماشای نمایش میشود، میتواند شکوه و ارزش تاریخی و هنری این بنا را حس کند؟
در این شبها نمایشهایی در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه میرود که دل مخاطبان هنرهای نمایشی را بینهایت سرد میکند… هزاران حیف و افسوس در دل افرادی مینشیند که ایام بسیاری «پر کردن فراخوان برای اجرا» و یا «گرفتن وقت برای دیدار با مدیریت مجموعه» صرف کردهاند تا شاید پرنده اقبال بر شانههایشان بنشیند و وقتی برای بازبینی به آنها داده شود!
به راستی سانسهای سالنهای تئاتر شهر در قرق چه کسانی است؟ و چرا باید مخاطبان سالنهایی با این درجه کیفی هنری و تاریخی در مجموعه تئاترشهر، متحمل زجر نامتناهی حاصل از اجراهایی به غایت مبتذل و فاجعه شوند؟ آیا قرار است نسل جدید مخاطب تئاتر را با آدرس غلط، به سمت نمایش و هنرنمایشی سوق دهیم؟
وقتی که هیچ اثری از پیشرفت در بزرگترین پایگاه نمایشی این کشور نمیبینیم، چگونه میتوان به فردای تئاتر امیدوار بود؟ اساتید دانشگاه در حوزه نمایش چه نمایشی را برای دانشجو مشق کنند که دارای حداقلترین استانداردهای لازم باشد؟
کجاست آن آثار فاخر؟ به راستی ملاک و معیار برای سنجش آثار چیست؟ تنها فروش گیشه؟ یا آشنایی کارگردان نمایش با یکی از مسئولین تصمیم گیرنده سالن اجرا؟ «بازبینی کیفی» مدتهاست از دایره واژگان پیش از اجرا رنگ باخته و صلابت خود را از دست داده است؛ وقتی که تئاتر شهر با سالنهایی که هر شب نمایشهایی تحت عنوان «تئاتر آزاد» در آنها به اجرا میرود، تفاوت چشمگیری ندارد… نمایشهایی که اکنون در حال اجرا هستند، کدام یک از مولفههایی ابتدایی اجرا رابا خود دارند؟ چگونه فردی که مدتی قبل، نمایشی را کارگردانی کرده است، اکنون با اجرایی دیگر در کسوت بازیگر ظاهر شده است؟
معنای نمایشنامه هم که به کلی از بین رفته است و اگر گله و شکایتی هم صورت گیرد، انگ «ضد مدرنیسم» بر پیشانی سئوالکننده میچسبد …
در این اوضاع چه باید کرد؟ حمایت از این نمایشها که به قطع تنها و تنها خیانت است و اگر هم نمایشها را نبینیم چگونه فرهنگ شخصی خود را غنی کنیم و به عیارسنجی بپردازیم؟
تئاتر روزگاری منبع فرهنگ این کشور بود و حالا یکی از عوامل اصلی ترغیب بیفرهنگی!
تئاتر شهر، این روزها در خمودهترین و مأیوسکنندهترین حالت ممکن خود به سر میبرد و گویا این بیماری حالاحالاها سایه اش را از سر این مجموعه والا کم نمیکند و انگار که کعبه تئاتریها به دست افرادی افتاده که صلاحیت لازم را برای «تشخیص» ندارند.
حتی نمیتوان گفت که باید امیدوار بود؛ زیرا سیر غالب، روز به روز انحطاط تئاتر را بیشتر از پیش کرده است.
تنها میتوان آرزو کرد که هرچه زودتر این ابرهای تیره، آسمان تئاترشهر را ترک کنند.
علی حیدری
منبع: صبا