جریان واداده با یک پِخ آمریکا ۱۰ آبادی فرار می‌کنند

امروز نیز جریانی واداده را در کشور می‌بینیم که با یک پِخ آمریکا دَه آبادی فرار می‌کنند و از ترس مرگ، در آستانه‌ی خودکشی هستند و حاضرند برای رسیدن به امنیت و رفاهی توهمی، در زمره‌ی غلامان و کنیزکان کدخدا درآیند

محمدرضا آتشین صدف کارشناسی ارشد فلسفه و پژوهشگر مؤسسه سبک زندگی طی مطلبی با عنوان «12 بهمن و شجاعت خمینی کبیر» نوشت:

«اگر از دولت بختیار حمایت نکنید، در ایران حمام خون به راه خواهد افتاد.» این پیامی بود از رئیس جمهور پررو و پلشت آن روز آمریکا، جیمی کارتر به حضرت امام، در دی‌ماه 57 در فرانسه.در ادامه‌ی پیام آمده بود که «… آنچه لازم است بدانید، خطر دخالت ارتش است و با این خطر، اوضاع بدتر خواهد شد…».2

پاسخی که امام به فرستادگان کارتر داد، این بود: «…ملت ایران از کودتای نظامی نمی‌ترسد؛ برای آنکه ماه‌ها است با قدرت نظامی، هرچه سخت‌تر با مردم معامله شده است و نتوانسته‌اند آرامش را برقرار کنند و الآن نظام و ارتش از چند ماه قبل، سست‌تر و ضعیف‌تر است؛ برای آنکه در باطنِ ارتش اختلاف ایجاد شده است و بسیاری به ما می‌پیوندند و کودتا را خفه می‌کنند؛ لکن با کشتاری که من میل ندارم واقع شود.»

تنها دو سه هفته پس از این پیام‌ها، چشمان جهان در 12 بهمن دید که خمینی کبیر با شجاعت و صلابت به ایران بازگشت و ارتش نیز به مردم پیوست و با امام بیعت کرد و آمریکا هم هیچ غلطی نتوانست بکند. این شگرد آمریکاست که چِک‌های بی‌محل خود را با تهدید و ترساندن نقد می‌کند و این حضرت روح الله بود که با ایمان به وعده‌های الهی و به پشتیبانی مردم از دشمن نترسید و چنان چَکی به آمریکا زد که هنوز جایش درد می‌کند. پس او خلف صالحش نیز در همین راه و همین کار است. مقام معظم رهبری می‌فرمایند:

«امام (رضوان الله علیه) این نترسیدن از قدرت را به همه‌ی ما یاد داد که از قدرتهای ظالم و زورگو نترسید. من فراموش نمی‌کنم در سال 58، آن وقتی که جوان‌های ما این جاسوس‌های آمریکایی و جاسوس‌خانه‌ی آمریکایی را گرفته بودند، بعضی‌ها فشار می‌آوردند به شورای انقلاب که بگویید اینها را آزاد کنند. بنده و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی و بنی‌صدر، ما سه نفر از شورای انقلاب رفتیم قم؛ آن وقت امام قم بودند؛ رفتیم خدمت امام که از امام بپرسیم که چه کار کنیم. پرسیدیم که آقا این جوری است، فشار می‌آوردند که اینها را هر چه زودتر آزاد کنید؛ امام رو کردند به ما و گفتند که از آمریکا می‌ترسید؟ بنده عرض کردم: نخیر نمی‌ترسیم. گفتند: پس نمی‌خواهد آزادشان کنید. واقعش هم همین بود؛ یعنی اگر چنانچه کسی قرار بود از آمریکا بترسد و ملاحظه بکند، نتایج بسیار تلخی را آن روز عاید کشور می‌کرد. ما دیده‌ایم مواردی را که دولت‌ها و قدرت‌های کشورِ خودمان از دشمن می‌ترسیدند و این ترس، آنها را دچار مشکلات فراوانی کرد.»3

متأسفانه امروز نیز جریانی واداده را در کشور می‌بینیم که با یک پِخ آمریکا دَه آبادی فرار می‌کنند و از ترس مرگ، در آستانه‌ی خودکشی هستند و حاضرند برای رسیدن به امنیت و رفاهی توهمی، در زمره‌ی غلامان و کنیزکان کدخدا درآیند و تمام دستاوردها و داشته‌های این ملت و مملکت را به او ببخشند (البته از کیسه‌ی خلیفه). ای کاش یاسین قرآن به گوششان فرو می‌رفت و نمی‌ترسیدند و نمی‌ترساندند!

«ای اهل ایمان، یهود و نصاری را سرپرستان و دوستان خود مگیرید، آنان سرپرستان و دوستان یکدیگرند [و تنها به روابط میان خود وفا دارند]. و هر کس از شما، یهود و نصاری را سرپرست و دوست خود گیرد از زمره‌ی آنان است؛ بی‌تردید خدا گروه ستمکار را هدایت نمی‌کند* (ولی) کسانی را که در دل‌هایشان بیماری است می‌بینی که در (دوستی با آنان)، بر یکدیگر پیشی می‌گیرند، و می‌گویند: «می‌ترسیم حادثه‌ای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!) شاید خداوند پیروزی یا حادثه‌ی دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد؛ و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند! (مائده: 51- 52)

شگفت آنکه این جریان می‌تواند ببیند که آنچه برایشان آرزوست، برای کشورهایی مانند لیبی و مصر خاطره است؛ خاطره‌ای تیره و تلخ. حال چرا باز، این‌همه اصرار دارد که آزموده را برای چندمین بار بیازماید خدا عالم است!

پاورقی:

[1]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر 9265.
[2]. همان.
[3]. بیانات مقام معظم رهبری، 6 اردیبهشت 1399

منبع: تسنیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 3 =

دکمه بازگشت به بالا