درباره یک محافظ خاص
محمدحسن در عملیات «فتح المبین» تیر به یک میلیمتری گردنش اصابت کرد که به گفته دکترها معجزه الهی شد که از گردن فلج نشد.
سردار محمد حسن حسنیان از فرماندهان لشکر ۱۰ نیرو مخصوص سیدالشهدا بود. او مؤسس و فرمانده گردان المهدی (عج) از لشکر ۱۰ سیدالشهدا و جانشین اطلاعات عملیات تیپ سیدالشهدا(ع) نیز بود.
محمدحسن در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۴۱ در همدان متولد شد و سال ۱۳۴۵ به همراه خانواده از همدان به تهران کوچ کردند. او از کودکی تحتتأثیر آموزههای مذهبی پدر و برادرش حضور چشمگیری در مساجد و فعالیتهای مذهبی داشت. پدر و برادر او از مبارزان سال ۴۲ بودند که با شخصیت امام خمینی (ره) آشنا بودند و در پخش اعلامیه و نوارهای ایشان فعالیت میکردند.
او هم قبل از انقلاب در اکثر راهپیماییها شرکت می نمود و در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تلاش فوقالعادهای داشت. محمدحسن پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۸ با گذراندن آموزشهای نظامی عضو سپاه شد. حسن در آن دوران حفاظت از جان امام (ره)، کنترل و حفظ امنیت لانه جاسوسی و حفاظت از مجلس را بر عهده داشت و بعد از انتخاب شدن آیتالله خامنهای به عنوان رئیس جمهوری یکی از محافظان ایشان بود.
حسن هر کجا که لازم بود حضور پیدا میکرد و خود را به معنای واقعی در خدمت اسلام و انقلاب میدانست و همزمان با آغاز غائله کردستان در کنار سردار رحیمصفوی بود و این مقدمهای برای حضورش در جبههها شد.او فردی مؤمن، مهربان با روابط عمومی بالا، نترس، خطرپذیر، خوشپوش و آراسته و با انگیزه بالا و قاطع در دفاع از اسلام و انقلاب بود.
از ویژگیهای اصلیاش؛ شجاعت بود. در عملیاتهایی که حضور داشت مثل عملیات خیبر و والفجر یک و دو، خوش درخشید. حتی در سختترین شرایط اقدام به احداث خاکریز میکرد و از گلولههای دشمن هراسی به دل راه نمیداد که این موضوع و این دلاوریها باعث شد همرزمانش به او لقب «شیر بیشه گمنام» بدهند.
محمد حسن با شهیدان کاظم رستگار و موحد دانش هم دوره بود. بارها و بارها تا آستانه شهادت پیشرفت و چندینبار بهشدت زخمی شد. چندین بار از ناحیه دست و پا و کتف مورد اصابت ترکش قرار گرفت، اما هیچگاه جبهه را ترک نکرد.
در عملیات «فتح المبین» تیر به یک میلی گردنش اصابت کرد که به گفته دکترها معجزه الهی شد که از گردن فلج نشد. او افتخار ۷۵ درصد جانبازی داشت. در عملیاتهایی چون عاشورای۳ جزء فرماندهانی بود که خوش درخشید و در عملیات «والفجر ۸» و «کربلای ۴» در زمره فرماندهانی بود که مشکلات عملیاتها را بررسی نکرد و راهکار ارائه میداد. دراین راستا توانست جانشینی اطلاعات عملیات لشکر ۱۰ را به دست بیاورد که در این زمینه سه عملیات را به عهده گرفت؛ والفجر ۱، والفجر ۲ و خیبر.
در عملیات ام الرصاص طرح ماکتی را ارائه کرد که برای اولین بار این طرح مطرح شد و در والفجر۸ استفاده شد که جلوی خیلی از تلفات نیروها را گرفت. وی همچنین طرحی برای ادامه تحصیل نیروها داد که جبهه دانشگاه شد و رزمندگان، هم درس میخواندند و هم خدمت میکردند.
او همچنین نظری برای برپایی حسینیه سیار داد که طی مرخصی به تهران مقدمات آن را فراهم کرد و به جبهه برد. از آن حسینیه برای عزاداریها و دعای کمیل و… استفاده میشد.
در عملیات بازپسگیری فکه در تاریخ سیزدهم اردیبهشت ۶۵ محمدحسن همچون مقتدایش حضرت ابوالفضل(ع) هر دو دست خود را از دست داد و از ناحیه چشمانش مورد اصابت گلوله قرار گرفت. نهایتاً به دلیل شدت خونریزی، در سالروز تولدش، به فیض شهادت رسید.
پیکرش به علت موقعیت منطقه، ۱۸ روز داخل گودالی باقیماند تا آنکه برادرش به منطقه رفته و او را آورد و در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران به خاک سپرد.
منبع: ایسنا