دوروهای باورپذیر!
یادداشتی بر سریال «داریوش»؛
سریال شبکه نمایش خانگی «داریوش» اثر هادی حجازیفر تاکنون توانسته است نظر اکثر مخاطبان خود را جلب کند و این امر به دلیل پیچیدگیهایی است که در شخصیتپردازی کاراکترهای داستان وجود دارد.
حجازیفر کارگردان و نویسنده این اثر با اتکا به بازی خوب بازیگران توانایش و متنی قابلقبول و کم ایراد مجموعه نمایشی را ارائه کرده است که در هر لحظه انتظار اتفاقی جدید در راستای اهداف فیلمنامه را داریم و در این بین، داریوش و بهرام نقشی کلیدی ایفا میکنند که از خوب ماجرا، هر دو بد داستان هستند و انتخاب ما بین بد و بدتر است و نه تقابل خوب و بد.
هرچه سریال جلوتر میرود با لایههای جدیدی از ذات این دو نفر آشنا میشویم که ما را دنبال خود میکشند و این انتظار را داریم که با رویداد دیگری میخکوبمان کند.
این سریال که بر اساس نقد رفتار اجتماعی، نبود اعتماد به یکدیگر و فریب دادن بنا نهاده شده است با چرب زبانی و برنامهریزی توسط بهرام و داریوش و تقابل این دو که در ظاهر دوستانی قدیمی ولی در باطن دشمن خونی یکدیگر هستند، جذابتر میشود.
بهرام که پیشتر به پسرخالهاش سیروس گفته بود شب دزدی طلاها، بعد از انجام کار کلک داریوش را بکند، با بدشانسی خودش از بلندی پرت میشود و میمیرد و داریوش که بعد از ۱۵ سال فرار از چوبه دار بهصورت قاچاقی از ترکیه برگشته است، ادعا میکند جای طلاها را نمیداند و در این چند سال بهرام با نزدیکتر شدن به خانواده لیلا دختر داریوش و استخدام پدر سینا، نوه داریوش که لیلا از او طلاق گرفته از لحظهلحظه زندگی آنها با خبر است و از آن طرف داریوش که با تیپ و قیافهای جدید تمام تلاشاش را برای جلب اعتماد ساقی با بازی سحر دولتشاهی میکند تا با نقشهای که کشیده احتمالاً به طلاهایی برسد که شب دزدی در خانه آنها پنهان کرده ولی از سویی دیگر به بهرام گفته است، میخواهد منزل رفیقش مرتضی را که در ترکیه به او کمک فراوانی کرده تا بتواند در آنجا کار کند، بزند که با آن پول میخواهد طلب بهرام و پسرخالههای او را از دزدی آن شب بدهد.
تقابل این دو نفر میتواند کشش و جذابیت سریال «داریوش» را افزایش دهد و امید داشت که اگر این روند ادامه داشته باشد، در کلیت با یک سریال استاندارد درام حادثهای قابل قبولی روبهرو باشیم با این تفاوت که در این حوادث پای هیچ پلیسی تا اینجا به داستان باز نشده است.
خرده روایتها مثل عشق وحید به لیلا و اختلافات بین این دو، تلاشهای کاظم برادر داریوش و همسرش برای بچهدار شدن و یا دنبال انتقام بودن پسر سیاوش از داریوش بهدرستی طراحیشده است و ریتم داستان را از یکنواختی که باعث خستگی بیننده میشود، میاندازد و استفاده بهجا از کمدی در فواصلی که شاید بیننده احتیاج به یک بازیابی ذهنی و دور شدن از موضوع قبلی و شروع اتفاق جدید، به ظرافتهای اثر افزوده است.
مهدی صالحی
منبع: صبا