عزتی پاک با روایتی از زندگی حضرت معصومه(س) به کتابفروشیها آمد
توسط انتشارات زائر؛
کتاب «سِتّی» نوشته علیاصغر عزتیپاک توسط انتشارات زائر منتشر و راهی بازار نشر شد.
کتاب «سِتّی» نوشته علیاصغر عزتیپاک بهتازگی توسط انتشارات زائر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده روایتی از زندگی و زمانه حضرت معصومه (س) است.
«سِتّی» داستان سفر حضرت معصومه(س) در پی هجرت برادرش امام رضا(ع) به ایران است و علاوهبر بازنمایی زمانه حضرات، به نقش حضرت به عنوان یکی از بانوان موثر زمانه میپردازد.
این کتاب در ۱۴ فصل نوشته شده است. از رویایی که موسی در باغستان انارش در قم میبیند شروع میشود و تا مدینه و آشوبهایش میرود. روایت از مدینه به ایران کوچ میکند و با بلوایی که حضرت معصومه(س) در سفر به ایران در ساوه با آن مواجه میشود ادامه پیدا میکند.
موسی که هنوز شیرینی دیدار با امام موسی کاظم(ع) در مدینه را به کام دارد، خودش را به کاروان بانو در ساوه میرساند تا در رکاب او و کنار زینب(س) زمانه قرار بگیرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«چند روزی بود تُکِ گرما شکسته بود و باد مهرگان، داغی تابستان را از تن خاک و سنگِ قم ربوده بود. صدای دورِ گنجشکی آمد و بعد هوهوی باد. موسی احساس کرد قلبش پرتپش شد و رگهایش پُرتر. پلکهایش را در تاریکی کف دستها باز کرد و بعد آرامآرام انگشتها را از هم گشود تا روشنایی، آهستهآهسته بنشیند در چشمهایش. اما چیزی که دید، نفسش را بند آورد؛ برخلاف انتظارش هوا تاریک بود و فضای باغ با نوری قرمز، روشن. آرام دستها را از روی صورت کنار کشید و با ملایمت بلند شد نشست. سر چرخاند بهدنبال منبع این نور عجیب و بُهتآور. آنچه میدید غیرقابل باور بود؛ روشنایی قرمزِ باغ تنها یک منبع نداشت. تکتک انارهای روی درختها در حال نورافشانی بودند. هر درختی که انارش بیشتر بود، درخشانتر و قرمزتر بود.
موسی بر پا شد؛ ترسخورده و حیرتزده. نفسش به شماره افتاده بود و سراپایش میلرزید. یک لحظه فکر کرد شاید هنوز خواب است. همانطور مبهوت چرخی دور خودش زد و دید که همهطرفش از نور قرمز، روشن و آشکار است. چشمش به جوی و آب روانش افتاد که از نور انارها قرمزرنگ شده بود. درست است؛ این خواب است، رؤیاست.»
این کتاب با ۱۶۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان عرضه شده است.
منبع: مهر