جای پرداختن به موضوعات بی‌شمار فرهنگ، نظام اولویت‌بندی طراحی کنیم

خادمی مطرح کرد؛

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور می گوید به جای اینکه به موضوعات بی‌شمار فضای فرهنگ بپردازیم که نتیجه آن پردازش کم عمق خواهد بود، باید بتوانیم یک نظام ارزشگذاری و اولویت‌بندی طراحی کنیم.

زینب رازدشت: فرهنگ عمومی به معنای فرهنگ غالب و گسترده‌ای است که میان عموم جامعه رواج و رسوخ دارد و حوزه‌ای از عقاید، ارزش‌ها، جلوه‌های احساسی و هنجارهاست که اجبار اجتماعی غیر رسمی از آن حمایت می‌کند و فراتر از گروه‌ها و اقشار خاص در کلیت جامعه مورد قبول است. پس می‌توان گفت فرهنگ عمومی یکی از مهم‌ترین بخش‌هایی است که باید در کشور مورد توجه قرار بگیرد.

شورای فرهنگ عمومی به عنوان یکی از متولیان فرهنگ کشور و متولی اصلی فرهنگ عمومی کشور طی سال‌ها توانسته‌اند اقداماتی را در راستای ترویج فرهنگ عمومی کشور و تقویت آن انجام دهد. حال اینکه تا چه اندازه موفق بوده و با چه چالش‌هایی روبرو بوده است، گفتگویی با عاطفه خادمی دبیر شورای فرهنگ عمومی داشته‌ایم. با او در خصوص فرهنگ عمومی، اقدامات انجام شده در دوران مسئولیتش و چالش‌ها و مشکلات این حوزه به گفتگو نشستیم.

* خانم خادمی از ۱۵ اردیبهشت امسال شما مسئولیت دبیری در شورای فرهنگ عمومی را برعهده گرفته‌اید. با توجه به شرایط خاص کاری شما به جهت شهادت رئیس جمهور و انتخاب رئیس دولت بعد تا امروز چه فعالیت‌هایی در این حوزه انجام داده‌اید؟

چیزی حدود ۶ ماه از مسئولیتم در شورای فرهنگ عمومی می‌گذرد. اساساً فرایند شروع اقدام و عمل نظام‌مند در هر مجموعه یا سازمانی حدود ۵ تا ۶ ماه طول می‌کشد تا فضای برنامه‌ریزی و مهیا کردن الزامات کار در آن سازمان ایجاد شود. منتها ما در شورای فرهنگی عمومی به جهت شرایط پیش آمده تجربه‌ی متفاوتی را رقم زدیم تمام عزم را جزم کردیم تا متأثر از محیط نباشیم و بتوانیم حرکت کنیم و هم اکنون که بیش از شش ماه از مسئولیتم می‌گذرد، توانسته‌ایم اقدامات مهمی را انجام دهیم.

جای پرداختن به موضوعات بی شمار فرهنگ نظام اولویت بندی طراحی کنیم

اولین اقدام درباره ما دغدغه مهمی بود که از ابتدا داشتم و آن گفتمان سازی و ایجاد اجماع نخبگانی حول مسئله فرهنگ عمومی و شورا بود. برای انجام اقدامات تحول خواهانه در گام اول نیاز به همراهی تمامی موثرین حوزه‌ی فرهنگ داشتیم در تمامی سطوح. شروع کردیم. دیدار و طرح بحث با اعضای شورای فرهنگ عمومی و همزمان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گام اول. تقریباً سعی کرده‌ایم تا فضای شورای فرهنگ عمومی را بر اساس اقتضائات پیش آمده در کشور مدیریت کنیم.

* موضوع اولین جلسه کاری شورا با دبیری شما چه بود؟

پس از ابلاغ حکمم در ۱۵ اردیبهشت توسط شهید رئیسی رئیس جمهور کشور به فاصله ۱۵ روز بعد او شهید شد. واقعاً برای من که مورد لطف و محبت او بودم بی‌نهایت سخت و جانکاه بود. شاید اینجا لازم باشد به حمایت ویژه او در اینکه من را به عنوان اولین خانم دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور شوم اشاره کنم. هیچ زمانی حمایت و نگاه و الطاف پدرانه او را فراموش نخواهم کرد. اما تقدیر الهی بر این بود که اولین جلسه پذیرش مسئولیت را به گرامیداشت یاد و خاطر او و به تصمیم گیری در خصوص نامگذاری روز شهادت او و همراهان گرامی اختصاص دهم و در نهایت روز ۳۰ اردیبهشت را به نام روز شهادت رئیس جمهور و همراهان شان در تقویم رسمی کشور نامگذاری کردیم.

* نامگذاری و تعیین یک روز، نیازمند فرآیند مشخصی است گویا این فرایند به سبک دیگری طی شد. در این باره هم توضیح دهید.

بله کاملاً درست است. در خصوص رئیس جمهور شهید باید گفت که عموم جامعه درگیر مسئله شدند. برای نامگذاری روزها و مناسبت‌ها عمومی در ساختار تعریف شده انجام می‌شود اما در خصوص شهادت شان، ما برای اولین بار مردم را به صحنه آوردیم و از مردم خواستیم در نامگذاری مشارکت داشته باشند. به همین دلیل در فراخوانی از مردم خواستیم تا پیشنهادشان را برای روز ۳۰ اردیبهشت ارائه کنند تا این روز را به چه عنوانی در تقویم ملی نامگذاری کنیم. پس از جمع آوری عناوین پیشنهادی در نهایت روز ۳۰ اردیبهشت را به نام روز «خدمت مجاهدانه» در تقویم ملی کشور به ثبت رساندیم.

* رویه‌تان درباره شورا و ساختار شورا چگونه است؟

ما در شورای فرهنگ عمومی به یک سری سرفصل‌های کلی رسیده بودیم مبنی بر اینکه شورا در وجه ساختاری کارکردهای ویژه خودش را ندارد، یعنی نامش شورا است اما شورایی که به صورت شورایی فعال نیست و دبیرخانه تقریباً تمام امور را مدیریت می‌کند. نیاز داشتیم ساختار شورا به سمت بهینه سازی حرکت کند و این حرکت نیازمند طراحی مدل‌های جدید بود. به همین دلیل مدیریت صحن شورا را در دستور کارمان قرار دادیم. یعنی اعضای شورا باید چگونه نقش آفرینی مفید و سازنده‌ای داشته باشند.

برجسته‌ترین دغدغه‌ام این بود که شورا ساختار تشریفاتی نداشته باشند. زیرا بر اساس تجربه زیسته‌ام شاهد بودم که شوراها ساختار تشریفاتی و عموماً ناکارآمدی دارند و چندان نمی‌توانند در ساحت اقدام و عمل هم اتفاق خاصی را رقم بزنند.

جای پرداختن به موضوعات بی شمار فرهنگ نظام اولویت بندی طراحی کنیم

برای تحقق این امر با اعضای شورای فرهنگ عمومی طرح مسأله کردیم و نقش‌شان را در شورای فرهنگ عمومی تبیین کردیم تا رویکرد جدید این باشد که آنها هم عضو شورای هستند و نسبت به این عضویت باید انتظارات و نقش آفرینی جدی داشته باشند. در نهایت توانستیم حضور اعضا را سامان بخشی کنیم. در دوره قبلی، توازن معقول و منطقی میان اعضای اصلی و مهمانان شورای فرهنگ عمومی را شاهد نبودیم و برای اینکه بتوانیم اعضای شورای فرهنگ عمومی، نقش آفرینی پر رنگ‌تری در جلسات داشته باشند، مهمان‌های شورای فرهنگ عمومی را در بسیاری از موارد محدود کردیم و ترجیح‌مان بر این بود که اعضای اصلی شورا در اولویت قرار بگیرند. زیرا گاهاً در دوره‌های گذشته پیش آمده بود که حتی اظهار نظر و نقش آفرینی و فعالیت مهمان‌های شورا از اعضای اصلی بیشتر می‌شد.

* پس از ساختار در چه بخش‌هایی ورود کردید؟

پس از ساختار شورای فرهنگ عمومی در مرکز، همان منطق را در استان‌ها دنبال کردیم. در استان‌ها مهم‌ترین مسئله و چالش موجود آیین نامه شورای فرهنگ عمومی استان‌ها بوده و البته هم اکنون هم وجود دارد.

برای همین، ساختار شورای فرهنگی عمومی استان‌ها مورد توجه قرار گرفت. برای تحقق این امر نیاز داشتیم تا در یک فضای همسو و همراه بتوانیم با شورای عالی مخصوصاً ستاد فرهنگی اجتماعی شورا در خصوص آیین نامه شورای فرهنگ عمومی استان‌ها و شهرستان‌ها بحث و گفتگو داشته باشیم.

همچنین با دبیران استان‌ها ارتباط گرفتیم و از آنها نظرخواهی کردیم تا در خصوص آیین نامه نظرات شان را ارائه دهند و حتی از چالش‌هایشان بگویند. تک تک شوراهای استانی را بررسی کردیم و متوجه شدیم از ۶ استان فعال و پویا خواستیم در نشستی در جریان ساز و کارهای اجرایی آنها در استان قرار بگیریم.

در کنار این موضوع با خود شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در جلسات فشرده و سنگینی به تبیین و مشخص کردن نسبت شورای فرهنگ عمومی و نقش آن در ساختار جدید شورای عالی پرداختیم و به حمدالله نتیجه بخش بود.

* درباره ساختار شورای فرهنگ عمومی چه رویکردی داشتید؟

پس از تحول در ساختار دومین اقدامی که در دستور کارمان قرار گرفت، تحول در برنامه و اقدام بود. تحول در برنامه نیاز به تسلط و شناخت در عقبه شورای فرهنگ عمومی داشت. یعنی وضعیت شورای فرهنگ عمومی باید در طول سال‌ها بررسی می‌شد. متأسفانه جای بسیاری از اقدامات عمیق در حوزه فرهنگ عمومی خالی بود. یعنی ما شاهد بی نهایت اقدام، عمل و مصوبات بودیم که از درون آن نمی‌توانستید در ساحت فرهنگ عمومی کشور یک اقدام مستمر بنیادی و عمیق استخراج کنید و به عنوان کار اصلی عمومی قابل شناسایی در فضای عمومی کشور باشد.

این مسأله بسیار جدی بود. به جهت اینکه ما اساساً در حوزه فرهنگ تصورمان بر این است که به جای اینکه به موضوعات بیشماری در فضای فرهنگ بپردازیم که نتیجه آن یک پردازش کم عمق و موردی خواهد بود، باید بتوانیم یک نظام ارزش گذاری و اولویت بندی را طراحی کنیم.

جای پرداختن به موضوعات بی شمار فرهنگ نظام اولویت بندی طراحی کنیم

بنابراین دو دستور اساسی را به صورت مبنایی و اصولی در دستور کار قرار دادیم و همه منابع و امکانات را برای تحقق آن بسیج کردیم. تا برنامه‌ها در یک بازده زمانی معقول و منطقی به نقطه مطلوب برسد و بتوانیم مدعی این باشیم که فضای کشور را متاثر کردیم و اقدام و عملیات‌ها اثربخشی داشت.

شاید یکی از دلایلی که سازمان‌ها درگیر رویه‌های جاری مسائل فرهنگی می‌شوند، این است که چندان فرصت ندارند تا به صورت عمیق وارد مسائل فرهنگی شوند. شاید بتوان گفت که فرصت بی نظیری در ساختار شورای فرهنگ عمومی وجود دارد که می‌تواند طراحی بسیار دقیقی از انجام اقدامات و تحقق راهبردهای بلندمدت را در دستور کارش داشته باشد.

با توجه به اجماعی که از حوزه نخبگانی کشور داشتیم و بر اساس پیمایش‌ها و رصدهای انجام شده همچون موج چهارم ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان، یک سری از شاخص‌ها را مورد بررسی قرار گرفتیم و در نهایت به دو موضوع امید اجتماعی و هویت ملی رسیدیم و این موضوع را در دستور کارمان قرار دادیم.

* درباره دو موضوع هویت و امید اجتماعی چه اقداماتی را در شورای فرهنگ عمومی کردید؟

این دو موضوع کلان پروژه شورای فرهنگ عمومی بود و به عنوان یک کار مبنایی عمیق به طراحی جدید و متفاوت در فضای ملی کشور پرداختیم و آن را در دستور کارمان قرار دادیم.

به نوعی به دنبال این بودیم که شورای فرهنگ عمومی کشور بتواند طراحی داشته باشد تا در موضوع امید اجتماعی و موضوع هویت به عنوان صاحب سبک و ایده در کشور مرجعیت داشته باشد. این امر جزو اهداف اصلی ما قرار گرفت و به عنوان کلان برنامه‌های شورای فرهنگ عمومی تعریف کردیم.

برای تحقق این امر نیاز به مقدماتی داشتیم. یکی از مقدمات کار این بود که در گام اول و برای آنکه بتوانیم موضوع را در سطح ملی تعریف کنیم، باید به حل چالش‌ها و آسیب‌های جدی بپردازیم و در یک فاصله زمانی اولیه تصویر روشنی از فرم اقدام و عمل ملی داشته باشیم. یعنی ببینیم که وضعیت عمومی در خصوص امید اجتماعی و هویت چگونه است و حتی چه اقداماتی صورت گرفته است.

همه اینها باید در چارچوبی باید ظرفیت شناسی شود تا به نتیجه مطلوب دست یابد. پس از آن به یک طرح جدید برسیم. ما در این مدت توانسته‌ایم مقدمات فاز اول و دوم را به پیش ببریم و در این راستا نشست‌های تخصصی و نخبگانی را با موضوع امید اجتماعی برگزار کردیم. در موضوع هویت چندان فرصت نشد تا برنامه‌ای داشته باشیم اما برنامه‌ریزی‌هایش انجام شده است.

در فراخوانی از مردم خواستیم تا پیشنهادشان را برای روز ۳۰ اردیبهشت ارائه کنند تا این روز را به چه عنوانی در تقویم ملی نامگذاری کنیم. پس از جمع آوری عناوین پیشنهادی در نهایت روز ۳۰ اردیبهشت را به نام روز «خدمت مجاهدانه» در تقویم ملی کشور به ثبت رساندیمشورای فرهنگ عمومی در عقبه تاریخی خودش کارگروه‌های بسیاری را تجربه و سامان بخشی کرده است. ساختار کاربردی و فلسفه شکل‌گیری کارگروه‌ها در شورای فرهنگی عمومی هم جزو برنامه‌هایی بود که در دستور کارمان قرار گرفت و به طراحی و فعال شدن کارگروه‌ها پرداختیم.

روح حاکم بر همه آن چیزی که در تحولات ساختاری دنبال می‌کردیم، نزدیک شدن به فلسفه شورای فرهنگ عمومی بود که می‌توان از آن به عنوان ساحت فرهنگ عمومی نام برد. روح فرهنگ عمومی باید در ساختار و برنامه‌های شورای فرهنگ عمومی دمیده و احیا می‌شد و ما به دنبال این بودیم که در کشور چه در خود ساختار و برنامه‌های شورای فرهنگ عمومی و چه در کشور، مسئله فرهنگ عمومی را برجسته و ایجاد حساسیت کنیم.

برجسته کردن مفهوم فرهنگی عمومی رسالت اصلی بود که ما دنبال کردیم. همه این طراحی‌ها برای این موضوع بود که ما در حوزه فرهنگ عمومی کشور در لایه سیاست گذاری و اجرا حساسیتی ایجاد کنیم و در عین حال مهم‌تر از آن به فهم درست برسیم مبنی بر اینکه فرهنگ عمومی چیست.

جای پرداختن به موضوعات بی شمار فرهنگ نظام اولویت بندی طراحی کنیم

ما به صورت رسمی متولی فضای فرهنگ عمومی هستیم. در این مدت به دنبال این گفتمان بودم که این حساسیت را ایجاد کنیم که فرهنگ عمومی در چه وضعی است؟ تمام تلاشمان را کردیم تا این موضوع گفتمان سازی شود. در حوزه مسائل فرهنگی کشور واقعیتی وجود دارد مبنی بر اینکه دچار دوگانگی و چندگانگی بی‌شماری هستیم. یعنی ما قرائت یک دست و همسو در نگاه به مسائل فرهنگی میان مردم و متولیان موضوع نداریم. همین امر سبب شده است تا این حوزه تبدیل به فضای چالش برانگیز شود.

فضاسازی‌هایی که به لحاظ رسانه‌ای شکل می‌گیرد، به نوعی برجسته کردن نظام مسائل فرهنگی اجتماعی در کشور است و فرهنگ عمومی به عنوان یک بخشی از فرهنگ در یک فضای امنی به جهت ذهنی به سر می‌برد. همین امر اهمیت پرداختن به فرهنگ عمومی را دوچندان می‌کند. یعنی شما در فضای فرهنگی عمومی می‌توانید مدعی این موضوع شوید که یک فضای امن ذهنی چه در عموم مردم و چه در میان متولیان وجود دارد.

چالش برانگیز نبودن مساله فرهنگ عمومی، حاکم نبودن دوگانه‌ها و چندگانه‌های مختلف در خصوص فرهنگ عمومی فرصت بی‌نظیری است که ما در موضوعاتی از میهن دوستی، تا فرهنگ ترافیک می‌توانیم از آن نشانه‌های خوبی را دریافت کنیم. همه جوامع به واسطه فرهنگ عمومی‌شان شناخته می‌شوند. ما گاهاً دچار یک سری غفلت‌ها درباره فرهنگ عمومی شده‌ایم. شاید دلیلش این باشد که بیشتر به سمت فرهنگ رسمی یا در بخش‌هایی به سمت فرهنگ ملی رفته‌ایم. گرچه نباید از این دو فرهنگ غافل شد اما غفلت از فرهنگ عمومی پیامدهای بدی دارد.

* برای بازنگری تقویم ملی برنامه‌ای داشته‌اید؟

در نگاه کلی به تقویم ملی متوجه شدیم که باید بازنگری نسبت به آن داشته باشیم و با یک نگاه جدید به سامان بخشی مناسبی برسیم.

یکی از دغدغه‌ها این بود که سامان بخشی نامگذاری‌ها را به صورت مناسک محور انجام دهیم. یعنی نامگذاری یک روز محدود به یک دانشمند یا ادیب و یا شهید نباشد بلکه باید بتوانیم مسیر را در قالب آئین نامه‌ای پیش ببریم و بر اساس دستورالعملی مشخص آئین‌ها و مناسب را در تقویم کشور گرامی بداریم.

تقویم به عنوان یک ظرفیت تاریخی فرهنگی باید بتواند کارکرد ویژه خودش را داشته باشد و جامعه متوجه این موضوع باشد که دلیل نامگذاری روز خاص چیست. یعنی ذهن عموم جامعه درگیر این موضوع باشد در غیر این صورت یک عنوان چندان نمی‌تواند کفایت کند. به ویژه آنکه ما دغدغه حفظ تاریخ فرهنگ کشور را داریم و باید این فرهنگ را به نسل‌های آینده منتقل کنیم.

* در بخشی از صحبت‌ها اشاره‌ای به مصوبات داشتید. در خصوص مصوبات، بازنگری و یا برنامه تحولی یا ساختاری داشته‌اید؟

شورای فرهنگ عمومی از مصوبات بسیاری برخوردار بود و چیزی حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ مصوبه در موضوعات مختلف در شورا قرار داشت. این مصوبات نیاز داشتند تا در بخش‌هایی تکلیف شان مشخص شود. یک سری از مصوبات به مرور زمان ارتقا یافتند و یکسری دیگر از دستور خارج شدند.

در موضوع مصوبات شورای فرهنگی عمومی به دنبال این بودیم تا به سمت بهینه سازی در خدمت خود فرهنگ عمومی قدم برداریم و مصوبات صرفاً یک مصوبات بی‌خاصیت نباشند. دغدغه اصلی‌مان این بود که الزام اجرایی مصوبات شورای فرهنگ عمومی را مشخص کنیم نه اینکه در هر جلسه شورای فرهنگ عمومی که هر دو هفته یکبار برگزار می‌شود، مصوباتی داشته باشیم. این سنت اشتباهی بود که در دوره‌های پیش شاهد بودیم.

این حجم از مصوبات ناکارآمد و بی حاصل که نتواند مسئله‌ای رو حل کند، نگاه اشتباهی است. ما به سمت اصلاح موضوع رفتیم و سعی داشتیم تا به سمت تحرک و پویایی صحن شورای فرهنگ عمومی قدم برداریم. از آنجا که موضوع اجتماعی جزو برنامه‌های کلان شورای فرهنگ عمومی بود، چند جلسه‌ای را با این محوریت در دستور کار قرار دادیم و موضوع را در صحن شورای فرهنگ عمومی مطرح کردیم.

* برای ارتقای جایگاه شورای فرهنگ عمومی هم اقدامی انجام دادید؟

ارتقای جایگاه شورای فرهنگ عمومی نیاز به این موضوع بود که در دستور کارمان قرار می‌گرفت. جایگاه دبیر شورای فرهنگ عمومی معادل معاون وزیر محسوب می‌شود اما این موضوع هنوز در ساختاری نیست و حکم انشایی است. رسمیت پیدا کردن این جایگاه در ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بستگی به قوت و قدرت شورای فرهنگ عمومی دارد.

یکی دیگر از چالش‌های جدی ارتباط شورای فرهنگ عمومی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت‌های دیگر و زیرساخت‌های خود بود. شورا حتی در خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جایگاه اصلی را نداشت. یعنی نهایتاً دبیر شورای فرهنگ عمومی، یک معاون کنار معاون‌های دیگر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی محسوب می‌شد، در صورتی که یکی از فلسفه‌های تشکیل شورای فرهنگ عمومی این بود که نقش اصلی و اساسی داشته باشد و به عنوان یکی از بخش‌های زیرساختی در نظر گرفته شود.

بخشی از ارتقای جایگاه شورای فرهنگ عمومی به بهبود اعتبارات و امکاناتی است که در اختیار آن قرار گرفته می‌شود. این موارد جزو سیاست‌ها و برنامه‌هایی است که دنبال کردیم و تلاش برای تحقق آن داریم. مقدمات اولیه مبنی بر گفتگو و رایزنی با بخش‌های مختلف وزارتخانه انجام دادیم و تا حدودی این موضوع را به پیش بردیم.

* چه میزان حفظ فرهنگ عمومی و تقویت آن منجر به افزایش سرمایه اجتماعی کشور می‌شود؟

هر اندازه توجه بیشتری در این حوزه شکل بگیرد، قاعدتاً پیامدش افزایش فضای انسجام اجتماعی خواهد بود. زمانی که در فرهنگ عمومی، توجه به تعاملات بین فردی، تعاملات گروهی و تعاملات اجتماعی و تعاملاتی که در فرهنگ‌ها قومیت‌ها و جغرافیاهای در دستور کار قرار بگیرد، قاعدتاً انسجام هم شکل می‌گیرد و این انسجام سرمایه اجتماعی را ارتقا می‌دهد. متأسفانه به این موضوع چندان توجه ی نمی‌شود. زمانی که شما وارد فضای اجتماعی می‌شوید، تکثر اقدامات اجتماعی کشور گرامی بداریم.

تقویم به عنوان یک ظرفیت تاریخی فرهنگی باید بتواند کارکرد ویژه خودش را داشته باشد و جامعه متوجه این موضوع باشد که دلیل نامگذاری روز خاص چیست. یعنی ذهن عموم جامعه درگیر این موضوع باشد در غیر این صورت یک عنوان چندان نمی‌تواند کفایت کند. به ویژه آنکه ما دغدغه حفظ تاریخ فرهنگ کشور را داریم و باید این فرهنگ را به نسل‌های آینده منتقل کنیم.

* اشاره‌ای به مصوبات داشتید. در خصوص مصوبات هم بازنگری و یا برنامه تحولی یا ساختاری داشته‌اید؟

شورای فرهنگ عمومی از مصوبات بسیاری برخوردار بود و حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ مصوبه در موضوعات مختلف در شورا قرار داشت. این مصوبات نیاز داشتند تا در بخش‌هایی تکلیف شان مشخص شود. یک سری از مصوبات به مرور زمان ارتقا یافتند و یکسری دیگر از دستور خارج شدند.

در موضوع مصوبات شورای فرهنگی عمومی به دنبال این بودیم تا به سمت بهینه سازی در خدمت خود فرهنگ عمومی قدم برداریم و مصوبات صرفاً مصوبات بی‌خاصیت نباشند.

دغدغه اصلی‌مان این بود که الزام اجرایی مصوبات شورای فرهنگ عمومی را مشخص کنیم نه اینکه در هر جلسه شورای فرهنگ عمومی که هر دو هفته یکبار برگزار می‌شود، مصوباتی داشته باشیم. این سنت اشتباهی بود که در دوره‌های پیش شاهد بودیم. این حجم از مصوبات ناکارآمد و بی حاصل که نتواند مسئله‌ای رو حل کند، نگاه اشتباهی است. ما به سمت اصلاح موضوع رفتیم و سعی داشتیم تا به سمت تحرک و پویایی صحن شورای فرهنگ عمومی قدم برداریم. از آنجا که موضوع اجتماعی جزو برنامه‌های کلان شورای فرهنگ عمومی بود، چند جلسه‌ای را با این محوریت در دستور کار قرار دادیم و موضوع را در صحن شورای فرهنگ عمومی مطرح کردیم.

* مساله ارتقای جایگاه شورای فرهنگ عمومی باعث انجام چه کارهایی شد؟

ارتقای جایگاه شورای فرهنگ عمومی نیاز به این موضوع بود که در دستور کارمان قرار می‌گرفت. جایگاه دبیر شورای فرهنگ عمومی معادل معاون وزیر محسوب می‌شود اما این موضوع هنوز در ساختاری نیست و حکم انشایی است. رسمیت پیدا کردن این جایگاه در ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بستگی به قوت و قدرت شورای فرهنگ عمومی دارد.

یکی دیگر از چالش‌های جدی ارتباط شورای فرهنگ عمومی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت‌های دیگر و زیرساخت‌های خود بود. شورا حتی در خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جایگاه اصلی را نداشت. یعنی نهایتاً دبیر شورای فرهنگ عمومی، یک معاون کنار معاون‌های دیگر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی محسوب می‌شد، در صورتی که یکی از فلسفه‌های تشکیل شورای فرهنگ عمومی این بود که نقش اصلی و اساسی داشته باشد و به عنوان یکی از بخش‌های زیرساختی در نظر گرفته شود.

بخشی از ارتقای جایگاه شورای فرهنگ عمومی به بهبود اعتبارات و امکاناتی است که در اختیار آن قرار گرفته می‌شود. این موارد جزو سیاست‌ها و برنامه‌هایی است که دنبال کردیم و تلاش برای تحقق آن داریم. مقدمات اولیه مبنی بر گفتگو و رایزنی با بخش‌های مختلف وزارتخانه انجام دادیم و تا حدودی این موضوع را به پیش بردیم.

* اقدامات شورای فرهنگ عمومی تا چه اندازه با نقشه مهندسی فرهنگی کشور انطباق دارد؟

نقشه مهندسی فرهنگی کشور ابلاغ شده و زمان آن سال آینده یعنی سال ۱۴۰۴ به پایان می‌رسد. ما در یک همسویی کاملی با اهداف نقشه مهندسی فرهنگی کشور بودیم، اگرچه شاید در نقشه مهندسی فرهنگی کشور جامعیت پرداختن به حوزه مسائل فرهنگی بسیار است و مشخصاً به صورت موردی و جزئی به این حوزه توجه نشده است.

مراتب شورای فرهنگ عمومی هم اکنون به عنوان قوی‌ترین و شاید منسجم‌ترین زیرساخت فرهنگی کشور در خدمت اجرای نقشه مهندسی است. یعنی همه اعتباری که برای تحقق نقشه مهندسی فرهنگی در کشور تعریف شده و انجام همه مأموریت‌هایی که در سند آمده و اهدافی که در سند قرار گرفته توسط شورای فرهنگ عمومی در کشور پیاده می‌شود.

تقویم به عنوان یک ظرفیت تاریخی فرهنگی باید بتواند کارکرد ویژه خودش را داشته باشد و جامعه متوجه این موضوع باشد که دلیل نامگذاری روز خاص چیست. یعنی ذهن عموم جامعه درگیر این موضوع باشد در غیر این صورت یک عنوان چندان نمی‌تواند کفایت کندبه نظر می‌رسد باید نقشه مهندسی فرهنگ کشور را بازخوردسنجی کنیم و یک روایت شفافی از چالش‌ها و فرصت‌ها را داشته باشیم تا این نقشه بتواند مجدداً خودش را بازآفرینی جدی کند و کارآمدتر در حوزه فرهنگ نقش آفرینی کند. موفقیت یا شکست اجرایی سازی نقشه مهندسی فرهنگی کشور به میزان اهمیتی است که ما به شوراهای فرهنگی عمومی کشور می‌دهیم.

* به نظرتان حفظ فرهنگ عمومی و تقویت آنچه قدر منجر به افزایش سرمایه اجتماعی کشور می‌شود؟

هر اندازه توجه بیشتری در این حوزه شکل بگیرد، قاعدتاً پیامدش افزایش فضای انسجام اجتماعی خواهد بود. زمانی که در فرهنگ عمومی، توجه به تعاملات بین فردی، تعاملات گروهی و تعاملات اجتماعی و تعاملاتی که در فرهنگ‌ها قومیت‌ها و جغرافیاهای در دستور کار قرار بگیرد، قاعدتاً انسجام هم شکل می‌گیرد و این انسجام سرمایه اجتماعی را ارتقا می‌دهد. متأسفانه به این موضوع چندان توجه ی نمی‌شود.

زمانی که شما وارد فضای اجتماعی می‌شوید، تکثر اقدامات اجتماعی را شاهد هستید که هر یک از آنها معطوف به اهداف خودشان هستند و دنبال می‌شوند. شاید فرهنگ عمومی آن بخشی است که باید همه اینها را باید ببیند و حال جامعه را خوب کند.

جای پرداختن به موضوعات بی شمار فرهنگ نظام اولویت بندی طراحی کنیم

به نظر می‌رسد نامگذاری اماکن، معابر و فضای زیباسازی‌های شهری که بسیار تأثیرگذار هستند باید در هماهنگی کامل با شورای فرهنگ عمومی باشد. متأسفانه ما کاملاً نسبت به این مسائل بی تفاوت هستیم یعنی نسبت به قلمروهای حوزه فرهنگ عمومی بی توجهی می‌کنیم. فضای فرهنگی عمومی ما در جامعه، قلمروهایی از دست رفته‌ای هستند.

متأسفانه تمام فضاهای شهری کشور به نوعی از فرهنگ غربی تقلید می‌کند. ما می‌توانیم روی نمادها و نشانه‌ها مدیریت کنیم. همه ظرفیت‌های شهری نباید به تبلیغات و برندهای تجاری اختصاص داده شود که فرد را به سمت مصرف گرایی و توجه به یک سبک زندگی خاص سوق می‌دهد.
ما باید از ظرفیت‌های فرهنگی برای ایجاد یک حال خوب در افراد و ذهن شان ایجاد کنیم.

* مدتی است خبری از جلسات شورای فرهنگ عمومی رسانه‌ای نیست. دلیل خاصی دارد؟

متأسفانه در دولت جدید جلسات شورای فرهنگ عمومی برگزار نشد. علی رغم تلاش‌هایی که صورت گرفته اما تا کنون جلسات شورای فرهنگی عمومی تشکیل نشد. بخشی از این ماجرا به دلیل تغییر و تحولات است. امری بوده که لاجرم باید رخ دهد اما قدری این موضوع نگرانی را مضاعف می‌کند که میزان توجه و اهمیت به فضای فرهنگ عمومی در این دولت وجود دارد یا خیر؟ به نظر می‌رسد شاید مناسب‌تر بود که این امر به نوعی با تدبیر بیشتری صورت می‌گرفت و جلسات برگزار می‌شد.

با توجه به اتفاقات اخیر و فضای منطقه، برگزاری جلسات ضرورت دارد. ما باید بتوانیم نسبت به ضرورت حفظ فرهنگ عمومی قدری حساس‌تر باشیم. مقام معظم رهبری اصلاح و ارتقای فرهنگ عمومی را جزو وظایف اصلی می‌دانند و اگر همین یک امر هم صورت بگیرد، کفایت می‌کند.

به نظرم توجیه این موضوع مبنی بر اینکه ساختاری در مسیر تغییر است، توضیح چندان معقول و منطقی برای تعطیل کردن جلسات نیست و چه بسا اعضای شورا ممکن است در دستگاه‌ها تغییر کنند و عضوهای جدید وارد شوند. ما با اعضای قدیمی و اعضای جدید به هر نسبتی که وجود داشتند، در جلسات می‌توانستیم در فضای فرهنگ عمومی کشور تأثیرگذار باشیم.

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − سه =

دکمه بازگشت به بالا