نگاهی به فیلم «در آغوش درخت»/ در جست‌وجوی خانواده‌ای سبز

در قالب یک یادداشت مطرح شد؛

«در آغوش درخت» نگاه دغدغه‌مندی به مسایل خانوادگی و نقش بحران‌های خانوادگی در آسیب‌های اجتماعی دارد.

فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه پاشا و تهیه‌کنندگی محمدرضا مصباح و سجاد نصرالهی‌نسب محصول سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی که این روزها به فروش ۲ و نیم میلیارد تومانی رسیده است به زودی اکران‌های سیار خود را نیز آغاز خواهد کرد. به همین بهانه فرهاد خالدی نیک نویسنده سینمایی درباره این فیلم یادداشتی نوشته است که در ادامه می‌خوانید.

در این یادداشت آمده است:

در حالی که اغلب فیلم‌های سینمای ایران در فضاهای شهری و لوکیشن‌های تکراری ساخته می‌شوند، بابک خواجه پاشا در اولین ساخته سینمایی‌اش، دوربینش را به استان آذربایجان غربی و شهرستان ارومیه برده تا «در آغوش درخت» از لحاظ بصری فیلمی متفاوت و متمایز از دیگر آثار سینمای ایران باشد. فیلمی که خط اصلی قصه‌اش، چند روز از زندگی زن و شوهری در آستانه جدایی را روایت می‌کند. زن و شوهری که اگرچه در ابتدا به نظر می‌رسد متعلق به ۲ دنیای متفاوت هستند اما بزرگترین مشکل ایشان در عدم درک یکدیگر و مسدود شدن پل‌های ارتباطی‌شان است بطوری که اساسا حرف و سخن هم را نمی‌شنوند. این چنین است که زن که از فوبیای فاصله رنج می‌برد، علت ابتلایش به این بیماری را از شوهرش پنهان کرده تا مشکلات‌شان روز به روز بیشتر شود. «کیمیا» (با بازی دیدنی مارال بنی آدم) و «فرید» (جواد قامتی) یک نمونه از هزاران زوج ایرانی هستند که انگار یاد نگرفته‌اند با هم حرف بزنند و مسایل فی مابین‌شان را با گفت‌وگو در کانون خانواده حل کنند. آنها در حالی تصمیم می‌گیرند که از یکدیگر طلاق گرفته و ۲ پسرشان را از هم جدا کنند تا هرکدام با یکی از آن‌ها زندگی کنند که از قدرت و توان ارتباطی این ۲ فرزند غافل هستند. قدرت و توانی که نه تنها این ۲ را در کنار هم نگاه می‌دارد بلکه در نهایت موجب می‌شود فاصله بعید میان زوج خشمگین ابتدای فیلم، کم و کمتر شود.

در تمامی طول فیلم، نگاه دغدغه‌مند نویسنده و کارگردان فیلم (بابک خواجه پاشا) نسبت به مسایل خانوادگی و نقش بحران‌های خانوادگی در آسیب‌های اجتماعی دیده می‌شود. حتی قضیه ابراز محبت «رضا» (روح الله زمانی) به دختر مورد علاقه‌اش که به یکباره ۲ برادر را به رقیب عشقی همدیگر تبدیل می‌کند نیز از همین بحران خانوادگی نشات می‌گیرد. مساله‌ای که نشان می‌دهد یک زخم کوچک چطور می‌تواند سر باز کند و تبعات ویران کننده‌ای داشته باشد.

مهمترین مزیت فیلم در این است که با آنکه از فضا و جغرافیای بومی و محلی آذربایجان به درستی بهره می‌گیرد و دوربین فیلمبردارش (محمد فکوری) نماهایی تماشایی از طبیعت و عناصر مرتبط با آن را به تصویر می‌کشد، شخصیت‌های فیلم و نوع تفکر و حتی سبک زندگی‌شان، با آن چه در زندگی اغلب مردمان این روز می‌گذرد، بیگانه نیست و مخاطبان شهرنشین نیز به راحتی با شخصیت‌های فیلم احساس همذات پنداری می‌کنند. حتی استفاده از زبان ترکی در برخی از دیالوگ‌های فیلم و مدد گرفتن از زیرنویس فارسی نیز باعث ایجاد فاصله میان مخاطب فارسی زبان نشده و این مساله نشان از موفقیت خواجه پاشا در روایت قصه فیلم دارد. موفقیتی که باعث شد در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، جوایز بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم اول، نصیب بابک خواجه پاشا شود.

«در آغوش درخت» مشخصا ۲ مرتبه مخاطب را دچار تعلیق می‌کند که هر ۲ بار نیز به غرق شدن کودکان فیلم مربوط می‌شود. گویی غرق شدن «علیسان» (رایان لطفی) در استخر پرورش ماهی و نجات وی توسط برادر بزرگترش، «طاها» (اهورا لطفی)، اخطار و هشداری است برای وقوع حادثه‌ای عظیم‌تر که در راه است و مورد غفلت مادر و پدر قرار می‌گیرد. بدین ترتیب خواجه پاشا، مخاطبان فیلم را به جدی گرفتن و اهمیت دادن به هشدارهای به ظاهر کوچک و کم اهمیت زندگی دعوت می‌کند. هشدارهایی که شاید اگر جدی گرفته نشوند، می‌توانند فجایع بزرگتری را در زندگی مشترک رقم بزنند. تعلیق دوم فیلم اما طولانی‌تر و سهمگین‌تر است. از آن دست تعلیق‌های نفس گیر که گریبان مخاطب را می‌گیرد و تا مشخص شدن وضعیت نهایی‌اش آن را رها نمی‌کند. به ویژه این که باز هم پای بچه‌های معصومی در میان است که در این رابطه هیچ تقصیری متوجه آنها نیست. این اتفاق اما فرصت مناسبی را در اختیار فیلمنامه‌نویس و کارگردان فیلم قرار می‌دهد تا زوج ناخشنود فیلم بالاجبار در کنار یکدیگر قرار گیرند و برای دستیابی به هدفی مشترک تلاش کنند. هدفی که به نوعی آینده‌شان به آن وابسته است و عدم دستیابی به آن، می‌تواند قایق سرنوشت‌شان را دریای طوفانی زندگی، دچار تلاطم و غرق شدگی کند.

سکانس پایانی فیلم اما آن چنان زیبا و تاثیرگذار است که تمامی این دشواری‌ها و ناملایمات را تحت شعاع قرار می دهد. جایی که مادر طبیعت، کودکان معصوم را در آغوش خویش گرفته است تا شاید پدران و مادران امروزی، به یاد بیاورند که مهمترین ماموریت شان حراست و حفاظت از فرزندانشان است؛ فرزندانی که اگرچه به میل و خواسته خویش به این دنیا نیامده‌اند ولی هرکدام نیازها و خواسته‌های متفاوتی دارند و اصلی‌ترین و مهمترین این خواسته‌ها، داشتن خانواده‌ای شاد و آرام است.

در خبرها آمده بود که یک زوج جوان گیلانی با ۲ فرزند خردسال که با گذشت ده سال از زندگی مشترک شان به دلیل اختلاف نظر و عدم تفاهم، مدتی را به‌صورت طلاق عاطفی و جدایی می‌گذراندند و تصمیم به طلاق گرفته بودند، پس از تماشای «در آغوش درخت» از تصمیم خود منصرف شدند. این زوج که مسیر مشاوره‌های پیش از طلاق را طی می‌کردند، توسط مشاور خود به تماشای فیلم دعوت شدند و پس از تماشای این فیلم از تصمیم خود منصرف شده و به کانون خانواده خود بازگشتند. خبری خوش و مسرت بخش برای سینمای ایران و البته بابک خواجه پاشا که فیلمش آن چنان تاثیرگذار بوده است که چنین اتفاق خوشایندی را رقم زده است.

اگر تنها نکته مثبت فیلم وقوع همین اتفاق هم باشد باید به دست اندرکاران تهیه و ساخت «در آغوش درخت» تبریک گفت و آرزو کرد سینمای ایران به جای تولید کمدی‌های نازل و فاقد محتوا، به سراغ تهیه و عرضه آثاری چنین شایسته سوق پیدا کند.

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 5 =

دکمه بازگشت به بالا