یکی از راهکارهای امام رضا (ع) برای جذب مردم به دین

حوزه‌های علمیه و مراکز علمی و دانشگاهی تا زمانی که در عرصه معارف دین احساس نکنند باید به سمت رسانه بیایند، مردم به تعبیر امام رضا (ع) با زیبایی کلام اهل بیت مواجه نمی‌شوند تا اینکه بخواهند از مسیر و سیره آنان پیروی کنند.

آنچه که سبب تبیین آموزه‌های دین می‌شود، قرآن است که کلام وحی محسوب می‌شود و از آنجایی که خداوند در قرآن به اجمال سخن گفته و یا قرآن دارای وجوه مختلف معنایی است، معلمانی را برای تفسیر آیات قرآن قرار داده که همان پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان عترند، لذا در قرآن فرمود «… وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ»؛ یعنی قرآن را [هم] به سوی تو نازل کردیم به خاطر اینکه برای مردم آنچه را که برای [هدایتشان] به سویشان نازل شده بیان کنی.» (44 نحل)

بنابراین بهترین مسیر دینداری، گرایش به خاندان وحی است و یا بهتر است بگوییم دعوت به عترت مساوی با دعوت به تمام آموزه‌های قرآن است، نشان به اینکه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز در حدیثی مشهور به ثقلین تمام مسلمانان را دعوت به قرآن و عترت کرد و فرمود اینها دو ثقل هستند و هرکه به آن دو تمسک کند، هرگز تا قیامت گمراه نمی‌شود.

اگر بخواهیم در قالب مثالی ملموس‌تر توضیح دهیم به این صورت است که عموم جامعه ما فرهنگ‌شان مبتنی بر دیانت آنهاست و دیانت آنها به خاندان اهل بیت وحی گره خورده است. کمتر کسی را می‌یابیم که در ایام ماه محرم رخت عزا بر تن نکند و به هیئت‌های عزاداری نرود. کمتر ایرانی است که حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام و یا حتی کربلا و نجف نرفته باشد، به ویژه آنکه ایام اربعین مسیر را برای رفتن به این حرم‌های مطهر در عراق هموارتر کرد؛ این نشان می‌دهد مردم با اهل بیت دین را بهتر می‌فهمند تا برگه‌های استدلالِ عالمان و اندیشمندان و رساله‌های عملی علما. همچنان که اهل بیت علیهم‌السلام محور وحدت جامعه ما هستند و هر حزب و جناحی و با هر تفکر و نگرشی، سعی می‌کند مسیر زندگانی خود را به آن انوار نورانی گره بزند. در این مسیر یک عده قوی‌تر و عده‌ای هم ضعیف‌تر رفتار می‌کنند، اما همه در یک قطار قرار دارند.

از این جهت هر اندازه مردم جامعه با سیره عترت آشناتر باشند و احادیث آنان در جامعه رواج یابد، مردم اقبال بیشتری به دین پیدا خواهند کرد. هرچند در این بین البته یک عده حداقلی هستند که به هیچ صراطی مستقیم نیستند و به اسم آزادی به دنبال لاابالی‌گری و بی قید و بندی در جامعه‌اند و نه به اسلام بلکه به هیچ دینی اعتقادی ندارند و به مقدسات دیگران هم اهانت می‌کنند. اینها یا جریان‌های سازمان‌دهی شده‌اند و یا عمدتاً فریب‌خوردگانی‌اند که پیشینه‌ی منفی‌شان سبب لغزش آنها از دین و دیانت شده است؛ به طور قطع فردی که عمری را در می و مستی گذرانده و در تعامل با نامحرم به هیچ حد و حدودی اعتقاد نداشته و هر گناهی که پیش پایش آمده پاسخ مثبت داده، به سختی می‌تواند نفس خود را فدای حق و حقیقت کند و یا پایبند به دین باشد؛ بلکه ناندانسته مشمول سنت استدراج شده و به تدریج پله‌های سقوط را طی کرده تا آنجا که دشمن دین شده است، دریغ از آنکه دین محدودیت‌های مثبت برای انسان ایجاد می‌کند تا روح او تعالی یابد، اما عده‌ای همین محدودیت‌ها را هم نمی‌پذیرند.

اما روی سخن با اکثریت جامعه‌ است که به خاندان عترت محبت دارند. این جمعیت را یا در ایام اربعین می‌بینیم، یا محرم؛ یا در شب‌های قدر می‌بینیم یا در ایام فاطمیه. حتی وقتی برنامه‌های آیینی در کشور همچون جشن غدیر و پیاده‌روی جاماندگان اربعین برگزار می‌شود، با جمعیتی غیر قابل وصف مواجه می‌شویم. تمام اینها نشانه‌ی این است که مردم به خاندان عترت اراده دارند، اما به شدت از احادیث آنان و سیره آن بزرگواران فاصله دارند و کسی نبوده که این احادیث در معرضشان قرار دهد.

در اینجاست که می‌توان از نسخه امام رضا علیه‌السلام بهره گرفت، آنجا که فرمود «إنّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا»؛ یعنی اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی‌شک از ما پیروی می‌کردند. لحن کلام امام متوجه عالمانی است که با قرآن و حدیث سر و کار دارند. متوجه مسئولان فرهنگی جامعه است. در واقع امام رضا علیه‌السلام برای تعالی فرهنگ جامعه اسلامی راهکار ارائه می‌دهند. حال باید پرسید در عرصه‌های مختلف آموزشی و فرهنگی تا چه حد توانستیم این کلام امام را محقق کنیم؟ از بهترین عرصه‌های برای تحقق این امر ابزار هنر است؛ در این عرصه در قالب تئاتر و فیلم و انیمیشن و … تا چه حد محصولاتی تولید شده تا مردم با زیبایی کلام عترت که نسخه‌های شفابخش هر پاک‌طینتی است، آشنا شوند؟ مثلاً خیلی‌ها علاقه دارند بدانند برخورد اهل بیت علیهم‌السلام با اعضای خانواده‌شان چگونه بوده است و آن را به صورت تصویر در ذهن داشته باشند. یا خیلی از مسئولان علاقه دارند بدانند امیرالمؤمنین در عرصه حکومت‌داری چه نسخه‌هایی ارائه دادند. یا پیامبر اسلام در برخورد با دوست و دشمن چه راهکارهایی را پیش می‌گرفتند؟

نتیجه آنکه کوتاهی در این عرصه سبب شده جامعه ما حتی جامعه مذهبی ما به سمت نسخه‌های من در آوردی یا نسخه‌های شرقی و غربی بروند، به ویژه آنکه در تلویزیون شاهد پخش برنامه‌هایی از شرق و غرب هستیم که عملاً نسخه‌های ضد فرهنگ مثل عشق‌های مثلثی و … را به جامعه تزریق می‌کنند. بنابراین تا زمانی که حوزه‌های علمیه و مراکز علمی و دانشگاهی در عرصه معارف دین احساس نکنند باید به سمت رسانه بیایند، شاهد پسرفت جامعه در عرصه فرهنگ خواهیم بود و این عدم سواد رسانه‌ای است که بزرگ‌ترین چالش‌های فرهنگی را به جامعه تحمیل کرده و در این عرصه، سهم جریان نفوذ بسیار اندک است و شاید به زحمت به 10 درصد برسد؛ جالب است که رهبر معظم انقلاب در کتاب دغدغه‌های فرهنگی در سال 72 به علمای حوزه نزدیک به این مضمون فرمودند در عرصه رسانه ورود داشته باشند تا جریان فیلم‌سازی به دست سایر جریانات نیفتد. لذا نباید به کم‌کاری و جهل خودی‌ها درصد حداقلی و به جریان نفوذ سهم چند ده درصدی قائل باشیم بلکه اینها نوعی فرار و نیز توجیه کم‌کاری نهادهای مذهبی و فرهنگی است.

منبع: تسنیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + 2 =

دکمه بازگشت به بالا