قصههایی که طعم «تاسیان» دارد/ عشق بر بستر اضطراب اجتماعی

هر چند به ظاهر قهرمان اصلی داستان امیر یا همان خسرو (با بازی هوتن شکیبا) است اما سایر شخصیتهای داستان هم ظرفیت بالایی برای جلب توجه مخاطب دارند. از شیرین که در معرض عشق سرشار امیر قرار دارد اما یک معشوق منفعل نیست و تا همینجای داستان در بزنگاههای تصمیمگیری جدی قرار گرفته است، تا جمشید نجات (با بازی بابک حمیدیان) که بهواسطه شخصیتپردازی درست و دوستداشتنی بهراحتی در برخی از قسمتها در کانون روایت قرار میگیرد و کنشها و واکنشهایش برای مخاطب موضوعیت پیدا میکند.
شغل امیر در چاپخانه، بستری فراهم کرده تا از یک سو با طبقه کارگر و فضای معیشتی سخت در ارتباط باشد، و از سوی دیگر به واسطه مواجهه با متن، فرهنگ، و دنیای اندیشه، شخصیتی آگاه و تا حدی فرهیخته از او ساخته شود. این ویژگی دوگانه، امیر را از تیپ رایج «کارگر ساده» در بسیاری از روایتهای تصویری متمایز میکند. او همزمان که درگیر کار یدی و فشار اقتصادیست، توانایی اندیشیدن، ابراز احساسات، و ساختن رابطهای عمیق را دارد. همین موقعیت، رابطه او با شیرین را از یک عاشقانه سطحی فراتر میبرد. اتصال او به شیرین فقط از مسیر احساس نمیگذرد و نوعی اشتراک ذهنی و دغدغهمندی هم در میان است.
سعید (با بازی صابر ابر) هم در موقعیتی متفاوت، گویی داستان خاص خود را دارد. مأمور ساواکی که زندگی در پایین شهر را تجربه کرده و هنوز رگههایی از معرفت و رفاقت را در درون خود دارد؛ اما گویی در حکم شناگری که گریزی از خیس شدن ندارد، آرامآرام تیرگیهای درونش بر آن بازماندههای انسانی چیره میشود و همین موقعیت قصهاش را شنیدنیتر کرده است.
هما هم در یک پرداخت کلیشهای میتوانست یک عمه حاشیهنشین در داستان باشد که هر از گاهی قرار است پناه برادرزاده و دخترش شود؛ اما تینا پاکروان بهخوبی داستان زن زخمخورده را هم بسط داده و حتی در سکانسهایی کلیدی مانند آخرین شام دونفره هما و منوچهر، به این کاراکتر فرصت میدهد تا بغضها و حسرتهایش را برای مخاطب روایت کند. همه این شخصیتها حالا با داستانهایی که خاص خودشان است، در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و به هر قسمت از «تاسیان» رنگ و لعابی تماشایی از جنس قصهگویی بخشیدهاند.
قسمت سیزدهم این سریال، در بزنگاهی دراماتیک روایت شد. عشق امیر به شیرین دیگر یکطرفه نیست و در قسمت های اخیر برای اولینبار شاهد بیان این احساس از سوی شیرین نجات بودیم، همزمان اما جمشید نجات، نمیتواند چشم بر این عشق بهزعم خودش کورکورانه ببندد و فرصت اشتباه به تنها دخترش بدهد. ابراز این احساس از سوی شیرین میتوانست اوج تجربه خوشبختی برای امیر باشد اما این درست همان بزنگاهی است که وسوسههای سعید، کار دست او میدهد.
تلاش سعید برای جدایی میان شیرین و پدرش در ذهن امیر، سمتوسویی به خود گرفته که میتواند سکانس پایانی قسمت سیزدهم را به نقطه آغاز یک شکست تلخ برای امیر تبدیل کند.
تک سکانس به نمایش درآمده از خانواده امیر دور سفره هفتسین در لحظه تحویل سال نشانهای از کمرنگ شدن زنجیرههای ارتباطی میان آنها و امیر در دل خود داشت و این واقعیت، موقعیت امیر را بغرنجتر هم کرده است.
حالا همه شخصیتهای داستان پاکروان در موقعیتی قرار گرفتهاند که تصمیمهایشان میتواند سرنوشت هر کدام را به رنگ تاسیان (غم و اندوه ناشی از دلتنگی) درآورد. جمشید تصادفی سخت را پشت سر گذاشته و شیرین مهمترین تکیهگاهش را در معرض تهدید میبیند.
حضور تعیینکننده تحولات اجتماعی و سیاسی
یکی از جنبههای قابل توجه سریال «تاسیان» نسبت آن با زمینه تاریخی و سیاسی روزهای منتهی به انقلاب اسلامیست. برخلاف برخی آثار که از تاریخ صرفاً بهعنوان دکور استفاده میکنند، در اینجا تحولات اجتماعی و سیاسی دهه ۵۰ خورشیدی، بهویژه وضعیت نابسامان حکومت، در دل روایت عاشقانه حضور تعیینکننده دارد. عشق امیر و شیرین بر بستری از ناامنی، ترس، شک، و اضطراب اجتماعی شکل میگیرد؛ عشقی که در تقابل با خشونت نهادینهشده در ساختار امنیتی آن دوران، معصومانهتر جلوه میکند.
حضور شخصیتهایی مثل سعید که مأمور ساواک است اما هنوز ردپای رفاقت در وجودش دیده میشود، به درامی چندلایه جان داده است. این شخصیت، بهنوعی تجسم درونیترین تناقضات نظام ساواک است: دستگاهی سرکوبگر که بهدلیل خشونت مفرط، در میان مردم به سازمانی منفور بدل شده و حالا حتی در درون خودش هم نشانههای تردید و فروپاشی دیده میشود.
به این ترتیب، «تاسیان» موفق شده رابطه عشق و سیاست را نه در سطح شعار، بلکه در سطوح انسانیتر و ملموستری پی بگیرد.
سریال «تاسیان» داستانی عاشقانه را در دهه ۵۰ شمسی روایت میکند؛ داستان از مهر ۱۳۵۶ شروع میشود و تمرکز آن بر عشقی است که بین امیر و دختر جوانی به نام شیرین شکل میگیرد.
در این سریال، هوتن شکیبا، مهران مدیری، نازنین بیاتی، صابر ابر، بابک حمیدیان، پانتهآ پناهیها، محمدرضا غفاری، مهسا حجازی، محمدرضا شریفینیا، مجید یوسفی، پوریا شکیبایی و نسرین نصرتی به ایفای نقش پرداختهاند.
منبع: ایرنا