آنچه از «سی‌صد» استخراج می‌شود

نمایش «سی‌صد» اثر «سهراب پورناظری» که در مجموعه‌ سعدآباد روی صحنه است با متنی برجسته و چند بازی درخشان مخاطب را همراه کرده است.

در اجرای تازه نمایش «سی‌صد» اثر «سهراب پورناظری» که در مجموعه‌ سعدآباد روی صحنه است، ما با متنی به قلم «محمد رحمانیان» طرف هستیم که این شاید برجسته‌ترین نکته در این اثر باشد که این متن در خدمت روایت بوده است؛ در مواجهه اولیه با این اثر، با بازیگران نام‌آشنایی چون «نوید محمد‌زاده»، «بهرام رادان»، «بهرام افشاری»، «گوهر خیراندیش» و «علی نصیریان» رو به رو می‌شویم، اما پس از شروع نمایش انگار که بت ساخته شده در ذهن به دست زلزله‌ مهیب و پر قدرت خالق اثر فرو می‌ریزد. انگار که در این نمایش ما با یک ویترین طرف هستیم از ویژگی‌های «سهراب پورناظری» تا یک اثر خالص هنری که در خصوص فرهنگ و تمدن اصیل این سرزمین آریایی‌ست و این اصل ماجرا را تحت‌تاثیر قرار داده است.

در بحث روایت، همان طور که اشاره شد، ما با یک شاهکار ادبی طرف هستیم که در کل نمایش تنها عامل گول زننده و ترغیب‌کننده است که تا پایان «سی‌صد» را به نظاره نشینیم. اما از متن اثر که گذر کنیم با گروه فرمی برخورد می‌کنیم که به هیچ وجه در حد و اندازه‌ این اثر که در بالاترین قسمت از تئاتر بدنه قرار دارد،نیست. فرم‌های سطحی و توخالی که انگار در طراحی آن‌ها هیچ تلاشی برای انتقال مفاهیم عمیق متن و ساده‌سازی آنها به وسیله تصویرگری گروه فرم نشده است؛ «بهرام افشاری» و «بهرام رادان» در حد یک تیپ کاملا سطحی باقی می‌مانند و آنقدر تحلیل نقش آنها، سطحی و توخالی بوده است که هیچ ارتباط‌گیری و همذات‌پنداری با مخاطب حاصل نمی‌شود و تنها به یک سری اکت «کارگردان فرموده» و میزانسن‌های خطی بسنده می‌‌شود.

«نوید محمدزاده» انگار که یک پله جلوتر ایستاده است و سعی کرده است که در میان انباشتی از تیپ‌های سطحی کاراکتر خلق کند و نسبتا هم موفق بوده است اما موضوع این است که ما همچنان با یکسری از اکت‌های تکرارشونده در همه‌ نقش‌های این بازیگر طرف هستیم که در طول ایفای کاراکتر «فردوسی» نیز با او همراه است و همچنان این مورد توی ذوق مخاطب می‌زند. «نوید محمدزاده» تا میانه‌ نمایش بسیار معمولی اما در مونولوگ پایانی‌اش بسیار گیرا و درست ظاهر می‌‌شود و ما در «سی‌صد» با یک تلورانس کیفی از بازی این بازیگر طرف هستیم…

«گوهر خیراندیش» بازیگری است که انگار بلد نیست و نمی‌تواند ضعیف باشد و بد بازی کردن را حتی به عمد هم نمی‌داند! اکت‌های درست، هوشمندی حضور در صحنه، نگاه‌های پرمعنا، ریتم و همه و همه پکیجی کامل در بازی این بازیگر کهنه‌کار است.

عالی‌جناب «علی نصیریان» که هرچند مخاطب انتظار حضور فیزیکی ایشان را روی صحنه می‌کشد اما حتی در همان چند پلان بر روی پرژوکشن نیز کافی‌ست تا همه معجزه‌ بازی او را  درک کنند، که انگار سن تنها عدد است و هیچ عاملی از قدرت بازی این بازیگر نمی‌کاهد. نگاه‌های درست و لحن و تجنیس بی‌نظیر صدا و صورت در بازی او، دل مخاطب را به آشوب می‌کشاند.

نور نکته‌ قابل تحسینی در این نمایش است که طراحی نسبتا درست و درخور با فضا دارد و می‌‎کوشد که برای مخاطب اتمسفر خلق کند و اما در صحنه ما با صحنه آرایی و طراحی خاصی طرف نیستیم و بیشتر صحنه مبتنی بر همان فضای مجموعه‌ سعدآباد است.

اما افسوس که در ورای همه‌ این موارد ما با یک موضوع مهم از ابتدای نمایش طرف هستیم و آن این است که انگار این نمایش ترتیب داده شده است تا «سهراب پورناظری» دیده شود و این حجم از حضور پیاپی و دائمش روی صحنه، مضمون دیگری را متجلی نمی‌کند و سوال این است که ما آمده‌ایم «سی‌صد» ببینیم یا نوازندگی و خوانندگی «سهراب پورناظری» را؟ این مورد به قدری گل درشت است که متاسفانه مجال گذر به منتقد و مخاطب نمی‌دهد و شاید باید گفت که؛ آقای پورناظری عزیز، شما به اندازه‌ کافی سرشناس و تثبیت شده هستید که نیازی به این حجم از حضور بر صحنه را نداشته باشید.

علی حیدری

منبع: صبا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − 1 =

دکمه بازگشت به بالا