ماجرای استعفای شجریان، لطفی و ابتهاج از رادیو پهلوی به دلیل کشتار ۱۷ شهریور چه بود؟ + متن و تصویر نامه

امروز مصادف با ۱۷ شهریور، سالروز کشتار وحشتناک مردم در میدان ژاله (شهدای امروز) تهران توسط ارتش شاهنشاهی است. شاید بد نباشد امروز به حواشی و پیامدهای این روز که در جنایات خاندان پهلوی تا مدتها خواهد ماند بپردازیم.
یکی از عواقب و واکنشهای مهم این موضوع اعتصابات و استعفاهای سراسری در اعتراض به کشتار ۱۷ شهریور میدان ژاله بود. افرادی که در اعتراض به این موضوع استعفا دادند افراد شخاص هنری کشور در عرصه موسیقی و شعر یعنی محمد رضا شجریان، محمد رضا لطفی و هوشنگ ابتهاج از ادامه همکاری با رادیو پهلوی انصراف دادند.
نامه به امضای شجریان، لطفی و ابتهاج
محمدرضا شجریان در این نامه نوشت: «وقایع ناگوار اخیر ایران و واقعه تأسف بار و دلخراش در آتش سوختن بیش از چهارصد نفر در آبادان به دست آتش افروزان و همچنین کشتار مستمر که در سراسر ایران همه را عزادار ساخته است، دل و دماغی برای ما باقی نگذاشته که بتوانیم کنسرتی برگزار کنیم. «جز ناله های زار چه آرد هوای نای».
ساواک اما بعد از لغو کنسرت برخی از اعضای گروه را احضار کرد تا به اصلاح زهرچشمی بگیرد. یکی از این افراد محمدرضا شجریان بود که هفته بعد از این استعفا از سوی دفتر مرکزی ساواک احضار شد. او در این باره نقل کرده است:
«در آن جلسه که یادم نیست دقیقا کجا بود، یک آقای متین و مودب آمد و خیلی هم محترمانه با من حرف زد. البته از جای دیگری حرفش را شروع کرد، بعد از مدتی صحبتهای پراکنده و بیربط به موضوع، از من پرسید: شما چرا برای کنسرت نرفتید؟ من هم گفتم ما هنرمندیم و جزو همین مردم هستیم. وقتی یک چنین اتفاقی در ۱۷ شهریور افتاده و عدهای کشته شدهاند، من نمیتوانم بروم آنجا و کنسرت بدهم. من ضبط صوت نیستم که مرا به برق بزنند و روشنم کنند و من هم بخوانم. من آدمیزادم و باید حس داشته باشم تا بروم آنجا و کنسرت بدهم. من با این شرایط نمیتوانستم و برای همین نرفتم. پرسید که این تصمیم را چه کسانی گرفتند و من هم گفتم این تصمیم را همه گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم با این شرایطی که پیش آمده نمیتوانیم برویم و کنسرت اجرا کنیم. قرار بود با گروه شیدا برویم اما تصمیم را من، آقای لطفی و آقای ابتهاج سه نفری گرفتیم که به مسکو نرویم.»
ماجرای ۱۷ شهریور چه بود؟
تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از مهمترین حرکتهای اعتراضی مردم ایران علیه حکومت پهلوی که منجر به کشتهشدن شمار زیادی از مردم توسط حکومت شد. این حادثه بهعنوان یکی از وقایع مهم و تأثیرگذار انقلاب اسلامی سبب تزلزل نظام سلطنتی ارزیابی شده است.
تعداد زیادی از مردم تهران در ۱۳ شهریور پس از برگزاری نماز عید فطر بود دست به راهپیمایی گستردهای زدند و آن را در روزهای بعد ادامه دادند. تظاهرات در روز ۱۶ شهریور به اوج خود رسید. حکومت برای جلوگیری از گسترش اعتراضات در روزهای بعد، در بعضی از شهرهای بزرگ کشور از جمله تهران حکومت نظامی برقرار کرد. مردم تهران در روز ۱۷ شهریور به تجمع و راهپیمایی پرداختند که با تیراندازی نیروهای نظامی، تعداد زیادی از مردم کشته و زخمی شدند.
مراجع تقلید شیعه و علمای حوزه علمیه قم و مشهد در بیانیههای خود ضمن محکوم کردن این حادثه و اعلام عزای عمومی بر ادامه مبارزات تا سرنگونی کامل رژیم تأکید کردند.امام خمینی نیز این کشتار را در چندین نوبت محکوم کرد و خواهان ادامه مبارزات شد. احزاب و جریانهای سیاسی داخلی و خارجی به صورت گسترده به محکومیت این حادثه پرداختند و راهپیماییهای بزرگی در برخی از کشورهای اروپایی برپا شد. گفته شده دولت آمریکا، اسرائیل، مصر و انگلیس از اقدام حکومت حمایت کردند.
گسترش اعتصابات سراسری، تسریع جریان انقلاب اسلامی، اتحاد مردم و جریانات مختلف با هم، شکست سیاست تعدیل و اصلاحات لیبرالی، تزلزل اراده سیاسی دولت و جایگاه ارتش از جمله پیامدهای این رخداد دانسته شده است.
شعر و سرود معروف سیاوش کسرایی در به دلیل جنایت 17 شهریور
یکی از سرودهایی که در این فضا شکل گرفت «ژاله خون شد» بود؛ اجرایی که یادآور جمعه سیاه ۱۷ شهریور و کشتار هزاران نفر بود، با شعری از سیاوش کسرایی. این سرود نخستین سرودی است که به صورت مخفی ضبط و پخش شد.
این شعر با این بیت آغاز میشد:
«ژاله بر سنگ افتاد چون شد؟ ژاله خون شد خون جنون شد»
منبع: دانشجو