عادت به گناه باعث تسلط شیطان بر انسان می‌شود

آیت الله جاودان معتقد است: اگر انسان به گناه عادت داشته باشد، ولایت و تسلط شیطان بر او حتمی خواهد بود.

آیت الله محمدعلی جاودان در کتاب ره‌نمای طریق در پاسخ به سوالی درباره این که «چه گناهانی سبب تسلط شیطان بر انسان می شوند؟» نوشت: هر گناهی بر اساس نفوذ شیطان انجام می شود و اگر آدم به گناه عادت داشته باشد، ولایت و تسلط شیطان بر او مسلّم خواهد بود. ولایت شیطان همان تسلط او بر آدمی است.

استناد قرآنی این استاد اخلاق، صدمین آیه ۱۰۰ از سوره نحل است که می فرماید: تسلط شیطان فقط بر کسانی است که او را سرپرست و ولیّ خود گرفته اند و برای خدا شریک قرار دادند. (صفحه ۳۷)

تسلط شیطان گام به گام است

شیطان معمولا با وسوسه، یعنی آنچه از بدی که به دل انسان راه پیدا می کند، به سراغ آدمی می آید و حضرت علی (ع) فرمود تا زمانی که وسوسه، حجاب قلب را پاره نکند و زبان به آن گویا نشود، گناهی برای بنده نیست.

گاهی نیز شیطان به شک و تردید متوسل می شود تا در عقیده او رسوخ کرده و آدمی را به شرک و ریا بیاندازد یا با ایجاد کسالت، انسان را از ادامه مسیر بازدارد. لذا پیامبر اکرم(ص) فرمود «اگر معصیت و گناه نداشتید، بر چیزی بزرگتر از آن بر شما می ترسیدم و آن عجب و خودپسندی در عمل و عبادت است.» البته یکی از ترفندهای شیطان برای فریب انسان، وعده دادن است. امام صادق (ع) فرمود «شیطان ۹۹ باب خیر برای انسان باز می کند، سپس در صدمین دروازه، او را به تباهی می کشاند.»

یکی دیگر از نقشه های شیطان این است که آدمی را به ظاهر اعمال و حتی عبادت هایش مغرور می کند. امیرمومنان علی (ع) فرمود فریب آنهایی را نخورید که نماز طولانی می خوانند، دائما روزه می گیرند و صدقه می دهند و در نهایت گمان دارند که موفق به اعمال نیک شده اند. چون این مسیرها ممکن است به مکر شیطان منتهی شود.

خدعه و مکر هم یکی از راه های نفوذ شیطان است. حضرت علی (ع) به نقل از رسول اکرم (ص) فرمود شیطان گروهی را به کارهای زشت و گناهانی مثل شراب خواری و ربا وادار می کند. سپس عبادت های فراوان و خشوع و خضوع در نماز را در پیش چشمشان محبوب می کند. درنهایت آنها را به اطاعت و محبت پیشوایان جور و باطل، سوق می دهد و اینگونه آنها را به آتش می کشاند و روز قیامت هم یاری نخواهند شد و در عذاب می مانند.

یکی دیگر از شگردهای شیطان این است که انسان را به آرزوهای طولانی و غیرواقعی وادار می کند و نتیجه این چنین آرزوهایی در انسان، غفلت از خدا و علاقه شدید به دنیا و دلبستگی به مظاهر آن است. رسول خدا (ص) فرمود: من از دو چیز برای شما بیشتر می ترسم. پیروی از هوای نفس و آرزوهای طولانی. زیرا پیروی از هوای نفس، موجب جدایی از حق می شود و آرزوهای طولانی، موجب فراموشی آخرت.

نفوذ از مسیرهای چهارگانه نیز به عنوان راه های نفوذ شیطان معرفی شده و شیطان همواره تلاش می کند تا از چهار مسیر یعنی جلو، پشت سر، سمت راست و سمت چپ بر قلب انسان کمین بزند. در این زمینه روایتی از امام باقر (ع) نقل شده است که آن حضرت فرمود منظور از آمدن شیطان به سراغ انسان از پیش رو این است که آخرت و جهانی را که در پیش دارد، در نظر او سبک و ساده جلوه می‌دهد و منظور از پشت سر این است که آنها را به گردآوری اموال و ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت می‌کند. منظور از طرف راست این است که امور معنوی را به وسیله شبهات و ایجاد شک و تردید، ضایع می‌سازد و منظور از طرف چپ این است که لذت های مادی و شهوات را در نظر آنها زیبا جلوه می‌دهد.

خدا در آیه ۲۱ سوره نور خطاب به مومنان می فرماید که مبادا از گام های شیطان پیروی کنند که برخی معتقدند منظور همان وسوسه های شیطانی است. معمولا وسوسه های شیطان باعث می شود تا انسان، به تدریج و گام به گام به سوی گناه کشیده شود و لذا در آیه ۲۰۱ سوره اعراف در بیان یکی از ویژگی های انسان های باتقوا آمده است که هر گاه گرفتار وسوسه شیطان شوند، همان موقع متذکر یاد خدا می شوند.

گناهکارانی که به حزب شیطان ملحق می شوند

برخی افراد به شیطان اجازه می دهند که در دل هایشان نفوذ کند و بر فکر آن ها چیره شود. لذا شیطان بر فکر و آرزو و خیالات آنها چیره شده و نخستین کاری که می کند این است که یاد خدا را از انسان می گیرد و اینگونه انسان راه را گم می کند. چنین انسانی بر اساس آیه ۱۹ سوره مجادله در زمره حزب شیطان قرار می گیرد؛ «شیطان بر آنان چیره و مسلط شده و یاد خدا را از خاطرشان برده است. آنان حزب شیطانند، آگاه باش که حزب شیطان یقیناً همان زیان کارانند!»

فکر گناه نکنیم

یکی از مهمترین راه های جلوگیری از نفوذ شیطان این است که انسان از فکر کردن به گناه دوری کند. حضرت علی(ع) فرمود «کسی که بسیار درباره گناهان بیاندیشد، بزهکاری او را به خویش فرا می خواند» در واقع کسی که به گناه فکر می کند، همچون کسی است که بر لبه پرتگاه ارتکاب گناه قدم می گذارد و چنین کسی از سقوط در گناه در امان نیست. به عبارت دیگر اگرچه اندیشیدن در گناه، آتشی شعله ور نیست تا وجود آدمی را بسوزاند ولی همچون دودی است که درون انسان را سیاه می کند.

در آموزه های دینی آمده است که فکر گناه، تا زمانی که به عمل حرامی منجر نشود، حرام نیست ولی شیطان از طریق همین انحرافات کوچک در اندیشه سوءاستفاده می کند و انسان را به گناه می کشاند. فکر نکردن به گناه باعث می شود تا آن را از سرچشمه بخشکاند و در روایتی از حضرت عیسی (ع) خطاب به حواریون آمده است «موسی بن عمران به شما دستور داد تا زنا نکنید ولی من به شما امر می کنم که روح خود را به زنا خبر ندهید (فکر زنا نکنید) تا چه رسد به انجام آن! زیرا کسی که روح و فکرش را به زنا خبر دهد، مانند کسی است که در اطاق رنگینی آتش روشن کند، دود آتش نقشه های رنگین آن اطاق را کثیف می کند، گرچه خانه را نسوزاند!».

منبع: ایرنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 4 =

دکمه بازگشت به بالا