هفت سر اژدها و قهرمانی سیاه که در منجلاب فساد غرق میشود
اژدها موجودی افسانهای است که میخزد، پر و بال میگیرد و آتش به جان میاندازد؛ سریال «هفت سر اژدها» که از شبکه سه سیما به نمایش درآمد هم سعی داشت که این روند را نشان دهد و مجید واشقانی در نقش سلطانخواه تلاش کرد تا رشد خزنده فساد در یک انسان را به تصویر بکشد.
اژدها موجودی افسانهای است که میخزد، پر و بال میگیرد و آتش به جان میاندازد؛ سریال «هفت سر اژدها» که از شبکه سه سیما به نمایش درآمد هم سعی داشت که این روند را نشان دهد و مجید واشقانی در نقش سلطانخواه تلاش کرد تا رشد خزنده فساد در یک انسان را به تصویر بکشد. کارگردانی طالبی و تسلط واشقانی به بازی باعث شد تا بیننده تفاوت آشکار سلطانخواه ابتدای سریال با قسمتهای پایانی را ببیند و روند ریشهدواندن فساد در یک انسان را لمس کند.سلطانخواه اگرچه نقش سیاهی است اما فراز و فرودهای بسیاری دارد و حتی گاه درگیر عواطف انسانی میشود؛ واشقانی سعی کرد ورود به جزئیات کاراکتری که به او سپرده شد عواطف انسانی را توامان با قساوت و آلودگی به فساد به تصویر بکشد. او را تاکنون در نقشهای زیادی دیده بودیم اما شخصیت اصلی سریال (هفت سر اژدها) نمایی جدید از توانایی واشقانی در بازیگری را به بیننده نشان داد.
متین سلطانخواه با وجود ذکاوتی که دارد، از اعتماد بیش از اندازه به اطرافیان ضربه میخورد و فرو ریختن صلابت این کاراکتر را واشقانی در سکانسی نشان داد که سلطانخواه متوجه میشود، اقرب(عقرب) که مهره اصلی او برای اجرای نقشههایش بود، به او وفادار نیست و خیانت را پیش گرفتهاست. سکانس تنبیه خائنان هم یکی از نقاط اوج سریال است که نشان میدهد چطور فساد میتواند انسان را به قساوتی برساند که دست به کشتار بزند و از تماشای آن لذت ببرد. زندگی برای بقا و تلاش برای منافع حتی به قیمت له کردن انسانها آن اژدهایی است که فساد از انسان میسازد و واشقانی در این سکانس اژدهای درون سلطانخواه را بیرون کشید و در مقابل دید بیننده گذاشت.قدرت سلطانخواه را چنان شیفته میکند که تصور دارد با توسل به رانت و ویژهخواری قدرت انجام هر کاری را دارد اما قصه جایی دراماتیک میشود که همسو با تماشای قدرتطلبی بیاندازه سلطانخواه مخاطب روند به دام افتادن او را هم میبیند. تقابل خیر و شر چیزی است که این سریال میخواست به مخاطب نشان دهد. درست جایی که مخاطب متعجب از حجم قساوت و قدرتطلبی سلطوانخواهی است، عدالت رخنمایی میکند و سکانسهای دستگیری و دادگاه را میبینیم. قرار گرفتن فاسدی بزرگ که حالا باید در برابر عدالت پاسخگو باشد. انتهای فساد و رانتخواری تباهی است و هر چقدر هم دستگاه عریض و طویل و بله قربانگوهای بسیار داشته باشی، در منجلابی که خود ساختهای غرق میشوی؛ غرق شدن سلطانخواه را در قسمتهای پایانی با بازی احساسی واشقانی در سکانس مرگ مینو خواهرزاده او میبینیم که چطور کسی که فکر میکرد جهان در ید قدرت اوست، از هم میپاشد و خود را آشفته میبیند.
تصویری که طالبی سعی داشت از این کاراکتر نشان دهد و واشقانی بازی آن را برعهده گرفت، فراز و فرودهای یک قهرمان سیاه بود که چطور ذره ذره از عواطف انسانی فاصله میگیرد و چنان غرق در قدرت میشود که حتی نزدیکان خود را قربانی میکند. تماشای عواقب آلوده شدن به فساد در یک سریال ملموستر از خواندن آن در صفحه یک خبرگزاری و روزنامه است و باید ساخت سریالهایی از این دست بیشتر در دستور کار صدا و سیما باشد. طالبی در این سریال فساد اقتصادی را در قالب یک اثر نمایشی به منصهظهور گذاشت. او در آخرین اثر خود، شجاعت به تصویر کشیدن فساد آنهم از نوع اقتصادی را به خرج داده است. بنابراین باید قدردان فیلمسازی بود که دغدغهای این چنینی دارد و آن را به فعل درمیآورد.
منبع: فارس