انرژی آدمها تاثیر بسیار دارد/ نُتی که میخوانم برای مردم عجیب و جدید است
نگین گودرزی ـ همخوان در کنسرت علیرضا قربانی:

اجرای تورکنسرت «ایرانم» علیرضا قربانی، یک همخوان زن دارد که این شبها صدایش همراه با خواننده اصلی شنیده میشود. این خواننده موسیقی کلاسیک غربی در گفتوگویی درباره جایگاه همخوان در اجرا سخن گفته است.
نگین گودرزی که به عنوان همخوان در تورکنسرت «ایرانم» با علیرضا قربانی همکاری میکند درباره چگونگی شکلگیری این همکاری به ایسنا گفت: قبل از کرونا یعنی در سال ۹۸ با هم همکاری داشتیم و بعد از کرونا این همکاری متوقف شد اما دورادور در ارتباط بودیم تا اینکه امسال دوباره این امکان میسر شد.
وی ادامه داد: همچنین در ضبطهای استودیویی چند کار آقای قربانی که حسام ناصری آهنگسازی کرده است، خوانده بودم و از نتیجه کار راضی بودند.
این خواننده درباره همکاری با گروه علیرضا قربانی بیان کرد: در این گروه همه چیز خیلی دوستانه و در عین حال دقیقا سر جای خودش است. حسام ناصری اعضای گروه موسیقی را خیلی گزیده انتخاب میکند و ترجیحش این است که با آدمهایی کار کند که علاوه بر تسلط به تکنیک و داشتن سواد موسیقایی و توانایی برآمدن از پس کار، رابطه دوستانه بینشان حاکم باشد. او همیشه رفاقتها را هم در نظر میگیرد و این حس خوبی برای افراد ایجاد میکند.
او درباره مواجهه با تعداد بالغ بر ۸ هزار نفر در اجرای هر شب عنوان کرد: حس خیلی عجیبی است. انرژی آدمها بسیار تاثیر دارد و انگار این انرژی ضرب در ۱۰۰ یا ضرب در ۱۰۰۰ میشود. اجرایی که پیش از این حضور داشتم در ایوان عطار کاخ سعدآباد بود که خیلی کوچکتر از اینجا بود اما اینجا جو خیلی متفاوت و البته خیلی درخشان است.
گودرزی تاکید کرد: در این اجراها سازه طوری چیده شده است که از زاویه دید ما روی استیج، انگار جمعیت ۸ هزار نفر نیستند، چون آدمها به هم نزدیکاند و چیدمان صندلیها به گونهای نیست که خیلی عمیق به نظر برسد و ما آدمها را از دور ببینیم. به دلیل اینکه همه چیز استاندارد چیده شده است، جو طوری نیست که موجب اضطراب شود. از طرفی دید همه آدمها خوب است و بر اساس آنچه که من در ویدیوها دیدم، همه افراد در هر جایی از سازه که باشند، همه به یک شکل و یک اندازه لذت میبرند و این درخشان است.
این خواننده موسیقی کلاسیک غربی در بخش دیگر حرفهایش درباره جایگاه همخوان در اجرا عنوان کرد: چیزی که همیشه به من میگویند این است که پوزیشن همخوان در قطعات بسیار تاثیرگذار است، یعنی حضور همخوان برای خودنمایی و ابراز قدرت نیست بلکه کاملا هدف این بوده که یک سولیست سوپرانو داشته باشیم و این دقیقا مثل یک نقش در یک تئاتر است؛ یعنی صدای زن در پروژه لزوما همخوانی و بک وکال نیست بلکه یک کاراکتر است. اگر به قطعاتی که من در آنها میخوانم دقت کنید، یک نقش مستقل را ایفا میکنم.
وی با اشاره به اینکه این همخوانی وابسته به کلمات نیست، بیان کرد: من و حسام ناصری بدون اینکه با هم هماهنگ کرده باشیم احساس میکردیم اگر درگیر کلمات شویم این همخوانی نقش سایه پیدا میکند، ولی این خط سوپرانویی که الان هست، فارغ از اینکه من بخوانم یا هر خواننده دیگری، انگار یک کاراکتر بیرون از پروژه را ایفا میکند. یعنی ما بسته به کلمات، صدای زنی را از دور میشنویم و این به مفهومی که در آن قطعه نهفته است، کمک میکند و آن قطعه به این صدا نیاز دارد. این یک طراحی زیبا و به اندازه است.
این هنرمند جوان عنوان کرد: در نهایت از اینکه عضو کوچکی از یک پروژه بزرگ باشم، لذت میبرم و احساس میکنم که هم این حضور برایم موجب کسب اعتبار و لذتبخش است و هم به اندازهای که باید دیده میشود. خودم فکر میکنم در قطعات درستی حضور دارم و اینکه در همه قطعهها نمیخوانم برایم خیلی جذاب است. اینکه در جاهایی هستم که یک زنانگی در پسزمینه آن هست، یعنی ما برای تکمیل مفهوم آن قطعه به یک زن و صدایش نیاز داریم، مثل قطعه «مرا ببخش» و قطعه «۱۱ ماه و ۲۹ روز و چند هزار ساعت» که این قطعه از لحاظ مفهوم خیلی قطعه سختی است و من در نقش کسی هستم که نیست! صدایی است که از دور میشنویم.
وی ادامه داد: به عقیده من هر آدمی این قطعه را بشنود میتواند تعبیر جداگانه خودش را داشته باشد. این مسالهای است که نمیتوان توضیح داد و آدمها باید در آن عمیق شوند تا متوجه جزئیاتش شوند.
گودرزی تاکید کرد: فکر میکنم آدمها مرا میشنوند و اجرایم بر آنها تاثیر میگذارد.
این خواننده آواز کلاسیک غربی مطرح کرد: دلیل بازخوردهای مثبت در فضای مجازی، به این دلیل است که آن کاراکتر درست تعریف شده است؛ یک صدای زنانهای که حرف نمی زند، از دور است، محو است، مثل یک لالایی که همه آدمها لالایی را به عنوان یک مفهوم جهانی میشنوند.
نگین گودرزی تاکید کرد: فکر میکنم این پروژه میخواسته چنین کاراکتری را تعریف کند و در این کار موفق بوده است. من هم خطهایی که میخوانم و همچنین ورود و خروجم به قطعات را خیلی دوست دارم و فکر میکنم در جای درستی هستم.
وی همچنین درباره واکنشهایی که در این مدت دریافت کرده است، گفت: آنچه میخوانم آواز کلاسیک غربی است که در موسیقی ایرانی ریشه ندارد و شاید در ۲۰ یا ۳۰ سال اخیر قدری در ایران رواج پیدا کرده باشد. اگر بخواهیم روراست باشیم خیلی ریشه در فرهنگ ما ندارد، کلاسیک غربی است و از اروپای قدیم آمده است، اما برای من جالب است که آدمها با اینکه خیلی با این موسیقی خاطره ندارند و خیلی در روزمره دنبالش نمیکنند، برایشان جذاب است و به این فکر میکنند که مگر ما در ایران هم این نوع موسیقی را داریم!
گودرزی اظهار کرد: افراد زیادی هستند که در این سبک از من بهترند و خیلیها قبلتر از من این مسیر را هموار کردهاند که من الان اینجا هستم. خیلیها کنسرتهایی را برگزار کردهاند و آلبومهایی را با گروه کر یا با خوانندههای خانم کلاسیک ضبط کردهاند و ما خیلی تئاترهای موزیکال و اپرا داشتیم، ولی برای آدمها جذاب است که موسیقی کلاسیک اینقدر به آنها نزدیک شده است و دارند از آن لذت میبرند. فکر میکنم اپرا یا موسیقی کلاسیک غربی همیشه برای فرهنگ ما ایرانیها کسلکننده بوده و این نوع موسیقی را در فرهنگ عامهمان گوش نمیدهیم و کاری که این پروژه یا پروژههای مشابه کردند این است که موسیقی کلاسیک غربی به آدمها نزدیک شد و مخاطبان با مدل خواندن جدیدی مواجه شدند که خیلی هم در روزمرهشان نیست ولی در عین حال از آن لذت میبرند.
وی در پایان عنوان کرد: نتی که میخوانم در آواز کلاسیک نت خیلی سختی نیست و نتهای خیلی سختتر از این را برای درسم و پیش استادم خواندهام، اما این نت برای مردم عجیب و جدید است و آن کسالتباری موسیقی کلاسیک که در ذهنشان هست، ندارد.
منبع: ایسنا