امام موسی صدر عبادت را فراتر از مناسک میداند

وی افزود: در این کتاب امام موسی صدر چهار بار تکرار کرده است لا اله الا الله به معنای بی نهایت بودن انسان است. امام صدر میگوید لا اله الا الله یعنی معبودی جز الله قابل قبول نیست و این پرستش به معنای بزرگتر پنداشتن معبود است. حال که خدا بزرگتر از انسان است، به معنای بی نهایت بودن انسان است.
در ادامه جلسه درباره مفهوم عبادت صحبت شد. مرکبی گفت: پیشفرض ما از عبادت یکسری مناسک است، اما آیا این تنها معنای پرستش است؟ امام موسی صدر تلاش میکند ما را به ساحت دیگری ببرد. از نگاه او مسئله اصلی «تخلق» است؛ ایشان تخلق به اخلاق الهی را عبادت میداند: آنچه بین خدا و انسان پیوند و بین انسان عابد و غیرعابد تمایز ایجاد میکند، همین تخلق است. جمله «تخلقوا به اخلاق الله» را احتمالا ابن عربی ابداع کرده است، تا بتواند رابطه بین عبد و معبود را توضیح دهد.
وی ادامه داد: باید بین خالق جهان و جهان شباهتی وجود داشته باشد. امام موسی صدر میگوید انسانی که به خدا ایمان دارد جهان را زنده میبیند، یعنی صفت حی بودن خدا را به جهان تسری میدهد. به این معنی که اعتقاد به یگانگی آفریدگار به یگانگی آفرینش میانجامد. یعنی کسی که ادعای موحد بودن دارد، باید معتقد به یکی بودن همه آفریدهها باشد.
وی افزود: امام موسی صدر از این مفاهیم و عقاید استفاده میکند و علت تمایز رفتار و فعالیت هایش احتمالا همین تمیز شناختی است.
مرکبی در پاسخ به این نظر که گویا امام موسی صدر در توصیف خداوند از استدلال منطقی به استدلال عرفانی رسیده است گفت: ما از الگویی سنتی با تعاریفی غیر صریح به معماری جدیدی نگاه میکنیم. به این دلیل نمیتونامیم در وهله اول حد وسط تعاریف را پیدا کنیم. خدا را نمیتوان شناخت، صفاتش را میتوان بررسی کرد. برای مثال آیهای میگوید: فوق کل ذی علم علیم: هر عالمی را پیدا کنید به انتهای علم نرسیده است. این همان مسئله تقرب است. به این معنی که وقتی از یادگیری علم صحبت میکنین از تقرب به خدا صحبت میکنیم. چون عالم به خالق عظیم تشبه پیدا میکند.
وی ادامه داد: امام موسی صدر در جایی میگوید خدا در انحصار هیچکس نیست، حتی محمد. ما معمولا سراغ این بخش نمیرویم. ما معمولا ادیان را عین حقیقت میدانیم و حقیقت را فراتر از آن نمیدانیم در حالی که در قرآن از اینکه انبیا را شریک خدا قرار دهیم نهی شده است.
در ادامه جلسه، تسهیلگر برنامه در مورد آیهای دیگر صحبت کرد. وی با اشاره به آیه «ولله السما الحسنی» گفت: معنی این آیه این است که نامهای زیبا برای خداست. کسانی که به سراغ زیبایی میروند زیبایی هم به سمت آنان میرود. یکی از اسامی خدا محسن است، یعنی کسی که کارهایی زیبا انجام میدهد.
وی ادامه داد: مسلمانی را تصور کنید که بسیار به مناسک علاقه دارد ولی از اسامی و صفات الهی بهرهمند نیست و نمیخواهد بهرهمند شود. ارادهای برای بخشش، رحمت و …. ندارد؟ چه اتفاقی میافتد؟ آنچه امروز رخ داده است. در حالی که طبق تعریف امام موسی صدر، عبادت با اسماء لله مرتبط است و نه مناسک.
مرکبی سپس به مفهوم «زندگی» در نگاه امام موسی صدر پرداخت: امام موسی صدر تعابیری خاص خود بیان میکند که سایر مفسران کمتر به این صراحت این مفاهیم را بیان کردهاند. او تعبیر متفاوتی از دوگانه دنیا و آخرت ارائه میدهد. به بیان امام صدر انسانی که به خدا ایمان دارد جهان را زنده میبیند و جهان به عنوان یک کل زننده و واحد است. او از این آیه بسیار استفاده میکند: «وَ ابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا» (و در آنچه خدایت داده خانه آخرت را طلب کن و سهم خود را از دنیا فراموش مکن).
وی ادامه داد: آیه دو بخش دارد. امام به صورت قاطع هربار که آیه را به کار برده معتقد است این دو عبارت یک چیز هستند. به این معنا که اگر شما در آنچه خدا به شما عطا کرده، دار الآخره را نجویید، به این معناست که سهمتان را از دنیا فراموش کردهاید. روایتی از امام سجاد نقل شده است که فردی سراغ او رفت و گفت من به دنیا مبتلا شدهام، به تجارت مشغولم تا از دیگران بی نیاز باشم و به خویشان و همسایگان کمک کنم. امام میگوید این همان آخرت است.
وی افزود: تصور کلاسیک این است که دنیایی داریم، میمیریم و وارد آخرت میشویم. امام موسی صدر میگوید پیشرفت اخلاقی به تنهایی پیشرفت انسانی شمرده نمیشود، چنانکه پیشرفت در فناوری به تنهایی پیشرفت انسانی نیست. گویی این دو را درهم تنیده میبیند. میگوید ممکن نیست دنیایت از دست رفته باشد و آخرت پرباری داشته باشی و بالعکس. مثالی که ایشان میزند کسی است که از دنیا کناره گیری کرده، فقط دعا و عبادت میکند. از نگاه اسلام آیا عمل خوبی انجام میدهد؟ امام صدر میگوید نه. این کار از سنخ رهبانیت است و ما در اسلام رهبانیت نداریم. کسی که بخواهد دنیایش آباد باشد باید استانداردهایی را در مقابل دیگران دعایت کند. در غیر این صورت ممکن است در ایامی رفاه داشته باشد، اما شکننده خواهد بود.
وی اینطور بیان کرد: واژه ابعاد یعنی دنیا و آخرت دو بعد از یک زندگی هستند، نه دو بخش از یک زندگی. مانند پشت و روی قالی که یک نسبت با هم دارند و همدیگر را میسازند.
مرکبی گفت: از نگاه امام موسی صدر امکان ندارد جامعهای پایبند به صفات الهی باشد و از لحاظ دنیوی عقب مانده باشد. جامعهای خالی از اسم علیم الهی باشد و بگوید به خدا تقرب دارد. ایشان از کنشی چند بعدی صحبت میکند؛ کنشی که ارزشهای انسانی در آن رعایت میشود. امام میگوید: ما نمیگوییم زندگی و ساختن دنیا گرفتار دنیا شدن است. این کارها وجه اخروی دارد، نه اینکه حتی بگوید با وجه اخروی متضاد نیست. در این نگاه پیشرفت تکنولوژیک امری الزاما دنیوی نیست و وجهی اخروی دارد.
امام موسی صدر این آیه («وَ ابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا») را منافع عمومی تفسیر میکند: اینکه خدا گفته در آنچه ما دادهایم آخرت را بجوی، به این معنی است که آنچه به تو دادهایم آن را در خدمت منافع عمومی قرار بده و از این طریق به نصیبت از دنیا دست پیدا میکنی. در غیر این صورت نصیبت از دنیا را فراموش کردهای. امام موسی صدر کلمه آخرت را به امور عام المنفعه تعبیر میکند.
آخرین مفهوم مورد بحث در این جلسه مرگ و زندگی بود. مرکبی در این مورد بیان کرد: کلمات دنیا و آخرت در ذهن ما با مسئله مرگ گره خورده است. عرفا آخرت را باطن حیات دنیا میدانند. شاید راحتتر باشد که این پیشفرض را پاک کنیم که دنیا و آخرت حتما درباره زندگی قبل و بعد مرگ صحبت میکند. امام موسی صدر به وضوح به زندگی بعد از مر معتقد است و در استدلالهای کلامی از آن استفاده میکند. امام در پاسخ به این پرسش که نسبت آخرت و تکنولوژی چیست میگوید جلب منافع عمومی.
منبع: دانشجو