چه رویاهایی که می‌آیند؛ «رویاشهر» به رقبای جهانی تنه می‌زند؟

احسان ناظم بکایی منتقد سینما یادداشتی درباره ویژگی‌های انیمیشن «رویاشهر» که هم‌اکنون درحال اکران است، نوشت.

احسان ناظم بکایی منتقد سینما در یادداشتی به انیمیشن «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی و تهیه‌کنندگی مصطفی حسن‌آبادی پرداخت که هم‌اکنون در سینما درحال اکران است.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

«انیمیشن ایران در حال شکوفایی و پوست‌اندازی است. جریانی که به مرور جایگاه خود را در جشنواره فیلم فجر و سایر مناسبت‌های داخلی و خارجی پیدا می‌کند. چنانچه در اسکار اخیر هم این انیمیشن کوتاهی از ایران بود که پرچم کشورمان را بالا نگه داشت.

در سال‌های اخیر انیمیشن به بخشی متفاوت و تثبیت شده در جشنواره فیلم فجر بدل شده و سازندگان آن، میان بزرگان سینمای ایران حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. «رویاشهر» که ۲ سال پیش در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر اکران شد یکی از انیمیشن‌های خوب آن دوره جشنواره بود. کاری که به مراتب از همتایان دیگرش ساختار بهتری داشت. متن مناسب و داستان چفت و بست‌دار از جمله ویژگی‌های مثبت این انیمیشن به شمار می‌آیند. توالی رویدادها با وجود تخیلی بودن رعایت شده و منطق‌های درهم پیچیده آن خوب چیدمان شده است.

اگر ذهنیت بخواهد عینیت پیدا کند چیدمان مهم است. به ویژه در حوزه انیمیشن که برای باورپذیری باید تلاش مضاعفی انجام داد و این اتفاق در «رویاشهر» به خوبی در مقابل چشمان مخاطبان قرار می‌گیرد. تقابل دو شهر رویاشهر و شیناشهر ماجرای اصلی این انیمیشن است. اولی شهری رویایی که بقیه آرزو دارند به آنجا بروند اما مردمش غارتگر هستند و آنچه دارند از بقیه دزدیده‌اند و دومی شهری که اهالی‌اش چشم به زمین دارند و کشاورزند اما رویاشهری‌ها غارت‌شان کرده‌اند. حالا این دو شهر در تقابل با هم قرار دارند و حاکم رویاشهر به فکر هجوم دیگریست. او با فریب کاری، قهرمان رویاشهر را فراری داده و با دروغ‌گویی بر مسند قدرت نشسته است. قهرمان رویاشهر هم با نامی مستعار در شیناشهر و در پوشش یک کارخانه بزرگ در حال ساخت روباتی برای جنگ با جنگجویان مقابل است.

انیمیشن «رویاشهر»، ریتمی جذاب، موسیقی مناسب و صداگذاری دقیقی دارد که دوبله‌های خوب آن را تقویت کرده‌اند و از نظر فنی و تکنیکی یک دست است اما از نظر طراحی سردرگمی دارد. این کار نه نمادهای ایرانی دارد و نه جغرافیای خاصی را نشان می‌دهد. آنچه از طراحی‌ها می‌توان حدس زد و به ویژه با دیدن نوع خانه‌ها، درختان، اژدها و … در ذهن تداعی می‌شود، مکتب نقاشی چین است. این وضع در طراحی شهر رویاشهر کاملاً مشهود است و شباهت‌های زیادی به فضاهای کارتون‌هایی مثل «پاندا کونگ فوکار» دارد. مجموعه خانه‌های طبقاتی با سقف‌های سفالی شیروانی و آموزش‌های رزمی که مخاطب را یاد سریال «جنگجویان کوهستان»، قلعه لیان‌شامپو و حکومت کائوچیو می‌اندازد. با وجود چنین شباهت‌هایی، رویاشهری‌ها که شاخ بر سر دارند معلوم نیست کجایی هستند و اسامی‌شان، جغرافیای خاصی را نشان نمی‌دهد.

در مقابل شیناشهری‌ها شبیه ایرانی‌ها هستند. قهوه‌خانه و پرده‌خوانی دارند و اسامی‌شان مانند پاشا به فضای ایرانی شبیه است. بعضی‌هایشان لهجه‌های مازنی دارند و نشانه‌های به‌روزی از وضع اجتماعی و فرهنگی ایران بروز می‌دهند. ساخت و ساز خانه‌ها و گلی بودن‌شان هم فضای شهری کویری را تداعی می‌کند. شیناشهری‌ها وضع اقتصادی مناسبی ندارند و همه کشاورزند اما کارخانه بزرگی دارند که همه چیز تولید می‌کند که اصلاً با وضع فقیرانه شهر تناسبی ندارد. کارخانه‌ای که پوششی برای ساخت روباتی جنگی علیه رویاشهری‌هاست که با ریختن مایعی سبز در آن می‌تواند همه چیز را از بین ببرد.

تحلیل و برداشت سیاسی امروزی از چنین انیمیشنی البته نشان‌دهنده چند وجهی بودن آن است و این را هم باید از برگ‌های برنده‌اش دانست. نهایتاً باید «رویاشهر» را اثری قابل قبول خواند که مخاطب کودک و نوجوان سخت‌گیر امروزی را که مدام در حال دیدن آثار روز جهانی و مقایسه آنهاست راضی نگه می‌دارد. این اثر در مسیر رو به رشد صنعت انیمیشن ایران گامی رو به جلوست. انیمیشنی که با جوانان پرانرژی و مستعدی که به علم روز آشنا هستند به رقبای جهانی تنه می‌زند.»

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × پنج =

دکمه بازگشت به بالا