نقد و بررسی فیلم «سینما متروپل»؛ احیای پرده‌ خاموش

نگاهی به فیلم محمدعلی باشه‌آهنگر که پس از انتظاری سه ساله روی پرده رفته است

محمدعلی باشه‌آهنگر در «سینما متروپل» به سراغ موضوعی رفته که هم شخصی است و هم ملی: احیای یک سالن سینما در آبادانِ دوران جنگ. او این بار قهرمانانش را نه در سنگر و میدان نبرد، بلکه در دل یک سالن خاک‌گرفته و متروکه قرار می‌دهد؛ جایی که باز کردن درهای زنگ‌زده و روشن کردن پرده‌ی خاموش، خود به‌اندازه‌ یک عملیات جنگی ارزشمند است. «سینما متروپل» که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین فیلم را دریافت کرده بود پس از انتظار سه‌ساله برای اکران، از چهارشنبه هفته گذشته روی پرده سینماها رفته است؛ به همین بهانه نگاهی انداخته‌ایم به فیلم محمدعلی باشه‌آهنگر.


احمدرضا محمودی؛
 داستان ساده است: چند نفر می‌خواهند در دل محاصره، سالن متروپل را دوباره جان بدهند. همین موقعیت به‌ظاهر کوچک، در بستر جنگ به حرکتی بزرگ و پرمعنا تبدیل می‌شود. روایت باشه‌آهنگر بر همین تضاد بنا شده: دفاع از زندگی با ابزار فرهنگ. با این حال، قصه گاهی بیش از حد بر ایده‌ مرکزی تکیه می‌کند و از ایجاد گره‌های دراماتیک تازه غافل می‌ماند. در نتیجه، تماشاگر پس از نیمه‌ فیلم عطش بیشتری برای کشمکش و تعلیق دارد، اما متن به توضیح و گفت‌وگوهای نمادین گرایش پیدا می‌کند.

نماد یا انسان؟

یکی از چالش‌های اصلی فیلم در شخصیت‌پردازی است. مجتبی پیرزاده و نوشین مسعودیان، هسته‌ عاطفی داستان را شکل می‌دهند و بازی‌هایشان از صداقت و انرژی خالی نیست. رضا کیانیان و هومن برق‌نورد نیز به فیلم وزنی حرفه‌ای داده‌اند. اما اغلب شخصیت‌ها در سطح «نماد» باقی می‌مانند؛ آن‌ها بیشتر حامل پیام‌اند تا انسان‌های چندلایه. همین امر باعث می‌شود هم‌ذات‌پنداری تماشاگر محدود بماند و بار عاطفی فیلم کمتر از آن‌چه می‌توانست، تأثیرگذار شود.

سینما به‌مثابه پایداری

نقطه‌ی قوت بی‌چون‌وچرای سینما متروپل مضمون آن است. باشه‌آهنگر سینما را نه فقط یک سرگرمی، بلکه نشانه‌ای از هویت و پایداری اجتماعی می‌داند. در این نگاه، روشن کردن پرده به‌اندازه‌ روشن نگه داشتن چراغ خانه‌ها و حتی خطوط مقدم اهمیت دارد. این جابه‌جایی مرکز ثقل، فیلم را از کلیشه‌های دفاع مقدس دور می‌کند و آن را به اثری فرهنگی-حماسی بدل می‌سازد. با این حال، همین تمرکز بر ایده‌ استعاری گاهی باعث می‌شود فیلم به سمت خطابه و نمادگرایی بیش از حد برود.

زیبایی در جزئیات

از نظر بصری، فیلم یکی از منسجم‌ترین آثار سال‌های اخیر در ژانر خود است. علیرضا زرین‌دست با فیلم‌برداری دقیقش فضایی خلق می‌کند که هم فرسودگی و ویرانی را نشان می‌دهد و هم شکوه ازدست‌رفته‌ سالن متروپل را. نورپردازی و طراحی صحنه‌ی پرجزئیات، حسی از تاریخ زنده می‌سازد؛ گویی هر دیوار ترک‌خورده روایتگر خاطره‌ای است. موسیقی ستار اورکی نیز به‌درستی میان حماسه و حسرت تعادل ایجاد می‌کند و صداگذاری سالن متروپل با پژواک‌های خالی و انفجارهای دور، لایه‌ی شنیداری روایت را غنی می‌سازد.

شاعرانه اما کش‌دار

باشه‌آهنگر در کارگردانی‌اش به میزانسن‌های آرام و قاب‌های چندنفره تکیه دارد؛ انتخابی که با مضمون «کار جمعی» هماهنگ است. اما تدوین در برخی بخش‌ها بیش از اندازه کش‌دار است. گاهی فیلم به‌جای پیش‌بردن قصه، در وصف حال‌وهوای سینما متوقف می‌شود. این مکث‌ها اگرچه شاعرانه‌اند، اما از انرژی دراماتیک اثر می‌کاهند.

ارزشمند اما نه قدرتمند

سینما متروپل فیلمی است شریف، صادق و پرجزئیات که از زاویه‌ای تازه به جنگ نگاه می‌کند: نه با صدای سلاح، بلکه با نور پروژکتور. ارزش فیلم در همین جابه‌جایی استراتژیک است؛ جایی که فرهنگ به سنگری برابر جنگ بدل می‌شود. اما در سطح درام و شخصیت‌پردازی، اثر به اندازه‌ ایده‌ درخشانی که دارد، قدرتمند ظاهر نمی‌شود. می‌توان گفت سینما متروپل بیش از آنکه با فراز و فرودهای داستانی در ذهن بماند، با حس مکان و ایده‌ی «احیای چراغ خاموش» جاودانه می‌شود.

منبع: صبا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + ده =

دکمه بازگشت به بالا