همنشینی ماه و پروین در تصویر ناسا و شعر نظامی

نجوم در شعر فارسی / ۸

ناسا عکسی منتشر کرده با این عنوان: Moon Visits Sister Stars ، مقارنه ماه است با خوشه پروین، هفت ستاره که در مغرب زمین بهشان هفت خواهران میگویند و اعراب عقد ثریا مینامندشان.

طاهره طهرانی: پسرک آمده بود توی ایوان، هوا تاریک بود. توی روز هر وقت می‌رفتیم به ایوان ابرها را نشانش می‌دادم، یا پرنده‌ها را. حالا هم یک نگاه کرد به افق و گفت: فکر کنم آسمون گم شده!

پرسیدم: چی؟

گفت آسمون گم شده، نیست.

گفتم نه عزیزم، آسمون روزها آبیه، شب‌ها سیاه. هنوز سر جاشه، نگران نباش.

خیالش راحت شد و رفت داخل، و من فکر می‌کردم بچه سه ساله تا حالا آسمان شب را ندیده است؟ یا نمی‌داند این همان آسمان، همان سقف بلند ساده بسیار نقش است؟

ناسا عکسی منتشر کرده با این عنوان: Moon Visits Sister Stars ، مقارنه ماه است با خوشه پروین، هفت ستاره که در مغرب زمین بهشان هفت خواهران می‌گویند و اعراب عقد ثریا می‌نامندشان. (مقارنه یاConjunction وقتی است که دو جرم یا سیاره فلکی که دارای بُعدهای مساوی هستند، در یک راستا قرار بگیرند و از دید ناظر زمینی کنار هم قرار بگیرند؛ مقارنه بیش از سه جرم سماوی نیز ممکن است که به آن اجتماع می‌گویند.)

همین تفاوت در نام یک پدیده واحد طبیعی، نشان دهنده اهمیت این پدیده است، و البته خیال انگیزی‌اش. عقد به معنی گردنبند است، گویی به چشم ناظر عرب این هفت ستاره به صورت مرواریدها یا گوهرهای درخشان یک گردنبند به هم پیوسته و افتاده در گوشه‌ای از پهنه گسترده آسمان است. برای ناظر ایرانی به شکل یک خوشه درخشان است، دانه‌های درخشانی که شبیه یک خوشه انگور دور هم جمع شده‌ اند و یک دسته را تشکیل داده‌اند.

در ادبیات تشبیهات زیادی با ماه و خوشه پروین صورت گرفته، ماه غالباً یادآور روی محبوب است و درخشش و کمال و زیبایی او. پروین هم مجموعه‌ای از جواهرات است که گیسوی چون شب محبوب را آراسته یا به گوش و گردن او آویخته است. اساساً تشبیه برای تبادر معنا به کار می‌رود، یعنی چیزی که از ذهن دورتر است را به چیزی دیگر که به ذهن نزدیکتر است و می‌تواند معنا را بازتولید کند شبیه می‌کنیم تا مخاطب سخن را بفهمد.

بیتی از نظامی شبیه همین تصویر ناسا است، در هفت پیکر، در میانه داستان بهرام گور با کنیزک و گاوی که بر بام می‌برد، وقتی است که او دارد خود را برای دیدار با شاه می‌آراید و نقاب می‌بندد تا او را نشناسد. هم می‌خواهد آراسته حضور در محضر او باشد و دلبری کند و هم می‌خواهد شناخته نشود تا بتواند حرفش را کوبنده و اثر گذار به بهرام بگوید؛ این بیت را می‌آورد:

در بر آمود سروِ سیمین را

بست بر ماه، عقد پروین را

گویی دخترک بر صورت مثل ماهش، نقابی جواهر نشان می‌بندد. برای مردم آن روزگار، تصویر ماه و خوشه پروین آنقدر آشنا و البته خیال‌انگیز و جذاب است که نظامی برای بیان زیبایی و خویشتن آرایی دخترک نادیده، شنونده و خواننده را به تصویر ماه و خوشه پروین ارجاع می‌دهد که برای او آشناتر است.

این تصاویر امروز برای ما غریب است، همانقدر که آسمان تاریک شب برای پسرک. اما چرا؟ از کی اینقدر با آسمان بیگانه شدیم که یادمان نمی‌آید کی ماه زیبا یا خوشه پروین یا زهره را در ابتدا یا میانه شب یا حتی دم صبح دیده باشیم؟ اینکه تصویرش شبیه به زیباییهای دیگری در زندگی روزمره ماه باشد بماند.

گاهی به آسمان نگاه کنیم، احتمالاً راه دوری نمی‌رود.

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + دوازده =

دکمه بازگشت به بالا