دولت سکوت میکند؛ اسباببازی قاچاق کودکان را محاصره کرد

دبیر انجمن تولیدکنندگان اسباببازی گفت: بازار اسباببازی ایران زیر فشار قاچاق و بیتوجهی دولت است. کودکان در معرض محصولات بیکیفیت و تولیدکنندگان در آستانه ورشکستگی قرار دارند.
زینب رازدشت: در دنیای رنگارنگ اسباببازیها، آن سوی شادیهای کودکانه، چالشهای پیچیدهای نهفته است. از هجوم محصولات بیکیفیت و تقلبی گرفته تا غلبه سرگرمیهای دیجیتال بر بازیهای خلاقانه، صنعت اسباببازی ایران در مسیری پرپیچوخم گام برمیدارد. برای واکاوی این فرازونشیبها، گفتوگویی با کوروش اسلامی دبیر انجمن تولیدکنندگان اسباب بازی انجام دادهایم.
عمدهترین چالشی که تولیدکنندگان صنعت اسباب بازی دارند، چه مواردی است؟
برای تولیدکنندگان یکی از مهمترین چالشها از ابتدای سال تاکنون، مشکلاتی بوده که بر روند تولید تأثیر گذاشته است. یکی از مسائل اصلی، موضوع قیمت تمامشده محصولات است. افزایش قیمت ارز و گرانتر شدن مواد اولیه باعث شده هزینه تولید افزایش پیدا کند. این امر به طور مستقیم موجب بالا رفتن قیمت تمامشده محصولات میشود و در نتیجه قیمت مصرفکننده نیز افزایش پیدا میکند. همین موضوع تأثیر مستقیمی بر بازار دارد و فروش و توزیع کالا را دشوارتر میسازد.
در بخشی از سال، تولیدکنندگان با مشکلات مربوط به قطع برق مواجه بودند. این مشکل باعث شد که تولید در بیشتر مواقع به مدت سه روز در هفته متوقف شود و در نتیجه میزان محصول تولیدی کاهش یابد. این دو مسئله، یعنی افزایش قیمت تمامشده و کاهش تولید به دلیل قطعی برق، هم بر قیمت نهایی تأثیر گذاشته و هم مشکلاتی برای بازار ایجاد کرده است. همچنین کاهش قدرت خرید مردم نیز فشار مضاعفی را بر بازار وارد کرده و فروش را با چالش بیشتری مواجه کرده است.
در سال جاری تولیدکنندگان با چالشهای متعددی روبهرو بودهاند که اصلیترین آنها مشکلات در بخش تولید بوده است. یکی از موضوعاتی که همیشه مطرح میشود، قاچاق است. البته باید گفت که قاچاق مسئله جدیدی نیست و از گذشته وجود داشته است. اما اگر بخواهیم صادق باشیم، امسال افزایش نرخ ارز تا حدی تأثیری مثبت در کاهش درصد قاچاق داشته است. به این صورت که افرادی که کالاها را به شکل غیرقانونی از کشورهایی مانند چین وارد میکردند، با افزایش قیمت ارز دیگر توانایی واردات گسترده همانند سالهای قبل را ندارند. با این وجود قاچاق همچنان بخشی از بازار را در اختیار دارد.
بنابر گزارش مهر، دو نکته مهم در این موضوع وجود دارد. اول آنکه برخی از کالاها به دلیل مسائل مرتبط با مجوزها یا محدودیتهای تولید، توسط تولیدکنندگان داخلی قابل تولید نیستند. بهعنوان مثال، برخی عروسکهای خاص یا کالاهای مشابه که امکان تولیدشان در داخل کشور وجود ندارد یا ممنوع هستند. این گروه از کالاها به شکل قاچاق وارد میشوند و بخشی از بازار را تصاحب میکنند، جایی که تولیدکننده داخلی عملاً هیچ امکانی برای رقابت ندارد.
هماکنون صنعت اسباب بازی در چه وضعیتی است؟
در حال حاضر وضعیت صنعت اسباببازی در کشور بیشتر در حد تلاش برای بقا است؛ یعنی همه فعالان این عرصه به دنبال راههایی هستند که بتوانند ادامه دهند و فعالیت خود را حفظ کنند. واقعیت این است که مشخص نیست دقیقاً چه باید کرد. تمرکز ما در این حوزه بر تعویض و بهبود جایگاه محصولات است، از جمله برگزاری نمایشگاههای مختلف برای معرفی بهتر محصولات و افزایش آگاهی عمومی. بهویژه در بحث اسباببازیهای فکری یا آموزشی، تلاش بر این است که این محصولات بیشتر به خانوادهها معرفی شوند و آنها با مزایای استفاده از این کالاها در گروههای سنی مختلف آشنا شوند. با این روش، امید داریم بازار این صنعت کمی رشد کند و گستردهتر شود.
تاکنون فعالیتهای ما بیشتر حول محور برگزاری نمایشگاهها و ترویج محصولات میان خانوادهها متمرکز بوده است و برای اینکه بتوانیم توجه بیشتری به این حوزه جلب کنیم و صنعت را از وضعیت فعلی خارج سازیم.
اخیراً اسباببازیهایی وارد کشور میشوند. ورود این نوع از اسباببازیها به چه صورت است؟
این روزها چند نوع اسباببازی جدید وارد بازار شده که خیلی توجهها را جلب کرده و سروصدا کرده است و بسیاری از فروشگاهها این نوع اسباببازیها را به فروش میرساند. احتمالاً دلیل اصلی این است که فروشگاهها برای حفظ وضعیت اقتصادی خود و تأمین هزینهها مجبورند به سمت کالاهایی بروند که فروش بالایی دارند و تقاضای زیادی برایشان وجود دارد.
این کالاها معمولاً از طریق قاچاق وارد کشور میشوند. تقریباً همه افرادی که در بخشهای دولتی فعالیت دارند از نحوه واردات قاچاق و مسیرهای ورود آنها اطلاع دارند، اما اتفاق خاصی در این زمینه نمیافتد. به نظر میرسد برخی از بخشها، چه رسمی و چه غیررسمی، از این جریان منتفع میشوند و همین منفعت باعث میشود هیچ اقدامی برای جلوگیری از این وضعیت صورت نگیرد.
مسئلهای که در حال حاضر میبینیم این است که دستگاههای مختلف دولتی که در حوزه اسباببازی و سرگرمی فعالیت میکنند، هماهنگی چندانی با یکدیگر ندارند. این عدم هماهنگی باعث میشود که تصمیمگیریها و سیاستگذاریها در این زمینه با چالش همراه شوند. به عنوان مثال، وقتی شما به یک فروشگاه با پشتوانه دولتی سر میزنید، ممکن است همان کالایی که بهصورت قاچاق وارد شده را هم در آنجا ببینید. البته نمیتوان به آن فروشگاه ایراد جدی گرفت، چراکه اگر هم آن جنس را نفروشد، همان کالا بیرون از فروشگاه به راحتی قابل خریداری است و تغییر خاصی ایجاد نمیشود.
این موضوع نشان میدهد که باید یک سیاستگذاری کلان در سطح کشور برای مدیریت بهتر بازار اسباببازی و سرگرمی شکل بگیرد. سیاستگذاری که بتواند دستگاهها و نهادهای مختلف را در این زمینه همسو کند. متأسفانه چنین هماهنگی هماکنون وجود ندارد. یکی از چالشها نیز به روند صدور مجوز مربوط میشود. مشخص نیست که چرا برخی کالاها مجوز دریافت نمیکنند، چون بخشی از این موضوع به محدودیتهای فرهنگی برمیگردد، اما نیاز است که درباره این مسائل نیز تجدید نظر صورت گیرد.
آیا این روند توان رقابتی تولیدکنندگان داخلی را کاهش نمیدهند؟
درباره عروسکها که حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از بازار اسباببازی را تشکیل میدهند، گاهی به دلیل تأکید بر کاهش واردات کالاهای خارجی یا مسائل فرهنگی مجوز واردات داده نمیشود. این موضوع باعث میشود واردکنندگان برای تأمین نیاز بازار به سمت قاچاق روی بیاورند. باید توجه داشت که فرآیند واردات رسمی برای محصولاتی مثل عروسک، از ثبت سفارش تا تخصیص ارز و طی دیگر مراحل قانونی، میتواند بین شش ماه تا یک سال زمان ببرد. این در حالی است که قاچاق به مراتب سادهتر و سریعتر انجام میشود، و همین مسئله واردکنندگان را به سمت روشهای غیرقانونی سوق میدهد.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت، محدودیت منابع ارزی است. طبیعتاً اولویت تخصیص ارز با کالاهایی است که ضروریتر هستند، نظیر دارو یا تجهیزات پزشکی. بنابراین اسباببازیها معمولاً در ردههای اولویت پایینتری قرار میگیرند. اما همین موضوع میتواند در کنار مشکلات دیگر، نظیر نبود سیاستهای شفاف و کارآمد، منجر به بیثباتی بیشتر بازار اسباببازی شود.
در نتیجه، برای حل این مسائل، لازم است سیاستهای جامع و قابل انعطافی در نظر گرفته شود که هم نیازهای بازار و تقاضای مصرفکنندگان را مد نظر قرار دهد و هم بتواند موضوعات فرهنگی و اقتصادی مرتبط را مدیریت کند.
وقتی یک محصول جدید مثل یک نوع عروسک یا هر چیز دیگری در سطح جهانی معرفی میشود و بازاریابی گستردهای برای آن صورت میگیرد، شاهد این هستیم که این محصول در بیش از صد کشور به فروش میرسد و بازار خوبی پیدا میکند. احتمال دارد این روند بازاریابی از طریق شبکههای اجتماعی در ایران نیز تأثیر بگذارد و سبب ورود چنین محصولات شود.
با این حال ما به دلیل محدودیتهایی که در تولید داریم، نمیتوانیم چنین کالاهایی را در داخل کشور تولید کنیم. از طرفی، مصرفکننده ایرانی این محصولات را جذاب میبیند و به سمتشان گرایش پیدا میکند. در نتیجه هر چیزی که در بازار مورد تقاضا باشد، به نوعی راهی برای ورود پیدا خواهد کرد. واردکنندگان نیز به شیوههای مختلف تلاش میکنند آنها را وارد کنند.
با این تفاسیر اصلیترین مشکل چیست؟
مشکل اصلی در اینجا به سیاستهایی مربوط میشود که در دو جنبه باعث ضرر ما میشود. اول اینکه برای برخی از محصولات مجوز صادر نمیشود که همین امر باعث میشود آنها از طریق قاچاق وارد شوند. دوم اینکه نهادهای مختلف از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گرفته تا وزارت ارشاد و آموزش و پرورش، برای شناسایی و حمایت از محصولات داخلی که قابلیت جایگزینی با کالاهای قاچاقشده دارند، اقدامات مؤثری انجام نمیدهند.
اگر بخواهیم مصرفکننده را از انتخاب این محصولات منع کنیم، باید گزینههای جایگزین جذاب و کارآمدی معرفی کنیم. اما متأسفانه این معرفیها یا بسیار محدود است یا اگر هم صورت گیرد، چندان تأثیری ندارد.