پیوند زبان معاصر و عشق کلاسیک/ عشق درون‌مایه اصلی آثار صاحبی است

در جلسه نقد مجموعه‌غزل یاد مطرح شد؛

افسانه غیاثوند درباره غزل‌های کتاب یاد گفت: اگرچه قالب اشعار کلاسیک است، اما هیچ نشانی از کهنگی زبان یا شکست زبانی و جابجایی ارکان در شعرهای صاحبی ندیدم و باید گفت کلمات شاعر خوش نشسته است.

جلسه نقد و بررسی مجموعه غزل «یاد» سروده بشری صاحبی برگزار شد.

در این جلسه که توسط دفتر شعر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری و با کارشناسی فریبا یوسفی، دکتر آرش شفاعی، دکتر افسانه غیاثوند و با حضور جمعی از علاقمندان به شعر و ادب پارسی، از ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰ در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد، ویژگی‌های زبانی و محتوایی این مجموعه غزل مورد بررسی قرار گرفت.

در ابتدای نشست فریبا یوسفی با اشاره به اهمیت سرایش غزل عاشقانه به ویژه در جوانی، گفت: «مجموعه غزل یاد شامل ۳۶ غزل عاشقانه است و در مقایسه با سایر مجموعه شعرهای رایج شاعران جوان که عموماً مجموعه‌ای از همه‌ی تجارب شعری شاعر در موضوعات و قالب‌های مختلف است، رویکردی متفاوت دارد.»

پیوند زبان معاصر و عشق کلاسیک/ عشق درون‌مایه اصلی آثار صاحبی است

آنات و عواطف شاعر در «یاد» منعکس شده است

وی با تأکید بر اینکه ارادت خاصی به مجموعه غزل یاد دارد، اظهار داشت: «سرایش تغزلی و غزل عاشقانه که متأسفانه در بین شاعران جوان متعهد کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، بسیار مهم است و سن خاصی هم دارد. به بیان دیگر طبع‌آزمایی در حوزه شعر عاشقانه مختص جوانی است و لازم است شاعران جوان انقلابی اهتمام خود نسبت به سرایش شعر عاشقانه را بیشتر کنند.»

در ادامه دکتر افسانه غیاثوند کلام خود را با گله‌ای مختصر از نشرهای دولتی در رابطه با شناسایی استعدادهای جوان و تشخیص بزنگاه انتشار مجموعه‌اشعار ایشان آغاز کرد و گفت: «مجموعه غزل یاد که توسط انتشارات فصل پنجم به چاپ رسیده و ۳۶ غزل عاشقانه را در بر می‌گیرد، از حیث دسته‌بندی بسیار منسجم و منظم است و با توجه به شناختی که از طبع شعر شاعر و تجربه سرایش شعرهای آئینی ایشان دارم، به نظر می‌رسد کثرت اشعار بشری صاحبی این اجازه را به او داده که سروده‌های خود را طبق موضوع دسته‌بندی کند و این وحدت موضوعی از امتیازات مجموعه غزل یاد است. در این مجموعه شاعر مشغول بیان آنات و عواطف خود نظیر عشق، تنهایی، دلتنگی، فراق و احساساتی از این قبیل است، همانطور که خودش نیز به آن اشاره کرده است.

گلایه از غم تو یا شکایت از دل تنگ

پس از تو شاعر رنج کدام مضمونم

وی با تأکید بر این مهم که کتاب یاد از سطح زبانی بالایی برخوردار است، ادامه داد: «اگرچه قالب اشعار کلاسیک است، اما در حین مطالعه این مجموعه، هیچ نشانی از کهنگی زبان یا شکست زبانی و جابجایی ارکان ندیدم و حتی در برخی موارد شاعر از اسالیب و الگوهای زبان محاوره بهره برده اما این عبارات بسیار خوش نشسته است. به عنوان مثال در بیت «من قسم خوردم پس از تو عشق را خط می‌زنم / ‏ گفته بودم این قسم را بشکنم زن نیستم»، عبارت «گفته بودم» از دل زبان محاوره بیرون آمده و در این بیت نشسته و خوش نشسته است. شاعر در جای دیگر می‌گوید «پرواز وقتی قسمت بال و پر من نیست / ‏ فرقی ندارد آسمان باشد، قفس باشد». شاعر با حذف دو «چه» و استفاده از اسالیب زبان محاوره، بر صمیمیت شعر خود افزوده است و این گواه توانمندی شاعر و تسلط وی بر زبان است. اما نکته قابل توجه آن است که شاعر علی‌رغم تسلط بالایی که بر زبان دارد، در هیچ کجای این کتاب به دنبال به رخ کشیدن زبان نیست.»

پیوند زبان معاصر و عشق کلاسیک/ عشق درون‌مایه اصلی آثار صاحبی است

چرا معشوق در شعرهای امروز، چهره ندارد؟

غیاثوند در خصوص محتوا و مضامین اشعار ابراز داشت: اندیشه شاعر در این مجموعه از مضمون‌سازی صرف پیشی گرفته و شاعر در بند آرایه‌های ادبی و مضمون‌پردازی آرایه‌ای نمانده است. هرچند شباهت‌هایی بین برخی ابیات «یاد» با شعرهای فاضل نظری دیده می‌شود.

در بخش سوم این جلسه دکتر آرش شفاعی با تأیید نکات دکتر غیاثوند، با سویه جامعه‌شناختی به بررسی مجموعه غزل یاد پرداخت و اظهار داشت: از بیان نکات زبانی و قوت ادبی کار صرف نظر می‌کنم و عرض خود را با یک سوال شروع می‌کنم؛ اینکه چرا شعرهایی نظیر شعرهای فاضل نظری در جامعه‌ی امروز بیشتر طرفدار دارند و همچنان خوانده می‌شوند؟»

شفاعی در تبیین سخنان خود ادامه داد: «با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تفاوت دنیای امروز با دنیای گذشته و روزگار سعدی و حافظ، چرا هنوز شاعران از معشوقی ماورایی که نه صدا دارد، نه چهره دارد، نه متناسب دنیای امروز رفتار می‌کند؛ مثلاً گوشی تلفن دست نمی‌گیرد، صحبت می‌کنند؟»

وی با تأکید بر این مهم که لازمه سرایش شعر در جامعه امروز داشتن تغییرِ رویکرد نسبت به شاعران پیشین است، گفت: سرایش شعر عاشقانه زمانی هنرمندانه تلقی می‌شود که شاعر جسارت شکستن ساختارهای کلیشه‌ای و تصورات همیشگی از معشوق را داشته باشد. مجموعه غزل «یاد» اگرچه نماینده‌ی همان گفتمان سنتی است، به عنوان مثال در شعرهای یاد سکوت از واژگان پربسامد است و هربار برای شاعر شرایط حرف زدن پیش آمده، او خود را به سکوت دعوت کرده:

«گفتی سکوت را بشکن، گفتگو کنیم

وقتی نگاه هست، بگو گفت‌وگو چرا؟»

و ترجیح داده است به گفت‌وگو با عکس‌های مخاطب اکتفا کند:

«نخواه از خاطرات با تو بودن دست بردارم

نخواه از گفتگو با شعرهایت هم بپرهیزم»

یا در بیت:

«چه سود از سیب‌گفتن رو به روی دوربین وقتی

کسی در عکس هم لبخند این زن را نمی‌خواهد»

اگرچه شاعر از رفتارهای امروزی در شعر یاد کرده، اما رویکردش همان رویکرد سنتی است.

نکته دیگر اینکه شاعر در این مجموعه تا حد زیادی تقدیرگرا است و در موقعیت‌های مختلف منفعل عمل می‌کند. نظیر این بیت:

«پس از تو سرنوشت من چه‌خواهد شد؟ نمی‌دانم

چه می‌شد آدم از تقدیر خود آگاه‌تر باشد» …

و بیتی که پیش‌تر به آن اشاره شد.

با این حال شاعر مجموعه‌غزل «یاد» در برخی ابیات جسارت شکستن آن چارچوب‌های کلیشه‌ای و منفعلانه را داشته است. مثلاً در بیت «شبیه نسیم سحر ساده‌ام / ‏ ولی ساده در دسترس نیستم». این تغییر رویکرد مشاهده می‌شود.

پیوند زبان معاصر و عشق کلاسیک/ عشق درون‌مایه اصلی آثار صاحبی است

عشق، درون‌مایه اصلی آثار صاحبی است

دکتر غیاثوند در ادامه نکات دکتر شفاعی اضافه کرد: «در ابیات دیگری نیز شاهد این رویکرد کنش‌مندانه هستیم. نظیر این بیت که می‌گوید «قفس چه داشت که از آسمان کناره گرفتی؟ / ‏ چرا به دره‌ی غربت فروختی وطنت را؟». و ابیات دیگری که به دلیل کمبود وقت به آن‌ها نمی‌پردازم.

در بخش پایانی، فریبا یوسفی ضمن تأیید نکات کارشناسان، به کتاب «باغ اسلیمی» اثر دیگر بشری صاحبی که در قالب رمان است و اردیبهشت ماه امسال توسط نشر معارف روانه‌ی بازار کتاب گردیده اشاره کرد و گفت: عشق درون‌مایه‌ی اصلی آثار صاحبی است.

پیوند زبان معاصر و عشق کلاسیک/ عشق درون‌مایه اصلی آثار صاحبی است

پایان‌بخش این نشست شعرخوانی شاعر «یاد» بشری‌سادات صاحبی بود که وی این غزل را برای حاضران قرائت کرد:

خداحافظ، ولی این جمله کوتاه خوبی نیست

برو که آدم خودخواه، خاطرخواه خوبی نیست

برای من که عمری عاشق فصل خزان بودم

پس از تو مهر مدت‌هاست دیگر ماه خوبی نیست

سفر بی‌همسفر سخت است… با این حال باور کن

در اینجا هیچ‌کس جز سایه‌ات همراه خوبی نیست

تو هم تبعیدی خاک زمینی، گرچه می‌دانی

مسافرخانه دنیا اقامت‌گاه خوبی نیست

برای دل بریدن راه‌های بی‌شماری هست

ولی ای دوست! هرگز دل شکستن راه خوبی نیست…

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − 3 =

دکمه بازگشت به بالا