مصطفی مستور: داستان کوتاه، کوتاه شده یک رمان نیست

در نشست تخصصی «فیلم کوتاه برشی از زندگی»؛

چهارمین نشست تخصصی روز سوم چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با عنوان «فیلم کوتاه برشی از زندگی» با تدریس مصطفی مستور و اجرای حمیدرضا مدقق به بررسی تشابهات داستان کوتاه و فیلم کوتاه اختصاص داشت.

چهارمین نشست تخصصی چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با عنوان «فیلم کوتاه برشی از زندگی» با سخنرانی مصطفی مستور داستان نویس و با اجرای حمیدرضا مدقق منتقد و پژوهشگر سینما، غروب روز سه‌شنبه، ۲۹ مهر ۱۴۰۴ در پردیس سینمایی ایران‌مال برگزار شد.

حمیدرضا مدقق در سخنان ابتدایی، بر این تفکر که فیلم کوتاه، کوتاه شده یک فیلم بلند و داستان کوتاه، کوتاه شده یک رمان است، خط بطلان کشید و گفت: بدیهی است که فیلم کوتاه، کوتاه شده یک فیلم بلند و داستان کوتاه، کوتاه شده یک رمان نیست بنابراین هر فیلم کوتاه و هر داستان کوتاه، جهان خودشان را خلق می‌کنند؛ جهانی که همزمان با رعایت ایجاز، باید خود بسنده و منسجم باشد. در یکی از نشست‌های گذشته درباره رابطه شعر و سینما صحبت شد و در نشست پیش‌رو، از منظر یکی از نویسندگان سرشناس کشور به فیلم کوتاه نگاه خواهیم کرد. اولین داستان کوتاه او در سال ۱۳۶۹ منتشر شد و نوید یک نویسنده خوش‌ذوق را داد و محبوب‌ترین داستان او در نزد همگان، «روی ماه خداوند را ببوس» است که بارها، تجدید چاپ شده. تازه‌ترین کتاب منتشرشده مصطفی مستور «سمت روشن زندگی» از نشر چشمه است که در ده روز پس از انتشار، به چاپ چهارم رسیده.

مصطفی مستور با اشاره به دو مفهوم فیلم کوتاه و داستان کوتاه، تعاریف را دردسرساز دانست و عنوان کرد: حقیقت اینکه تعاریف و گزاره‌های قطعی دردسرساز هستند، زیرا همیشه مصداقی در فیلم‌های کوتاه پیدا می‌شود که نمی‌توان آنها را داستان کوتاه نامید یا آیا یک داستان کوتاه را می‌توان به یک فیلم کوتاه تبدیل کرد؟ بنابراین قطعا نمی‌توان اظهار نظر قطعی کرد. به هر حال، این دو مفهوم تا حدودی به هم نزدیک هستند. نکت‌های که جناب مدقق اشاره کردند، درست است و فیلم کوتاه، کوتاه شده یک فیلم بلند و داستان کوتاه، کوتاه شده یک رمان نیست. اولین بار، برندن متیوز در قرن ۱۹ از اصطلاح «داستان کوتاه» استفاده کرد. چون داستان بلند را می‌توان یک رمان کوتاه شده قلمداد کرد ولی داستان کوتاه، یک قالب مستقل است، چون این کوتاهی، بر روایت، شخصیت و زبان تاثیر شگرفی می‌گذارد که مفهوم رمان را دِفُرمه می‌کند. در فیلم کوتاه هم تا حدودی مشابه چنین امری قابل مشاهده است.

این نویسنده امکان داشتن امر اقتباس از داستان کوتاه برای فیلم‌های کوتاه و همچنین، بلند خاطرنشان کرد: قطعا امکان اقتباس از برخی داستان‌های کوتاه برای فیلم‌های کوتاه و همچنین، بلند وجود دارد. مثلا فیلم «آگراندیسمان» میکل آنجلو آنتونیونی براساس داستان کوتاهی از خولیو کورتاسار ساخته شده است. می‌توان چنین کرد اگر چیز‌هایی به خط اصلی داستان اضافه کرد که داستان را فربه‌تر و نه اینکه از خط اصلی منحرف کند. فرانک اوکانر راجع به شخصیت‌های داستان کوتاه، آنها را آدم‌های داغان، آویزان و حاشیه‌ای و به عبارتی دیگر، لِه شده و زخمی نام می‌نهد، چون داستان کوتاه، مجال طرح یک شخصیت از ابتدا تا انتها را به طور کامل ندارد. داستان کوتاه به بخشی کوتاه و بحرانی از زندگی یک شخصیت می‌پردازد که در آن بخش کوتاه، بیشتر زخم‌خورده است بنابراین اگر قرار باشد فیلم کوتاهی ساخته شود، به یک شخصیت دچار خلا و قرار گرفته در یک بحران نیاز است. فیلمساز در اینجا فقط باید به آن موقعیت حساس زندگی نور بتاباند و آن را نمایش دهد. وقتی این اتفاق می‌افتد، مخاطب احتمالا می‌فهمد که این شخصیت پیشتر چه زندگی داشته یا اینکه قرار است در ادامه زندگی، چه مسیری را پیش بگیرد.

او راجع به تاثیر خودت بودن در موفق شدن یک هنرمند تصریح کرد: اینکه چرا می‌خواهی فیلمساز بشوی؟ سوال مهمی است و باید بتوانی صادقانه جواب بدهی. اگر هدف سرگرمی است که با فیلم ساختن سرگرم شدی. می‌توانی مشهور شوی و جایزه بگیری. یا می‌خواهی دنیای درونی خودت را بگویی و ممکن است مهجور بمانی. من می‌گویم باید دنبال درون خودت باشی.

این مترجم افزود: موفقیت و خوشبختی مثل پروانه است که اگر به سمتش بروی، از تو فرار می‌کند و اگر به سمتش نروی، به سمتت می‌آید. اگر به عناصر موفقیت نگاه کنی و فیلم بسازی یعنی داری به سلیقه دیگران می‌سازی و این موفقیت زمان‌بند است و چیزی ساختی که مال خودت نیست. اگر چیزی که خودت هستی را بسازی، احتمال موفق شدنت خیلی زیاد است. هر کدام دنیای متفاوتی داریم و ممکن است حقیر و کوچک باشد.

اگر یاد بگیری دنیای کوچکی را تصویر کنی، می‌توانی دنیا‌های دیگر را تصویر کنی. خود زشتت را دوست داشته باش. خود حقیرت را دوست داشته باش. دنیا آنقدر بلا سرت می‌آورد که می‌توانی فیلم عمیق هم بسازی. آن خودت بودن معتبرت می‌کند. با به خود وفادار بودن، اولین قدم برداشته خواهد شد.

نویسنده «چند روایت معتبر» سنگ بزرگ را نشانه نزدن در نظر گرفت و گفت: از نظر من همه‌چیز با سنگ‌های کوچک شروع می‌شود و هر کس باید توان خودش را بداند و آنها که توان خودشان را نمی‌دانند، سراغ سنگ‌های بزرگ می‌روند و آسیب می‌بینند. سنگ‌های کوچک یعنی برشی از زندگی و روزمرگی. مثل خراب شدن ماشین یا عوض کردن باتری یک ساعت. من از این اتفاق کوچک می‌توانم با نگاه درست یک شاهکار خلق کنم. این روزمرگی‌ها می‌توانند اعماقی از معنا داشته باشند. ساعت مُرده است و ساعت ساز مثل مسیح ساعت را زنده می‌کند. او فقط باتری ساعت را عوض نکرده بلکه باتری روح مرا تغییر داده است. با دیالوگ‌هایی که در زمان تعمیر ساعت بین دو نفر رد و بدل می‌شود.

به گزارش دانشجو،  مصطفی مستور در سخنان پایانی، راجع به تفاوت واژه و تصویر عنوان کرد: وقتی درباره سینما حرف می‌زنیم، راجع به تصویر است و درباره ادبیات سخن می‌گوییم، راجع به واژه است و از واژه «آشپزخانه» می‌توان صد نوع آشپزخانه متمایز تخیل و استخراج کرد پس آشپزخانه ذهنی هر شخص متفاوت و متکثر است و با خواندن ادبیات، می‌توان هزار نوع آشپزخانه تصور کرد. اگر فیلم آن ساخته شود، آن آشپزخانه چیزی نیست که من نوشته بودم. این مشارکت از سیالیت، عدم تعین و نگفتن جزئیات ناشی می‌شود. بیشتر جروبحث‌های نویسنده و کارگردان درباره تفاوت تصویر ذهنی نویسنده و تصویر واقعی کارگردان است.

بخش پایانی نشست «فیلم کوتاه برشی از زندگی» به پرسش مخاطبان از مصطفی مستور اختصاص داشت.

چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری بهروز شعیبی از ۲۷ مهر تا ۲ آبان در پردیس سینمایی ایران‌مال در حال برگزاری است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 2 =

دکمه بازگشت به بالا