«بازی مرکب»؛ جهانی شدن با نسخه‌نویسی نئوکان‌ها

بهزاد اسدی فیلمساز و مدرس دانشگاه در یادداشتی به فصل سوم سریال «بازی مرکب» پرداخت.

بهزاد اسدی فیلمساز و مدرس دانشگاه در یادداشتی با اشاره به فصل سوم سریال «بازی مرکب» معتقد است که این سریال با گذار از نقد خشن سرمایه‌داری جهانی، انسانیت مسخ‌شده در نظم نئولیبرال را به تصویر می‌کشد.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

«فصل سوم «بازی مرکب» با جهشی خیره‌کننده از ژانر بقا به تحلیلی سیاسی از نظم نئولیبرال جهانی، بار دیگر جهان سرمایه‌داری را زیر تیغ نقد برد. فصل سوم نه‌تنها روایت را کامل می‌کند، بلکه به‌عنوان حلقه پیوند فصل اول و دوم، نظریه فیلمساز را تکمیل کرده و آن را به بیانیه‌ای جسور علیه خشونت سیستماتیک و مسخ انسان در نظم نئوکانی بدل می‌سازد. مبنای کلی این فصل همان ادامه راه است و در بازی چهارم افراد به دو گروه آبی و قرمز تقسیم می‌شوند و مثل همیشه در بازی جهانی سرمایه حق انتخاب با خود افراد است. یعنی روان سیاست به بهترین نحو کارش را انجام می‌دهد می‌توانی انتخاب کنی که شکار باشی یا شکارچی! به قول چول هان «روان‌ها در اختیار حاکم بزرگ است». این انتخاب دقیقا کلیت نظام‌های سرمایه است «یا شکار شو یا شکار کن». در ادامه موردی که پرمعنا می‌شود فقط یک چیز است. دوباره خون و خشونت، معنای واقعی نظم نئولیبرال نئونی را تداعی می‌کند همه جا خون است و همه خونی هستند.

اتاق فکر این بازی که پر از دوربین است خود نکته سراسربین (Panopticon) جرمی بنتام است همه چی رصد می‌شود و همه در حال کنترل و مانیتورینگ شدن هستند. اتاق ویژه (vip) و مهمان‌ها با همان ماسک‌های حیوانی اشرافی ما را یاد جمله کارشناس شبکه آمریکایی می‌اندازد، که پول در آمریکا در اختیار ۱۲ نفر است باقی فقط در پی درآمدزایی آنها می‌دویم می‌جنگیم و می‌میریم. در همین بازی چهارم و کشتن بازیکن‌های با آرم آبی توسط بازیکن‌های آرم قرمز با چاقو دو نشانه برای ما روشن می شود. اول؛ بستر خشونت و خونریزی مهیب این زمانه و دوم؛ حذف هر بازیکن آبی همانند حذف تیک آبی از شبکه‌های اجتماعی مانند ایکس (توییتر سابق) و اینستاگرام…که با حذف و نابودی تیک آبی محو می‌شود به مانند بودن در دنیای مَجاز برای «خود بودن و خود شدن و برندسازی» و بعد از حذف نماد ها می‌سوزند و از بین می‌روند گویی که از اول انگار وجود نداشتند.

در باب خشونت عجیب فصل دوم و سوم می‌توان چندین بار و چندین دفعه به کتب خشونت هانا آرنت، اسلاوی ژیژگ و بیونگ چول هان رسید. که هر کدام به نوبه خود زیستگاه امروز ما و خشونت مفرط آن را بیان کردند. ژیژک با جمله طلایی «خشونت اغلب از ناآگاهی و سوءتفاهم برمی‌خیزد. گفت‌وگو خشونت را کاهش می‌دهد.». عینا در کل بازیکن‌های بازی هست و میتوان دید. همچنین دکتر کزازی در جمله‌ای بیان دارد «امروزه دو دیو بد صفت جهان کنونی ما را در بر گرفته است اولین آز و دومی خشم است». بسیار با این دو جمله موافق هستم ما درگیر دو مار دیو سرشت در جهانمان هستیم که سیطره بر هستی ما انداخته است. آز به معنی ثروت، سرمایه پول و میل به داشتن و شهوت زر و آهن است و دیگری خشم جاری از نرسیدن، عقب ماندن، فهم نشدن و باختن در بازی نئولیبرالیته که تبدیل به خشونت مهلک و عیان در همین بازی به ظاهر ساده می‌شود.

نکته طلایی این فصل بچه متولد شده در وسط و اوج بازی است که این نوزاد خود خلاصه ثمره نئولیبرالیسم است و اگر برآیندی، کل بازی خشونت و پول داشته باشد در نوزاد متولد شده تبلور پیدا می‌کند. معنی نوزاد در اینجا یعنی آزادی صرف شده در خشم و آز و خون! در این بازی همه چون آرتور فلیک مشغول دگردیسی و تبدیل شدن به جوکر هستند. وجوه آدمی به کل از بین می‌رود و آنهایی که معنایی دارند و تبدیل نشدند کشته و حذف می‌شوند.

مهمان‌های ویژه که زبان انگلیسی «جهانی شدن» نمادشان است. دیگر فقط از تماشا لذت نمی‌برند و خود مشغول بازی، شکار و کشتن می‌شوند و از خشونت مفرط التذاذ وافر میبرند. راهکار رهایی شاید همان التماس پیرزن برای نجات فرزند خود و نوزاد متولد شده باشد. التماس و افتادن به پای جماعت عبوسان آز زده، آیا راهی جز این برای رهایی نیست؟

در این فصل یک کلمه از همه بیشتر نمایان‌تر است مانند فصل اول که «پول یا سرمایه» بود یا فصل دوم «خون» در این فصل «فقدان» کلیدواژه مهم و کلیدی است فقدانی از معنای وجودی، فقدان عزیزان، فقدان آدمی در دنیای سرمایه که پول ارجح به جان آدمی است. دیگر پسر به مادر، برادر به برادر، دوست به دوست پدر به فرزند و… رحمی ندارد و نمی‌کند. فقدان از دست دادن عزیزان و از همه مهمتر فقدان معنا، مهر، دوستی و سیطره مطلق ذات شر بر خیر است.

یک مسئله قابل تامل توسط فیلمساز این است که؛ در بازی کسی که از سیستم اجرایی شورش می‌کند و جلوی بازی را می‌گیرد یک دختر جوان و لاغر از کره شمالی است که با توجه به تقسیم دو کره به امپریالیسم و کمونیست قابل ذکر و حقیقتا ایده بکریست که اجرا شده است.

در بازی آخر شش نفر که متحد و صحبت از دموکراسی و رای گیری می‌کنند. ما را یاد شوخی همیشگی کشورهای غربی می‌اندازد. شش نفر در جای اَبر قدرتانی هستند و حرف از دموکراسی، رای گیری و حق طلبی می‌کنند.

قبل از پایان دو حقیقت به چشم می‌آید یک بازیکنی که خود را می‌اندازد تا به اصطلاح لقمه آماده و شکار شده نباشد. این یک نکته سیاسی خیلی مهم است که در جنگ اَبرقدرت‌ها باقی کشورها را لقمه آماده و شکار مطلوب می‌بینند و می‌نامند. و آن بازیکن با پرت کردن خود معادلات را بر هم می‌زند. و دیگری فریاد بازیکن آخر همان نعره و فریاد نیهیلیسم است یعنی نابودی هست و نیست آدمی.

در جایی شر از خیر می‌پرسد هنوز به آدما اعتقاد داری؟ که در مانیفست فیلمساز بازیکن ۴۵۶ که همان فرد محقر جامعه و آخرین از حیطه رده اجتماعی رو به دوربین و چشم در چشم ما فریاد می‌زند و می‌گوید «ما اسب مسابقه نیستیم ما آدمیم»! این بهترین بیانیه ممکن است برای نجوا کردن در چشم نئوکان‌ها و جامعه مضحک نئولیبرالیته. بازیکن ۴۵۶ به زندگی خود به شکل نمادین پایان می‌دهد تا معنای آدمیت و آدمی زنده بماند.

اگر فیلم فایت کلاب (باشگاه مشت زنی) بیانیه اولیه دنیای نئولیبرال و نابودی معنا و بی‌ارزش شدن ارزش وجودی است. به قطع سریال بازی ماهی مرکب بیانیه نهایی و خاتمه یافته آن است. جایی که دیگر بحث درباره رنگ، مزه و معنای زندگی نیست. بلکه تمامیت قدرت است و نابودی کامل موجودی به نام آدم. در فایت کلاب انسانیت از بین رفته و انسان منزوی و تنهاست ولی اینجا آدمیت نابود شده و سوت نهایی زده شده است.

در جهان نئولیبرالی که برنامه‌ریزی آن نئوکانیسم و اجرایش توسط مکتب شیکاگوست. یک جمله خلاصه آن می‌شود «یا پول داشته باشم برای زنده بودن یا بدون پول جان بی‌ارزش است». با بیان این نکات حالا می‌فهمیم و می‌دانیم چرا دیوید فینچر چرا اسکویید گیم (بازی مرکب) آمریکایی؟ و چرا آمریکا پایان ماجرا؟ فینچر با شروع تصویر نئولیبرالیسم حالا به دنبال سیطره تصویر هولناک آن در خود سرزمین آمریکاست. و در آخر فیلمساز کره‌ای با هوش سرشار پایان ماجرای این بازی را در دو سکانس پایانی به آمریکا می‌برد چون مادر و سرآمد تمام این برنامه شر سرمایه‌داری از آمریکاست و در آنجا هنوز بازی سیستم ادامه دارد هنوز نئولیبرالیته بازی می‌کند و به گوش آدمی سیلی می‌زند.»

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × یک =

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا