آیا «دعانویسی» و باز کردن «سرکتاب» برای گشایش امور منفعت دارد؟

بسیاری از شهروندان در مواجهه با مشکلات اقتصادی، خانوادگی یا عاطفی خود، به دنبال سریعترین راه ممکن جهت گشایش امورشان هستند؛ اما آیا راهکار آن رجوع به دعانویسان است؟
پدیدهای به نام «دعانویسی» و اصطلاح مبهمی به نام «سرکتاب باز کردن» در میان برخی از اقشار جامعه بهشدت رواج یافته است. بسیاری از شهروندان در مواجهه با مشکلات اقتصادی، خانوادگی یا عاطفی خود، به دنبال سریعترین راه ممکن جهت گشایش امورشان هستند و به جای رجوع به راههای عقلانی و معنوی، به افرادی مراجعه میکنند که خود را «اهل علوم غریبه» یا «عارفان اسرار» معرفی میکنند.
این افراد که در افکار عمومی با عنوان «دعانویس» مشهور شدهاند، اغلب ادعا میکنند میتوانند با نوشتن دعا یا بازکردن «راز سرنوشت» زندگی انسان را دگرگون کنند، اما بسیاری از این افراد نه اهل معنا، بلکه شیادانیاند که از ناآگاهی و اضطراب مردم سوءاستفاده میکنند.
متخصصان علوم دینی تأکید میکنند که بهکارگیری کتابهای موسوم به علوم غریبه یا تلاش برای ارتباط با نیروهای ناشناخته، از نگاه اسلام شدیداً مذموم است. در روایتها آمده است که انبیاء و اوصیای الهی از چنین اعمالی نهی کرده و بانیان آن را مورد لعن قرار دادهاند. در واقع هرگونه کهانت، پیشگویی، یا ادعای نفوذ در عالم جن برای حل مشکلات انسان، بهصراحت در زمرهی محرمات الهی بهشمار میآید و این حرام زمانی مضاعف میشود که آن را به دین گره بزنی و خود را دعانویس و اهل تفأل به قرآن جای بزنی.
بنابراین مراجعه به دعانویسان (طلسمنویسان) نه تنها راهحل درستی برای رفع مشکلات فردی نیست، بلکه خود سبب باز شدن باب جدیدی از گرفتاریهای روحی و اعتقادی و گشوده شدن زندگی انسان به روی موجودات ماورایی همچون جنیان و دیوها میشود. بسیاری از افرادی که روزی با امید به گشایش، به این مسیر پا گذاشتند، بعدها از کابوسهای روحی، تنهایی عمیق و از بین رفتن آرامش درونی خود شکایت داشتهاند.
باید گفت این گرهها نه ناشی از طلسمهای بیرونی، بلکه از ریشههای درونی و اخلاقی انسان ناشی میشود. همانگونه که در متون دینی آمده است: «هر گرهای ریشه در یکسری اخلاقیات و اعتقادات دارد که سبب بروز آن میشود.» در واقع سختیها و تأخیر در امور، میتوانند حامل پیام الهی باشند تا انسان متوجه خطاهای خویش گردد و از مسیر نادرست بازگردد.
بر اساس این نگاه توحیدی، گره در کارها نشانهی بسته شدن درِ رحمت نیست، بلکه نوعی هشدار و بیدارباش از سوی خداوند است؛ چنانکه امیر مؤمنان علیهالسلام در دعای کمیل نیز، پنج دسته از گناهان به عنوان عوامل انسداد امور برشمرده شدهاند و برای تک تک آنها از خداوند طلب مغرفت میکنند: گناهانی که پرده عصمت را میدرند، نقمت و بلا را فرود میآورند، نعمتها را دگرگون میکنند، دعا را بازمیدارند و بلا را نازل میکنند؛ و در پایان، با عبارت فراگیر «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطیئَةٍ اَخْطَاْتُها»، طلب آمرزش از همهی گناهان و خطاهای خویش میکند؛ یعنی درخواست گشودن راهها از طریق آمرزش الهی، نه از طریق غیر خدا.
دعوت انبیاء و اولیاء همیشه بر این بوده است که راه اصلاح از درون آغاز میشود. خداوند در قرآن وعده داده است که: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ یعنی تغییر واقعی هنگامی رخ میدهد که انسان خود تغییر کند. یا در آیهای دیگر فرموده «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» رجوع به دعانویس نقض همین سنت الهی است و هرقدر انسان بیشتر از مرکز توحید فاصله بگیرد، گرهها شکل پیچیدهتری به خود میگیرند.
اما برخی راهکارهای گرهگشایی از امور طبق معارف دین عبارتاند از:
به گزارش تسنیم، پس سنت خدا هرگز با جادو و طلسم تغییر نمیکند. ممکن است فردی به کمک قدرتهای ماورایی به صورت موقت مشکلی را حل کند، اما این حل موقتی با گناهی بزرگتر یعنی رجوع به کاهن همراه میشود و در نهایت گرههای بعدی بهشدت بیشتری پیش روی انسان پدیدار خواهد شد. گرهگشاییِ حقیقی در بازگشت به خدا و تسلیم دل در برابر مشیت اوست، نه در دستان کسانی که از نور حقیقت دور ماندهاند، خود گرفتار هزار مشکلاند و میخواهند برای دیگران نیز نسخه بپیچند. آنها که آخرت خود را به دنیایشان فروختهاند تا از طریق طلسم به اسم دعا کسب و کاری ایجاد کنند.



