«اسفند»؛ بین مستندنگاری و درام، گرفتار در شعار

«اسفند»، ساخته‌ی تازه‌ی دانش اقباشاوی، تلاش می‌کند روایتی حماسی از زندگی شهید علی هاشمی، فرمانده‌ی تأثیرگذار دوران دفاع مقدس، ارائه دهد.

امیرحسین مکاریانی؛ «اسفند» ساخته‌ی تازه‌ی دانش اقباشاوی، تلاش می‌کند روایتی حماسی از زندگی شهید علی هاشمی، فرمانده‌ی تأثیرگذار دوران دفاع مقدس، ارائه دهد. فیلم با شروعی درگیرکننده کار خود را آغاز می‌کند، در ادامه تصویری از اتحاد بومیان عرب و رزمندگان ایرانی را ترسیم می‌کند، اما در میانه‌ی راه به دام دیالوگ‌های شعاری می‌افتد و از ظرفیت‌های روایی خود برای خلق فضایی مهیج بهره‌ی کامل نمی‌برد.

فیلم «اسفند» با پرداختن به زندگی شهید علی هاشمی، تلاش می‌کند گوشه‌ای از مجاهدت‌های او در دوران دفاع مقدس را به تصویر بکشد. نقطه‌ی قوت فیلم، شروع درگیرکننده‌ آن است که با نمایش بازپرسی شهید هاشمی، بیننده را به قلب داستان می‌برد. استفاده از سکانس‌های اولیه‌ای که تقابل فکری و عملیاتی این فرمانده را نشان می‌دهد، حس تعلیق و کنجکاوی را در مخاطب ایجاد می‌کند.

در ادامه، فیلم به موضوع اتحاد میان عرب‌ها و عجم‌ها در مقابله با دشمن بعثی می‌پردازد و نقش شهید هاشمی را در کاهش چالش‌های میان بومیان خوزستان و رزمندگان ایرانی پررنگ می‌کند. این ایده در بطن خود ارزشمند است و می‌توانست بستری مناسب برای خلق موقعیت‌های دراماتیک و تأثیرگذار باشد، اما متأسفانه فیلم در بخش‌هایی از مسیر خود، به دام دیالوگ‌های شعاری می‌افتد. بخش زیادی از این دیالوگ‌ها از زبان کاراکتر محسن رضایی (فرمانده جنگ) بیان می‌شود که بیش از آنکه طبیعی و همسو با جریان روایت باشد، به نظر می‌رسد با هدف تأکید مستقیم بر پیام فیلم نوشته شده‌اند.

این مسئله باعث شده است که برخی صحنه‌های کلیدی فیلم، به جای تأثیرگذاری عاطفی و ایجاد حس همدلی، بیشتر شبیه به یک بیانیه‌ی تاریخی به نظر برسند. شعارزدگی در چنین آثاری، نه تنها از بار دراماتیک فیلم می‌کاهد، بلکه ممکن است باعث فاصله گرفتن مخاطب از روایت شود. اگر فیلم‌نامه با پرداختی ظریف‌تر، مفاهیم مورد نظر را در بطن داستان جای می‌داد، می‌توانست حس باورپذیری بیشتری را در ذهن مخاطب ایجاد کند و تأثیرگذاری احساسی فیلم را افزایش دهد.

یکی از تلاش‌های قابل‌توجه «اسفند»، نمایش روند عملیات شناسایی و آمادگی پیش از حمله‌ی اصلی است. فیلم در این مسیر، از جزئیات تاریخی و نظامی بهره برده و تلاش کرده تا وجه مستندگونه‌ی ماجرا را تقویت کند. اما همین تمرکز بیش‌ازحد بر مقدمات، باعث شده است که ریتم فیلم در مقاطعی افت کند و از ظرفیت‌های بالقوه‌ی محیط هور برای خلق تعلیق و فضای مهیج به سبک آثار «بقا»، به‌خوبی استفاده نشود. این در حالی است که فضاهای متنوع فیلم از نظر بصری به‌خوبی طراحی شده‌اند و تنوع لوکیشن‌ها به جذابیت بصری اثر کمک کرده است. اما اینجا در فیلم فضایی داریم که پتانسیل جذب مخاطب جهانی را دارد.

جشنواره فیلم فجر , سینما , سینمای ایران , چهل و سومین جشنواره فیلم فجر ,

فیلم‌های به سبک بقا (Survival Films) همواره یکی از ژانرهای محبوب و پرکشش در سینما بوده‌اند، زیرا مخاطب را به دل موقعیت‌های دشوار و شرایطی بحرانی می‌برند که در آن شخصیت‌ها برای زنده ماندن باید با چالش‌های فیزیکی و روانی متعددی روبه‌رو شوند. این سبک فیلم‌ها به‌واسطه‌ی ایجاد تعلیق، هیجان و همذات‌پنداری عمیق، می‌توانند تماشاگر را تا لحظه‌ی آخر درگیر کنند.

یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت فیلم‌های بقا، خلق فضایی واقع‌گرایانه و استفاده از تنش‌های درونی و بیرونی است. فیلم‌هایی مانند 127 ساعت، نجات سرباز رایان و گریز نمونه‌های موفقی از این ژانر هستند که با استفاده از موقعیت‌های نفس‌گیر، احساس ناامنی و اضطراب را در مخاطب ایجاد می‌کنند. در این سبک، قهرمان داستان نه تنها باید با موانع طبیعی و شرایط سخت محیطی دست‌وپنجه نرم کند، بلکه فشارهای روانی، تصمیمات دشوار و مبارزه با یأس و ناامیدی نیز بخشی از مسیر او برای بقاست.

از سوی دیگر، فیلم‌های دفاع مقدسی نیز می‌توانند از ظرفیت‌های این ژانر برای جذب مخاطب بهره ببرند. محیط‌های دشوار جنگی، شرایط سخت طبیعت، کمبود منابع و فشارهای روانی، همگی عواملی هستند که می‌توانند یک داستان دفاع مقدسی را به اثری در سبک بقا تبدیل کنند. در فیلم اسفند نیز محیط هور، شرایط سخت عملیات شناسایی و فضای جنگی می‌توانست بستری مناسب برای خلق تعلیق و هیجان به سبک آثار بقا باشد. نمایش چالش‌های جسمی و روانی رزمندگان، استفاده از سکوت‌های معنادار به‌جای دیالوگ‌های شعاری و تمرکز بر لحظات تنش‌زا، می‌توانست این فیلم را از نظر جذب مخاطب، تأثیرگذارتر کند. در مجموع، اگر سینمای جنگ ایران بتواند از تکنیک‌های ژانر بقا در روایت داستان‌های خود بهره ببرد، می‌تواند آثاری خلق کند که علاوه بر انتقال مفاهیم ارزشی، از نظر سینمایی نیز به استانداردهای جهانی نزدیک‌تر شوند.

یکی از نقاط ضعف فیلم، استفاده‌ی ناکافی از موسیقی در تعمیق احساسات و ایجاد ضرباهنگ مناسب در سکانس‌های حساس است. موسیقی می‌توانست نقشی اساسی در همراهی مخاطب با فضای احساسی و حماسی داستان ایفا کند، اما در بسیاری از لحظات، حضور آن کم‌رنگ است یا تأثیرگذاری لازم را ندارد.

در مجموع، «اسفند» فیلمی است که با نگاهی دقیق به شخصیت شهید علی هاشمی و عملیات خیبر، توانسته گوشه‌ای از تاریخ دفاع مقدس را بازنمایی کند. هرچند که در بخش‌هایی از مسیر خود، دچار افت روایت و شعارزدگی می‌شود، اما ریتم کلی مناسب، تنوع بصری و پرداختن به یک مقطع حساس از جنگ ایران و عراق، آن را به اثری قابل تأمل در میان آثار دفاع مقدسی تبدیل کرده است.

منبع: تسنیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + 10 =

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا