«یادگار جنوب»؛ یادگاری از سینمای قصه‌گو

«یادگار جنوب» پیش از هر چیز دیگری روایت‌کننده است و مخاطب را با خود از ابتدا درگیر می‌کند. جریان غیرخطی حاکم بر فیلم، کارآمد بوده است و در بصری شدن فیلمنامه ایجاد جذابیت و دینامیک کرده است. روایتی که از ظرف و مظروف خود بیرون نمی‌زند و حد و حدود خود را می‌شناسد؛ از همه مهم‌تر سوال می‌پرسد و بعد پاسخ می‌دهد و در پی سینمای روشن‌فکری که تنها طرح مسئله می‌کند نیست.

فیلم سینمایی «یادگار جنوب» به کارگردانی «حسین دوماری» و «پدرام پورامیری» و به تهیه‌ی «مجتبی رشوند» که اکران عمومی خود را از ۳۱ تیرماه در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است،فیلمی است که شاید پس از مدت‌ها و غیبتی طولانیِ از حضور به جا و درست عنصر «روایت»، بتوان آن‌ را یافت؛ این فیلم قصه می‌گوید و این همان چیزی است که در سینمای ایران در وضع فعلی کیمیاست و این سوال همیشه مطرح است که چرا از قصه گفتن به شکلی ساده هراس داریم؟ و پیوسته سعی می‌کنیم بیهوده پیچیده حرف بزنیم، آن هم دقیقا وقتی که اصلا نیازی به آن نیست!

«یادگار جنوب» پیش از هر چیز دیگری روایت‌کننده است و مخاطب را با خود از ابتدا درگیر می‌کند. جریان غیرخطی حاکم بر فیلم، کارآمد بوده است و در بصری شدن فیلمنامه ایجاد جذابیت و دینامیک کرده است. روایتی که از ظرف و مظروف خود بیرون نمی‌زند و حد و حدود خود را می‌شناسد؛ از همه مهم‌تر سوال می‌پرسد و بعد پاسخ می‌دهد و در پی سینمای روشن‌فکری که تنها طرح مسئله می‌کند نیست. روایت از الگوی «فری‌تاگ» بهره می‌برد و فیلمنامه‌نویس در خلق موقعیت و دراماتیزه کردن این موقعیت‌های خلق شده بسیار موفق عمل کرده است.

در کارگردانی ما تکامل «فیلمنامه» را شاهد هستیم و باز می‌گردیم به کلیشه‌ای که در کلاس‌های کارگردانی و فیلمنامه نویسی که؛ [کارگردانی مطلوب است،که در خدمت فیلمنامه باشد] و این همان چیزی است که در «یادگار جنوب» به درستی رعایت شده است و کارگردانی در پی خودنمایی و جلوه‌گری در ورای مسیر فیلمنامه نیست. رتیم و تمپو چه درونی و بیرونی در فیلمنامه ، کارگردانی و به‌ویژه بازی‌های بازیگران بسیار زیرکانه و درست ایجاد شده است. دکوپاژ کاملا در تلاش برای زایش سالم فیلمنامه است و دوربین بسیار هوشیار و جذاب عمل می‌کند و حرکات دوربین و فضاسازی ایجاده شده، دریافت حس مطلوب اثر یاری‌رسان است.

«یادگار جنوب» از حیث بازیگری نیز فیلمی شاخص است. «وحید رهبانی» و «الناز شاکردوست» بسیار خوب و باورپذیر در کنار هم چیده شده‌اند و «سحر دولتشاهی» و «پژمان جشمیدی» نیز کافی و درست و تاثیرگذارند. «صابر ابر» درخشان و فراتر از انتظار است به طوری که اگر تیتراژ فیلم را نبینیم، باور نمی‌کنیم که او در این فیلم به ایفای نقش پرداخته باشد.

موسیقی و طراحی صحنه و لباس نیز عامل مهمی در «یادگار جنوب» هستند؛زیرا در انتقال مفاهیم و معانی فیلم هستند و موفق هم عمل می‌کنند. فضاسازی سرد و کم‌نور، طراحی‌‌های لباس‌ متناسب با درونیات کاراکتر و به‌ویژه موسیقی که «بامداد افشار» در این بخش، بی‌نظیر عمل کرده است و «آهنگسازی» این فیلم نقطه‌ قوت بسیار چشمگیر اثر است، «فراز و فرودهای گام‌ها»، «مدولاسیون»ها و همه‌ عوامل دیگر به او کمک کرد‌ه‌اند تا با نت‌ها، احوالات کاراکتر را در ذهن مخاطب نقاشی کند.

مجموعا در «یادگار جنوب» ما با یک هماهنگی تیمی رو‌به‌رو هستیم که انگار هرکس در جای خود وظیفه‌ خود را به درستی انجام ‌داده و درک صحیحی از خواسته‌ها و ناخواسته‌های کارگردان در کل تیم این پروژه تزریق شده است تا در نهایت نظاره‌گر اثری باشیم که مفاهیمی مهم را با قالب و بسته‌بندی زیبا به چشمان مخاطب اهدا می‌کند و از دام ابتذال در امان مانده است.

«یادگار جنوب» نشان می‌دهد هنوز هم یک کار شریف اجتماعی مخاطب دارد.

علی حیدری

منبع: صبا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 + ده =

دکمه بازگشت به بالا