الو الو… کتاب بخونم؟

گوشی را برمی‌دارید و کسی با صدایی آشنا شروع به خواندن کتابی برایتان می‌کند. این ایده‌ای برای ترویج کتاب و کتابخوانی است.

شماره ناشناسی به شما زنگ می‌زند. یا پاسخ نمی‌دهید و یا می‌خواهید بدانید چه کارتان دارد؟ پس گوشی را بر می‌دارید، صدایی آشنا سلامی می‌گوید و شروع به خواندن شعر یا متنی می‌کند. واکنشان چه خواهد بود؟ احتمالا یا گوشی را قطع می‌کنید، یا تا انتها گوش می‌دهید ببینید چه شده، چه می‌گوید؟ این صدا کیست؟ یا صدا را می‌شناسید و صبر می‌کنید ببینید ماجرا چیست و چرا دارد برشی از کتاب یا شعر می‌خواند؟

این موضوع ممکن است در روزهای آینده برایتان پیش بیاید. تعجب نکنید. حالا چرا؟ چون یک گروه جوان تصمیم گرفته‌اند کار خلاقه‌ای برای ترویج کتاب انجام دهند. آن‌ها نمایشگاه کتاب را جای مناسبی برای عرضه ایده‌شان دانسته‌اند.

اما ماجرا چیست؟ در گوشه‌ای از شبستان کیوسک تلفن قرمز رنگ انگلیسی، خودنمایی که می‌کند نامش «تماس کاغذی» است، راهنمای استفاده و شعارهای «به خاطرهات زنگ بزن»، «یه کتاب فاصلمونه» و «از کتاب به اینجا» دارد. در ساعت‌هایی از روز هم سرشان شلوغ است و برخی صف بسته‌اند تا ببیند چه خبر است و یحتمل عکس و فیلمی هم بگیرند، گاه با شلیک خنده هم از کیوسک بیرون بیاییند و بگویند «قطع کرد».

از مهدی جعفرزاده، مدیر «کانون خلاق داد» که این ایده را به نمایشگاه آورده‌، درباره ایده این کیوسک تلفن می‌پرسیم و او در پاسخ به این پرسش ایسنا، می‌گوید: ما گروه تولید محتوای خلاق در حوزه کتاب هستیم که تجربه فعالیت در صنعت نشر را داشتیم اما چندماهی است که این گروه را تشکیل داده‌ایم. ما کمبود و خلأ خلاقیت را در حوزه کتاب و نشر احساس کردیم. معمولا همه ناشران عادت کرده‌اند یکسری برنامه‌های تبلیغی مشابه چون برگزاری نشست یا برنامه‌هایی از این دست که با تغییر نسل‌ها و مخاطبان جوابگو نیست، داشته باشند. برای همین به دنبال ایده‌های خلاقانه در این حوزه رفته‌ایم.

او ادامه می‌دهد: برای اینکه به ایده‌های خلاقه برسیم طبیعتا نمونه‌های موفق خارجی را بررسی و الگوبرداری می‌کنیم و با تغییر و بومی‌سازی و مناسب‌سازی این ایده‌ها برای مخاطبان ایرانی،آن‌ها را اجرا می‌کنیم.

این مروج کتاب، ایده کیوسک را در قالب تبلیغات چریکی دسته‌بندی می‌کند و می‌گوید: این جنس از تبلیغات، معمولا کار متفاوت و غیرعادی‌ای در نقطه‌ای است که مخاطبان آن صنعت در آنجا زیاد هستند به نحوی که در مخاطبان تأثیر بگذارد. در جلسات طوفان فکری‌ای که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که مخاطبان داخل نمایشگاه با «کیوسک تلفن» با مخاطبان بیرون از نمایشگاه تماس بگیرند و کتاب بخوانند و این موضوع می‌تواند جذاب باشد. استوریتل (Storytell) که در حوزه تولید کتاب صوتی فعالیت می‌کند، مشابه این کار را انجام داده که موفقیت زیادی داشت و ما با تغییرات اساسی آن را شبیه‌سازی و اجرا کردیم.

او سپس درباره نحو استفاده از این کیوسک، توضیح می‌دهد: کتابخانه کوچکی در داخل کیوسک شامل کتاب‌های رمان، داستان، شعر، کتاب تاریخی و کتاب طنز که مورد پسند و علاقه مردم است، تعبیه شده است. سعی کرده‌ایم کتاب‌های شاخصی انتخاب کنیم که مخاطب از قبل آن را خوانده باشند تا بتوانند راحت‌تر متن را بخوانند و ارتباط حسی برقرار کنند، بخش‌هایی را هم حس کردیم می‌تواند مخاطب را جذب کند با کاغذهای رنگی مشخص کرده‌ایم البته فرد می‌تواند هر قسمت را که خود می‌خواهد بخواند. فرد کتاب و بخش مورد نظر را انتخاب می‌کند، از میان مخاطبان خود، خواهر، برادر، دوست، پدر و یا هرکسی که بخواهند، فردی را انتخاب می‌کند و یا او تماس می‌گیرد. خب شماره اینجا ناشناس است و مشخصا فرد را نمی‌شناند. سلام مختصری کرده و شروع به خواندن کتاب می‌کند.

جعفرزاده می‌افزاید: سیستم ضبط صدا داریم که هم صدای آن سمت خط را ضبط می‌کند و هم صحبت‌های این ور خط را. همچنین دوربینی در داخل کیوسک جا گذاشته شده و دوربین دیگری هم از بیرون تصویربرداری می‌کند. یعنی کل فرایند ثبت و ضبط می‌شود؛ واکنش‌هایی که مخاطب آن طرف خط دارد، گاه تعجب می‌کند و می‌پرسد «تو کی هستی؟»، «برخی قطع می‌کنند» و «برخی حدس می‌زنند و این چالش ادامه پیدا می‌کند» و «گاه برخی متوجه می‌شوند و دیالوگ صمیمی‌ای هم شکل می‌گیرد». چالش‌هایی که ایجاد می‌شود احتمال فراگیر(وایرال) شدنش زیاد است و اگر فراگیر شود، طبیعتا بخشی از کتاب که خوانده می‌شود هم و فراگیر شده و به معرفی کتاب کمک می‌کند.

این مروج کتاب که آیا طرح صرفا برای نمایشگاه کتاب است یا ادامه خواهد داشت، بیان می‌کند: ادامه می‌دهیم ؛ درواقع مناسب‌ترین جا برای معرفی این طرح را نمایشگاه کتاب دیدیم بنابراین به نمایشگاه کتاب آمدیم تا این ایده را اجرا کنیم. سپس در نظر داریم اماکن فرهنگی‌ای را در تهران و اگر کارمان به اصطلاح بگیرد در شهرستان‌ها ادامه بدهیم. باغ کتاب اولین جایی است که در نظرم داریم چنین ایده‌ای را با تغییراتی ادامه دهیم؛ ممکن است در آنجا مخاطب تماس نگیرد، بلکه ما با مخاطب تماس بگیرم. مثلاً در کیوسک باز باشد و تلفن زنگ بخورد و رهگذری از سر کنجکاوری تلفن را جواب دهد و ادامه ماجرا شکل می‌گیرد و فردی پای تلفن بخشی از کتاب را می‌خواند یا نویسنده‌ای با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. مکان بعدی‌ای که در نظر داریم خیابان انقلاب و یا فروشگاه‌های بزرگ تهران است. اگر استقبال از آن خوب باشد، در شهرستان‌ها اجرا می‌کنیم.

جعفرزاده یادآور می‌شود: ایده‌های ما محدود به کیوسک نیست. ایده‌های دیگری هم داریم. مثلا تاکسی کتاب است. با این تاکسی که سرو شکل متفاوتی هم دارد، مخاطبان را جابه‌جا می‌کنیم و چالش‌های کتابی در آن شکل می‌گیرد. احتمالا در یک محدوده فرهنگی تهران، تردد خواهد کرد.

منبع: ایسنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − یازده =

دکمه بازگشت به بالا