فاضل نظری به «نیست» رسید

مجموعهشعر نیست از فاضل نظری نهم اسفند ماه و همزمان با توزیع سراسری، با حضور شماری از علاقهمندان به شعر و ادبیات در سالن اصلی پردیس سینمایی آزادی رونمایی شد و مخاطبان فاضل نظری توانستند در این مراسم برخی سوالات خود را از وی بپرسند، به شعرخوانیهای او گوش دهند و در پایان کتاب را با امضای او به خانه ببرند.
فاضل نظری در این مراسم از اینکه برخی به اشعار او ایراد میگیرند سخن گفت و توضیح داد: گاهی اوقات بعضیها که دوست و عزیز من هم هستند، به من میگویند فاضل در مجموعه شعرش این کار را کرده، ولی باید این کار را میکرد. مگر من تصمیم میگیرم که این کار را بکنم؟ این حس و حال من است. حتماً باید تصمیم بگیرم که شاد باشم. آخر من چطوری تصمیم بگیرم شاد باشم، وقتی غمگین هستم؟ یا تصمیم بگیرم غمگین باشم، وقتی شاد هستم. اینها در اراده من نیست.
شاید این خلاصهای از راهی طولانی باشد که فاضل نظری از دو دهه قبل طی کرده است و در این مسیر افراد بسیاری نیز با او همراه شدند، شیوه شاعری وی بارها تکرار شده ولی از این مهمتر گویشوران فارسیزبان امروز با او در گستره فرهنگی زبان فارسی از او استقبال کردهاند و آثارش پرفروش شده است. فاضل نظری در تمام اشعار، خودش است و از خود و حالاتش مینویسد، شاید بتوان شعر او را نمونه خوبی از شعر جوششی دانست و نه شعر کوششی.
فاضل نظری، (متولد شهریورماه ۱۳۵۸) پیش از این هفت عنوان کتاب با نامهای گریههای امپراتور (۱۳۸۲)، اقلیت (۱۳۸۵)، آنها (۱۳۸۸)، ضد (۱۳۹۲)، کتاب (۱۳۹۵)، اکنون (۱۳۹۷) و وجود (۱۴۰۰) منتشر کرده است و به این شکل مجموعهشعر «نیست»، هشتمین اثر فاضل نظری است که شامل ۴۱ غزل از تازهترین سرودههای وی با مضامین عاشقانه و اجتماعی در ۸۸ صفحه از سوی انتشارات «سوره مهر» روانه بازار شد و طی این مدت به ۵ چاپ رسیده و حدود ۱۰ هزار نسخه از آن وارد بازار نشر شده است.
آثار فاضل نظری فقط با اقبال عمومی هم روبر نبوده است و هر چند هر کدام از آثار وی به بیش از دهها چاپ رسیده است و بر اساس آمار انتشارات سوره مهر تنها تا سال ۱۳۹۷، بیش از ۵۰۰ هزار نسخه از آثار وی به فروش رفته بود، توجه منتقدان و جوامع ادبی را نیز به خود جلب کرده است و جوایزی چون جایزه کتاب سال شعر جوان (۱۳۸۴)، جایزه قلم زرین (۱۳۹۲) جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران (۱۳۸۷) و جایزه بخش جوان در نخستین دوره جشنواره شعر فجر (۱۳۸۵) را نیز در کارنامه کاری خود دارد.
عشق، عرفان و هجویهای شگفت
در یک دستهبندی کلی و از جهت محتوایی اشعار این دفتر با دفترهای قبلی متفاوت است و هر چند از جهت تصاویر و موتیفها تا حدی به بقیه اشعار شباهت دارد، وزنه غزلهایی با محتوای اجتماعی، پند و اندرز، حکمی یا حتی عارفانه بالاتر و از نظر تنها تعداد کمی بیش از نیمی از اشعار عاشقانه است. غزلهایی مانند نیها (با مطلع بوی این مرداب را گر خوش نمیانگاشتند/ در لجن سرمست نیها قد نمیافراشتند) یا ارتفاع رهایی (با مطلع مانند یک سراب که از دور بنگرند/ مردم برای هیچ به هم رشک میبرند) یا تنها آه (با مطلع گفت اگر فریاد ممکن نیست تنها آه باش/ قدر آهی ناله مظلوم را همراه باش) با توجه به مفهومی که منتقل میکنند در دسته اشعار اجتماعی قرار میگیرند.
غزلهایی مانند خودکشی در رودخانه (با مطلع اگر بناست که دریا خیال باشد و خواب/ رواست خودکشی رودخانه در مرداب) و آسمان (با مطلع اگر درخت، اگر آسمان، اگر رودم/ به آنچه سهم من از بودن است خشنودم) نیز میتوانند جزء غزلهای عارفانه یا حکمی نام گذاری شوند که از لحظات خلوت و بینش عمیق هر انسانی برمیآید و نظری توانسته با قلم شاعرانه خود آنها را برای همگان تصویر و تصور سازد.
اما مانند همیشه نقطه قوت فاضل نظری در این دفتر نیز اشعار عاشقانه است، هر چند باید پذیرفت تا حدی لحن او تغییر کرده و برای نمونه از ابیاتی که در اولین دفتر یعنی گریههای امپراتور بود (مانند عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم/ شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق) کمتر میتوان دید و رنگ و جنس ابراز عشق، به آن اندازه تنانه نیست. البته باز هم غزلهای خوب و عاشقانه دارد. مانند غزل جادوچراغ (با مطلع یک لحظه هم حتی نرفتی از خیالم/ خوشحال باش ای بیوفا! خوش نیست حالم) یا بعضی وقتها (این که آدم یک جهان تنهاست بعضی وقتها/ قصهای غمگین ولی زیباست بعضی وقتها) یا پذیرفتن (با مطلع کلام تلخ ولی صادقانه را بپذیر/ بهانهاست، چه بهتر بهانه را بپذیر) با این بیت درخشان: نشاط عشق به رنج وجود میارزید/ ملال این سفر جاودانه را بپذیر و غزل زندان امید (با مطلع اوقات تلخ و وضع خراب و هوا پس است/ من تاب قهر یار ندارم، بگو بس است).
تصاویر و درونمایهای کلی مانند رود، آبشار، فواره، بهار، قفس، چشمه، زندانی، تبر و درخت، پرنده و غیره هم که دیگر در اشعار نظری سابقهای دیرینه دارند و در این دفتر هم تکرار شدهاند.
اما شاید آنچه این دفتر را با بقیه آثار او متفاوت کرده باشد، هجویه ایست که با نام فرمانبر سروده و در این دفتر گنجانده است. میدانیم شعرایی که مستمر شعر میگویند و به خصوص در یک قالب بیشتر اثر میآفرینند اشعار زیادی دارند ولی در زمان انتشار بالاخره بین آنها انتخاب میکنند (کاری که معمولا هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه بهخوبی انجام میداد) و معمولا بهترینها را منتشر و به مخاطب خود عرضه میکنند. اما اینکه تصمیم گرفته شده چنین شعری در این دفتر بیاید، هم خود نشاندهنده تغییری در روند شاعری فاضل نظری میتواند باشد.
شعری که با این بیت آغاز میشود: اختیار از خود ندارد ناگزیری مثل تو/ منصب فرمانبری دارد وزیری مثل تو و بعد از هفت بیت به اینجا میرسد:
دیدمت همسفره کفتارهای مردهخوار/ سگ در این صحرا شرف دارد به شیری مثل تو
دور باد از ببرهای سرفرازی مثل ما/ دوستی با خوکهای سربهزیری مثل تو
و یک سوال: آیا این همان شاعری است که در دفتر قبلی (فقط به عنوان یک نمونه) احیانا در متلکی شاعرانه و عاشقانه به معشوق گفته بود:
گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن/ نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد
این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست/ خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد.
منبع: ایرنا