مرگ خاموش سربازان فراموششده

عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران، گوشهای از چالشهای صنعت گردشگری ایران را برشمرد و گفت: «گردشگری ایران از جنگ نمیمیرد، از بیتوجهی مسولان میمیرد، از فاصله میان گفتار و عمل، از نبود اراده برای حفظ آنچه دهها سال برای ساختنش زحمت کشیدهایم.»
امید علیخان، دکترای محیطزیست و گردشگری و عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران و موسس و رئیس هیأت مدیره یک شرکت خدمات مسافرتی، در نوشتاری که در اختیار ایسنا قرار داد، با نگاهی به وضعیت فعالان صنعت گردشگری بهویژه، شرایط حال حاضر را اینگونه تحلیل و ارزیابی کرد: «تنها دوازده روز بحران منطقهای کافی بود تا ساختار شکننده گردشگری ایران دچار بحران شود.
آنچه امروز ما شاهد آن هستیم، نه چالشی ناشی از جنگ، بلکه مرگ خاموش از بیتوجهی و سیاستهای ناهماهنگ در مدیریت یکی از آسیبپذیرترین صنایع کشور، صنعت گردشگری است.
در حالیکه کشورهای همسایه با سرعت در حال بازسازی وجهه و زیرساختهای توریستی خود هستند، ایران با بیعملی و تصمیمات دیرهنگام، فرصت طلایی حضور در بازار گردشگری منطقه را از دست میدهد.
دفاتر خدمات مسافرتی، سربازان فراموششده گردشگری
دفاتر خدمات مسافرتی، ستون اصلی صنعت گردشگری کشورند؛ همان شبکهای که سالها پرچم ایران را در نمایشگاههای جهانی گردشگری بالا نگاه داشتند و تلاش کردند تصویری واقعی و مثبت از جاذبه های گردشگری ایران ارائه دهند.
اما امروز، بسیاری از این دفاتر در آستانه فروپاشی هستند. موج لغو تورهای ورودی، توقف سفرهای خروجی، سقوط ارزش ریال در برابر ارز های خارجی و کم شدن درآمدهای مردم، و نبود برنامه های حمایتی، هزاران دفتر را زمینگیر کرده است.
در شرایطی که بسیاری از کشورها در دوران بحران، برای حفظ شبکه دفاتر مسافرتی خود، که قلب تپنده اقتصاد گردشگری است، به حمایت مستقیم مالی ایشان میپردازند، در ایران دفاتر مسافرتی با چندین بحران همزمان روبهرو هستند؛ از افت شدید تقاضا تا مالیاتهای طاقتفرسا.
مالیاتها، نقش تیر آخر را بازی میکنند
در حالیکه دفاتر عملاً درآمدی ندارند، سازمان امور مالیاتی همچنان خواهان پرداخت مبالغی است که بر اساس شرایط سنتی گذشته محاسبه شدهاند.
ارزیابیهای غیرواقعبینانه به دلیل نداشتن کارشناسان مالیاتی در حوزه گردشگری و مطالبه ارزش افزوده های سنگین موجب شده بسیاری از آژانسهای کوچک و متوسط از ادامه فعالیت منصرف شوند.
برای فعالان این حوزه، مالیات امروز نه ابزار توسعه، بلکه «تیر خلاص» بر پیکر نیمهجان حرفهای است که سالها با عشق، سفر و لبخند را در کشور گسترش میداد.
ویزاهایی که دیگر صادر نمیشوند
به بحران داخلی، حالا باید مشکل تازهای را افزود؛ محدودیت ویزاها.
برخی از سفارتخانههای اروپایی، صدور ویزای توریستی برای ایرانیان را به حالت تعلیق درآورده یا بهشدت محدود کردهاند. ظرفیت روزانه دریافت درخواستهای سفر توسط سفارتخانه ها کاهش یافته و روند وقتدهی بهشدت کند شده است.
این سیاستها نه تنها بر سفرهای خروجی اثر منفی گذاشته، بلکه فعالیت دفاتر خدمات مسافرتی را عملاً فلج کرده است.
آژانسهایی که زمانی برنامهریز اصلی تورهای فرهنگی، نمایشگاهی و تحصیلی بودند، حالا بدون امکان صدور ویزا یا تشکیل گروه، در سکوت به انتظار ماندهاند.
سکوت تصمیمگیران، صدای مرگ تدریجی
در حالیکه دفاتر گردشگری یکی پس از دیگری چراغ خود را خاموش میکنند، هنوز هیچ بسته حمایتی عملی از سوی دولت ارائه نشده است.
نبود تسهیلات بانکی، تعلیقنشدن مالیاتها در دوران پسا جنگ و رکود، و تاخیر در سیاستگذاریها نشان میدهد این بحران برای نهادهای تصمیمگیر هنوز به سطح هشدار نرسیده است. اما برای فعالان این حوزه، زنگ خطر سالهاست که به صدا درآمده است.
راهکارهای خروج از بحران نه دشوار، بلکه نیازمند درک واقعی توسط دولتمردان است.
نجات صنعت گردشگری ایران نیازمند اقدامات پیچیده نیست، بلکه نیازمند درک عملی و شجاعت در تصمیمگیری است.
به طور مثال گامهای ضروری توسط دولت میتواند شامل:
• توقف ارزیابی و مطالبه مالیات از دفاتر خدمات مسافرتی در دوره رکود و پسا جنگ
• تخصیص وامهای کمبهره و تنفس مالی برای کلیه دفاتر فعال
• ایجاد کارگروه دائمی بحران گردشگری برای سیاستگذاری سریع و هماهنگ.
• حمایت سازمان تامین اجتماعی از کارفرمایان جهت حفظ کارمندان در این دوران.
گردشگری ایران از جنگ نمیمیرد، از بیتوجهی مسولان میمیرد، از فاصله میان گفتار و عمل، از نبود اراده برای حفظ آنچه دهها سال برای ساختنش زحمت کشیدهایم.»




