رضا گوران در سال ۸۵؛ «می‌خوام بخوابم»/ مدیران شجاع‌تری داشتیم

چهار دهه خاطرات صحنه-۷۳؛

نمایش «می‌خوام بخوابم» به نویسندگی و کارگردانی رضا گوران از جمله آثار موفق تئاتر ایران طی بیش از ۴ دهه گذشته است که در زمان خود با پیشنهاد اجرایی جدیدی روی صحنه رفت.

فریبرز دارایی؛ تئاتر ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۶ ساله، آثار مختلفی با موضوعات متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالن‌های تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی خاطره‌انگیز و پرمخاطب.

شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهه‌های ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.

در هفتاد و سومین گام از «چهار دهه خاطرات صحنه» به سراغ نمایش «می‌خوام بخوابم» به کارگردانی رضا گوران رفتیم که تیر سال ۱۳۸۶ در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت.

در دهه ۸۰ و در تئاتر ایران نسلی جوان وارد عرصه فعالیت شد که توانست طی سال‌ها و دهه‌های بعد جایگاه قابل توجهی را در عرصه نمایشنامه‌نویسی، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه، طراحی لباس و موسیقی تئاتر به خود اختصاص دهد. یکی از هنرمندان آن نسل رضا گوران است. رضا گوران متولد ۱۳۵۸، اولین کارگردانی خود در عرصه تئاتر را با نمایش «شب آوازهایش را می‌خواند» اثر یون فوسه و در تالار مولوی تجربه کرد.

رضا گوران در سال ۸۵؛ «می‌خوام بخوابم»/ مدیران شجاع‌تری داشتیم

اولین تجربه کارگردانی وی مورد توجه مخاطبان و منتقدان تئاتری قرار گرفت اما دومین تجربه کارگردانی رضا گوران با عنوان «می‌خوام بخوابم» که در سال ۱۳۸۵ در رپرتوار کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت، باعث شد تا نگاه‌ها به سوی این کارگردان جوان تئاتری جلب شود. اجرای عمومی این اثر در سال ۸۶ نیز با استقبال قابل توجه مخاطبان همراه شد.

در آن مقطع زمانی کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر با مدیریت زنده‌یاد آتیلا پسیانی بستری برای تولید و اجرای آثاری متفاوت و پیشنهادهای اجرایی جدیدی برای تئاتر ایران بود و کارگردان‌هایی که در آن دوره حضور داشتند بعدها به هنرمندان شناخته‌شده‌ای در تئاتر ایران تبدیل شدند.

رضا گوران از جمله هنرمندانی بود که با نمایش «می‌خوام بخوابم» در کارگاه نمایش آن دوره حضور داشت.

این نمایش برگرفته از نمایشنامه‌ «بیرون پشت در» اثر ولفگانگ بورشرت بود که رضا گوران نویسندگی و کارگردانی آن را بر عهده داشت. در آن اجرا مهدی پاکدل، سینا رحمانی، اشکان صادقی، روح‌الله حق‌گوی لسان و بنفشه نجاتی به ایفای نقش می‌پرداختند.

«می‌خوام بخوابم» به صورت چهارسویه اجرا شد و ارتباط مستقیمی با تماشاگر خود برقرار می‌کرد. گروه اجرایی با روایت موضوعی مرتبط با جنگ و تأثیرات مخرب آن بر فرد و اجتماع، در مواقعی بستری را فراهم می‌کرد که مخاطب می‌توانست حضور و تأثیری مستقیم بر روند اجرای اثر داشته باشد.

رضا گوران در سال ۸۵؛ «می‌خوام بخوابم»/ مدیران شجاع‌تری داشتیم

رضا گوران درباره چگونگی حضور خود در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر و روند تولید نمایش «می‌خوام بخوابم» در آن مقطع زمانی، به خبرنگار مهر گفت: یادم است کارگاه نمایش در آن مقطع زمانی توسط آتیلا پسیانی با رویکردی به گروه‌های تجربی شکل گرفته بود. ۲ سال قبل از آن زمان در جشنواره دانشجویی فجر جایزه گرفته بودم و احساس کردم می‌توانم اولین کار خودم را به دلیل رویکردها و جستجوهایی که در فرم و محتوا داشتم در حوزه تئاتر تجربی که همیشه برای من یک حوزه وسیع و بی‌انتها مانند یک کهکشان بود، تولید کنم. احساس می‌کردم می‌توانم کنجکاوی و فلسفه را که همیشه مورد علاقه‌ام بوده در روند تئاتر تجربی جستجو کنم. به همین منظور پروپوزالی را ارائه دادیم و یک سال بر اساس «بیرون پشت در» ولفگانگ بورشرت و داستان‌های کوتاه او که در آن زمان نویسنده شناخته‌شده‌ای در ایران نبود، بر اساس متد تئاتر شورایی آگوستو بوآل هنرمند برزیلی، کار کردیم. آگوستو بوآل تئاتر شورایی، تئاتر ستمدیدگان و شاخه‌های مختلفی از تئاتر را پایه‌گذاری کرده و بعد از برشت نوع جدیدی از فاصله‌گذاری را به تئاتر پیشنهاد داده است. وی تئاتر را به میان مردم برد و کارکرد تئاتر را آموزشی کرد.

وی یادآور شد: خیلی به دنبال کم‌کردن فاصله بین تماشاگر و بازیگر بودم و متد آگوستو بوآل این امکان را به من می‌داد. تمرین‌هایی طولانی داشتیم، حتی از دستیار آگوستو بوآل دعوت کردیم و به ایران آمد و تمرین‌ها را دید. تئاتر شورایی آگوستو بوآل را انتخاب کردیم و بر اساس آثار بورشرت و تئاتر شورایی یک تئاتر ضد جنگ با نام «می خوام بخوابم» را آماده کردیم که همزمان با سال اول ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد تولید شد. جو سیاسی بسیار ملتهب بود، کار ما هم سیاسی بود و نقدهای جدی داشت. فکر نمی‌کردم بتوانیم اثر را روی صحنه ببریم. اولین‌بار در تئاتر بود که تماشاگر در روند اجرا، روند متن و روند کار دخالت می‌کرد. این روند باعث می‌شد که کار غیر قابل کنترل باشد و همین امر باعث نگرانی شورای نظارت و ارزشیابی شد و نمی‌توانستند با این موضوع کنار بیایند. در نهایت این کار اجرا شد و هر شب شاهد اتفاقات جدیدی بودیم که برای خودمان هم خیلی از اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی بود با وجود اینکه در حدود یک سال و نیم تمرین تلاش‌مان را کرده بودیم که اتفاقات را پیش‌بینی کنیم.

گوران با اشاره به اینکه در آن مقطع زمانی «می خوام بخوابم» اثر برگزیده جشنواره تئاتر فجر شد، افزود: یک هفته مانده به پایان اجراهای ما بلیتی باقی نمانده بود و تمامی بلیت‌ها تمام شده بود.

این کارگردان تئاتر درباره ویژگی‌ بارز اجرای نمایش «می‌خوام بخوابم»، تأکید کرد: تماشاگران جایی را پیدا کرده بودند که می‌توانستند در آن حرف بزنند، فعال باشند و از حالت تماشاگر منفعل خارج شوند. کار ساختارشکنی‌های متفاوتی داشت، مثلا در زمانی از نمایش خیلی بی‌ربط موسیقی کار توسط سوت یکی از بازیگران زده می‌شد و او به تماشاگران می‌گفت که این موسیقی کار است و شما می‌توانید در هر صحنه‌ای از کار این ملودی را در ذهن‌تان تعمیم دهید. تمام عناصر یک درام خوش‌ساخت از اثر گرفته شده بود و تا جای ممکن اثر خرد شده بود تا تماشاگر با پیکر لخت و عریان تئاتر مواجه شود.

رضا گوران در سال ۸۵؛ «می‌خوام بخوابم»/ مدیران شجاع‌تری داشتیم

وی درباره ویژگی‌های آن دوره از کارگاه نمایش با مدیریت زنده‌یاد پسیانی توضیح داد: ویژگی آن دوره از کارگاه نمایش این بود که به آتیلا پسیانی اعتماد شده بود که باید هم می‌شد. ما از سد و موانع نظارتی گذشتیم. تمام کارگردان‌های فعال در کارگاه نمایش شیوه‌ها و نگرش‌های متفاوتی را به جهان داشتند و بسیاری از آن‌ها جهان‌ها، ایدئولوژی‌ها و فرم‌های مدنظر خود را جستجو می‌کردند. این تضارب آرا محلی برای شکل‌گیری یک دیالکتیک بین ما شده بود و باعث شده بود گفت‌وگوهایی بین اعضا شکل بگیرد و این امر باعث پویایی روند شده بود. ما هم تولیدکننده و هم مخاطب همدیگر بودیم و هم با مخاطبانی که به تماشای کارها می‌آمدند روند پویایی را شکل داده بودیم. لزوما موافق همدیگر نبودیم ولی از پرسشگری و ایجاد چالش در ذهن مخاطب استقبال می‌کردیم. آثاری که آن دوره تولید شدند پرسشگر بودند، پرسشگری نه فقط به معنای نقادی اجتماعی بلکه به معنای پدیدارشناسی و شناخت چیستی تئاتر. آن دوره کارگاه نمایش دوره پویایی بود. البته بیرون از کارگاه نمایش نیز گروه‌های بسیار خوبی بودند که تئاتر را به شکل دیگری دنبال می‌کردند نظیر نادر برهانی‌مرند و محمد یعقوبی که در شاکله تئاتر تجربی نمی‌گنجیدند ولی آثار درخشانی با مخاطبان گسترده تولید و اجرا کردند که تا به امروز هم ماندگار هستند.

گوران درباره دلایل استقبال مخاطبان از اجرای نمایش «می‌خوام بخوابم»، گفت: بازخورد قابل توجه مخاطبان به این دلیل بود که برای اولین بار بود که تئاتر اینتراکتیو اجرا می‌شد و در آن تماشاگر دیگر کسی که در سایه و سکوت مجبور است اطلاعات نمایش را هضم کند و با خود بیرون ببرد، نبود و می‌توانست جهان نمایش و فرم آن را تغییر دهد. چنین فضای گسترده‌ای که در آن نمایش به مخاطب داده شده بود قبلا تجربه نشده بود. همزمانی گذار سیاسی موجود در آن دوران زمانی نیز جامعه را به نقطه‌ای از گفت‌وگوهای بی پروا رسانده بود که این بی‌پروایی توسط مخاطب به نمایش وارد شده بود و اگر ما تمرین‌های لازم در این زمینه را نداشتیم، می‌توانست نمایش را منحرف کند و به سمت نزاع‌های سیاسی هم برویم. قصه نمایش درباره فردی برگشته از جنگ بود که هیچ جایی ندارد و هیچ کسی حتی مرگ هم پذیرای این کهنه سرباز نبود. این مفاهیم در آن مقطع زمانی توانست نقاط عاطفی تماشاگران را درگیر کند. حتی مدیران با وجود اینکه غافلگیر هم شده بودند پای کار ایستادند. در آن موقع مدیران شجاع‌تری داشتیم.

وی درباره چالش‌های موجود برای تولید و اجرای نمایش «می‌خوام بخوابم»، یادآور شد: «می‌خوام بخوابم» برای من از تمرین تا اجرا تا اتفاقاتی که در اجرا می‌افتاد و ما نمی‌دانستیم چگونه با آن‌ها مواجه شویم، چالش‌برانگیز بود. ما تمرین‌های طولانی و فرسایشی داشتیم که البته چون هر روز در تمرین‌ها به کشف می‌رسیدیم برای خودمان فرسایشی نبود ولی هزینه‌بر بود. ضمن اینکه شرایط سختی هم داشتیم. ذوق، شوق و احساس شورانگیزی داشتیم که فضایی را تجربه می‌کردیم که پیشنهاد تازه‌ای برای تئاتر ایران بود. عموما از چیزی که نمی‌فهمیم می‌ترسیم ولی اینجا استقبال به شکل دیگری بود و نه تنها ترس نبود بلکه یک همراهی عجیبی اتفاق افتاده بود. مهمترین چالش ما بحث نظارت بود چون نمی‌توانستند متن را پیش‌بینی کنند. در یکی از صحنه‌ها متن بین تماشاگران تقسیم و نقش‌ها تعیین می‌شد و آن صحنه را تماشاگران بازی می‌کردند که البته خارج از چارچوب متن نبود. پایان نمایش نیز با نظر مخاطب تعیین می‌شد.

کارگردان «می‌خوام بخوابم» درباره طراحی و شکل اجرای این اثر نمایشی، گفت: نمایش چهارسویه بود و در وسط یک فضای خالی بود و بازیگران در میان تماشاگران نشسته بودند. صحنه را خالی طراحی کرده بودیم تا تماشاگر خود به آن رنگ و لعاب و جهان خودش را شکل بدهد. خیلی دوست داشتم نمایش را در ساحت انتزاع ذهن مخاطب شکل بدهیم و المان‌هایی را بیاوریم که فقط رجعت به ذهن تماشاگر بدهد.

رضا گوران در سال ۸۵؛ «می‌خوام بخوابم»/ مدیران شجاع‌تری داشتیم

گوران در پایان سخنان خود درباره اینکه آیا تصمیمی برای بازتولید نمایش «می‌خوام بخوابم» دارد یا نه، تصریح کرد: امروزه دوره خوبی برای اجرای چنین آثاری است. البته طی سال‌های گذشته کارهای اینتراکتیو زیادی توسط هنرمندان جوان تئاتر اجرا شده است. اگر «می‌خوام بخوابم» بخواهد برای امروز اجرا شود باید متن به‌روز شود چون در آن دوران هم به واسطه آن قصه سعی کردیم فضای آن دوران را به نقد بکشیم. تفکر انتقادی به نظرم چیزی است که هنرمند و هر انسان متفکری باید این تفکر انتقادی را داشته باشد. البته این تفکر انتقادی نیازمند یک آگاهی و زمینه‌ای است که در آن آموخته‌اید و صرفا اینکه نقد کنیم نیست. تئاتر چون پرسپکتیوهای متفاوتی را در ذهن مخاطب طراحی می‌کند در حوزه تفکر انتقادی باید هوشیار بود. تئاتری که انتقاد نمی‌کند تئاتر منفعلی است که اگر خوش‌شانس باشد به موزه رانده می‌شود. تمام میرایی تئاتر از قدرت تئاتر می‌آید. وقتی یک هستی پذیرفته که میرا است و واقع‌گرایی زوال را پذیرفته است سعی می‌کند همه خود را ارائه دهد. این تفاوت تئاتر با باقی هنرها است که آن را جذاب، پیچیده و غریب می‌کند. اگر تمایل کار کردن باشد مایل هستم بر اساس نیازهای روز با تغییراتی در فرم و محتوا این اثر را اجرا کنم.

مهدی پاکدل ایفاگر نقش «مرگ» در نمایش «می‌خوام بخوابم» هم در ۱۵ تیر سال ۱۳۸۶ و در نشستی در خبرگزاری مهر، درباره تجربه حضور خود در این اثر نمایشی چنین گفته بود: برای خود من به عنوان بازیگر اینکه از همه طرف توسط تماشاگر دیده می‌شوم واقعاً سخت و در عین حال هیجان‌انگیز است. سختی کار برای من و همه بچه‌ها این است که اتفاقات و برخورد تماشاگران غیرقابل پیش‌بینی است. به همین دلیل باید به قدری با تسلط و تمرکز روی صحنه باشیم که تماشاگر زیاد نخواهد خارج از کنترل عمل کند. ضمن اینکه به تماشاگر اجازه دهیم راحت باشد. تماشاگر ما خیلی محجوب است، اینکه همیشه عادت کرده در تاریکی به دیدن تئاتر بنشیند و حال ما آنها را در روشنایی کامل قرار داده‌ایم خود باعث شده آنها نیز در وضعیتی خاص قرار بگیرند. البته تماشاگر حق دارد در جایی به دلیل تلخی موضوع به شخصیت‌ها توهین کند، ولی حتی این کار را نیز نمی‌کند.

وی درباره نقش خود نیز بیان کرده بود: مرگ برای همه مردم ملموس است و تا سراغ‌مان نیاید آن را باور نمی‌کنیم. ولی وقتی کسی مخصوصاً اگر جوان بمیرد، آن روی مرگ را می‌بینیم و اینکه چقدر بیرحم است. سعی من این بود که در بخش اول مرگ ملموس را در نقابی بامزه و لذتبخش برای تماشاگر نشان دهم و در بخش نهایی نمایش چهره واقعی مرگ را نمایان کنم.

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 + چهار =

دکمه بازگشت به بالا