اراده خستگی‌ناپذیر زنان جلوه‌های نابی از معنویت در دفاع مقدس است

اراده خستگی‌ناپذیر زنان غیور کشورمان، جلوه‌های نابی از معنویت در دفاع مقدس را به مثابه یکی از مهم‌ترین وقایع این مرز و بوم به تصویر کشیده است.

اگر از همه مسائل و جنبه‌های مختلف جنگ، ایثار و فداکاری‌های سربازان و مبارزان سخن گفته و از نقش پراهمیت مادران و همسران آنها صحبتی به میان آورده شود، قطعاً حق مطلب به‌درستی ادا نشده است. درست بوده که جنگ اصولاً یک فعالیت مردانه و خشن محسوب می‌شود و قهور و بی‌باکی و شجاعت فراوانی را می‌طلبد که بدون این ویژگی‌ها و صفات انسانی امکان درگیریها و خونریزی‌ها میسر نیست، اما باید توجه داشت که در پرورش این روحیه و خلقیات جنگی زنان و همسران رزمندگان نقش اصلی را ایفا می‌کنند.

مهسا صبوری کارشناس روابط فرهنگی بین‌المللی در این‌زمینه یادداشتی نوشته که با عنوان «سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بماند ایران» در اختیار مهر قرار گرفته است.

مشروح متن این‌یادداشت را در ادامه می‌خوانیم؛

۳۱ شهریور؛ سالروز یورش وحشیانه رژیم بعثی صدام به ایران، تحمیل یک جنگ هشت ساله بر ایرانیان و آغاز هفته دفاع مقدس است. دفاعی که یادآور بالاترین فداکاری‌های بزرگ مردانی است که جان برکف برای حراست و پاسداری از میهن خود جنگیدند. دفاعی که سرداران و مجاهدین والامقامی را تقدیم اسلام کرد.

پس از انقلاب اسلامی، ایران ما، روزهایی را به خود دید که پیر و جوان، مرد و زن، همه و همه بر خود تکلیف می‌دیدند که برای دفاع از این مرز و بوم، به صحنه بیایند. آنان به نیت کسب رضایت الهی و اطاعت از ولایت، به جبهه رفتند؛ برخی مجروح و جانباز شدند و خیل عظیمی به شهدا پیوستند.

در این میان، مادرانی بودند که جوانان‌شان را برای مشارکت در دفاع مقدس تشویق می‌کردند و اغلب با اینکه در جبهه شهید می‌شدند، افتخار می‌کردند که جوانان برومندشان در راه اسلام، جان خود را فدا کرده‌اند. مادران و پدرانی که هنوز از پس عبور سال‌ها، در روزگار سالخوردگی تنهایی را در آغوش کشیده‌اند و عصای دست پیری شان زیر خروارها خاک، خفته. همانانی که در سفره خالی‌شان هر که بود، رزقی حلال و طیب بود تا به کام جگرگوشه‌شان، نور باشد و تاریکی بزداید.

تا به حال از کنار سنگ قبرهای شهدا عبور کرده‌اید؟ به چشمان بازماندگانی که هنوز پس از سال‌ها، کنار سنگ قبری چنبره می‌زنند و نگاه خشکیده از غم و دلتنگی را به نام و نشانی دوخته‌اند که روی سنگ حک شده؟ دیده‌اید چه خاموشی پر اندوهی به دوش می‌کشند؟ تا به حال سنگینی غم و جدایی و رنجشان را حس کرده‌اید؟ مادری در فراغ فرزند، فرزندی در حسرت یک بار دیدن پدر، زنی در آرزوی وصال دوباره یار.

تاریخ دفاع مقدس ورای تمام خون‌های ریخته، به قدمت تاریخ پُر رنج وطن، از چنین نگاه‌هایی سرشار شده است. از بازماندگانی که به فراموشی سپرده شدند.
سال‌ها از توقف تاریخ در آن بحبوحه می‌گذرد. گرچه هشت سال دفاع در برابر حملات وحشیانه رژیم بعثی صدام به پایان رسیده است، اما باز هم مادرانی هستند که وقتی می‌شوند “شهید آورده‌اند”، با قاب عکسی دوان دوان به دنبال فرزند خویش می‌رود. اوست که سال‌ها روزهای اسارت فرزندش را تاب می‌آورد؛ گاهی هر مزار شهید گمنام، چراغی است برای یک مادر. مادرانی که به عشق اسلام و انقلاب، پشت خطوط جنگی ماندند تا مرهمی بر زخم‌های دلاورمردان رزم و جنگ باشند.

از شلیک اولین گلوله‌های دشمن گرفته تا مادران دلسوز و تسبیح به دست برای دعای فرزندان‌شان. مادرانی که با دعای خیرشان، حمایت روحی از رزمندگان را به دوش گرفتند. صحنه‌های رزم مادران اگرچه اندک بود، اما هر چه از این شیرزنان بگوییم کم است. قصه از آنجا شروع می‌شود که حتی در سربندهای «یازهرا» و «یازینب» حضور مهربانانه‌ی آنان را می‌توان با تمام وجود حس کرد. مادرانی که با همه‌ی ظرافت‌های دنیای زنانه‌شان، با تمام آرزوهای پُر لطافت دنیای دخترانه‌شان، با آرزوهای اندک اما عمیق مادرانه و همدلانه‌شان هم پای مردان خود در سنگری دیگر به جنگ رفتند.

زنان رزمنده‌ای که شجاعانه برای سرزمین خود جنگیدند و رشادت‌ها کردند تا ایرانِ همه‌ی ایرانیان استوار بماند. زنان با توکل به خدا و آیه شریفه «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» در بُرهه‌های مختلف تاریخ به ویژه در دوران دفاع مقدس به خوبی از رسالت خود برآمدند و به فرمان امام خمینی (ره) لبیک گفتند و تکلیف الهی خود دانستند که در این جنگ هشت ساله، نقش خود را به خوبی ایفا کنند.

روایت‌های بسیاری از ایثارگری و فداکاری زنان نقل شده که در این بین، فرمایش امام خمینی (ره) از نظر می‌گذرد که فرمودند: «من وقتی در تلویزیون می‌بینم این بانوان را که اشتیاق دارند به همراهی کردن و پشتیبانی کردند از لشکر و قوای مسلح ارزشی برای آن‌ها در دلم احساس می‌کنم که برای کس دیگری نمی‌توانم این‌طور ارزش قائل بشوم… آن‌ها سربازان گمنامی هستند که در جبهه‌ها باید گفت مشغول به جهاد هستند و ما اگر فایده از این جمهوری اسلامی نداشتیم الا همین حضور ملت و همه‌ی قشرهایش در صحنه و نظارت همه‌ی قشرها در امور، این یک معجزه‌ی الهی است که جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشد و این یک هدیه‌ی الهی است.»

اراده خستگی‌ناپذیر زنان غیور کشورمان، جلوه‌های نابی از معنویت در دفاع مقدس را به مثابه یکی از مهم‌ترین وقایع این مرز و بوم به تصویر کشیده است که چه بسا بر تاریخ واجب است از آنان به عنوان حماسه‌آفرینان شجاع این هشت سال یاد کند و نقششان را به ثبت برساند.

از مشارکت سیاسی اجتماعی زنان معاصر ایران گرفته تا حضور آنان در دفاع از کیان انقلاب و نظام اسلامی. زنانی که با روحیه قوی جانبازی همسر را با دلدادگی مرهم نهادند. زنانی که سال‌هاست در کنج خلوت نادیده‌شان، به دور از هیاهوی سیاست و رسانه، دل به وجود یک انسان سپرده‌اند که حالا قهرمانانه و پرستارانه از آنها مراقبت می‌کنند. مردانی در قامت مرد و افتاده بر روی یک تخت. مردانی بی هوش اما به هوش. مردانی ایستا و مقاوم اما حالا افتاده و خاموش.

و تمام سال‌های گذر از جنگ، اثبات شجاعت زنانه‌ی همدلانی بود که دست در دست مهر همسر، پدر و فرزند خویش روزگار جانبازی آنان را تاب آوردند و پا به پای دلسوختگی‌شان، همچون شمع گداختند و دم نزدند.

جاماندگان جنگ، قهرمانان اصلی جنگند. چه بسا حقیقت تلخ جنگ چیزی جز خون و رد زخم‌های به جا مانده نیست. اما در دفاع مقدس چیزی نهفته بود که هنوز پس از سه دهه، یاد شهدایش نور می‌کشاند بر جان، رسیدگی به جانبازانش، افتخار می‌نشاند بر بند بند جان و خواندن خاطرات و شنیدن آنچه از آن روزگار برایمان یادگار نهاده‌اند، غرور می‌سازد برای‌مان.

حالی که آن روزگار گذشت و ردش ماندگار شد، در هیچ قاموس و تاریخی ثبت نشده و نمی‌شود. برای درک آن همه دریای نور، باید لحظاتی با یک مادر شهید نشست و دم به دمش بود، باید دقایقی به یک آسایشگاه جانبازان سر زد، باید از یک زن، یک مادر، یک همسر، درباره‌ی مهر به مردِ خانه‌اش که بیش از سه دهه در تخت خفته، معنای دلدادگی را جست. دریای نوری که می‌توان از آن تلالویی دریافت کرد.

باید گفت؛ ورود به عرصه دفاع مقدس و ماندگاری آن و توجه به فرهنگ مقدس شهادت و ایثار به ویژه تأثیر دفاع مقدس بر پیروزی‌های حوزه مقاومت با تأکید بر مکتب حاج قاسم از مهمترین کارهای ماندگار است. سرداری پر قدرت، با صلابت و عزتمندانه‌. سرداری که از خرمشهر تا دروازه‌های فلسطین از هیچ چیز و هیچ کسی نترسید. همانگونه که حاج قاسم می‌گفت: حُب المهدی؛ حُب الله عز و جل … «معتقدم امام زمان (عج) که ظهور بکنند، حکومتی که ایجاد می‌کنند، قله آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد.»

تلاش ما جوانان، اول رضای پروردگار و حضرت بقیةالله صاحب الزمان (عج)، سپس رضای قلبی علی زمان «امام خامنه‌ای» است. باشد تا ما فرزندان این انقلاب پرشکوه، گام‌های استواری را در محک خوردن حلقه ولایت مولایمان را برداریم و به دفاع از دین محمدی (ص) و انقلاب عظیم‌الشأن برخیزیم.

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + شانزده =

دکمه بازگشت به بالا