راز یک قهرمان گمنام در «اسفند» فاش می‌شود/ چراغی که بعد از سال‌ها فراموشی روی یک پرتره می‌افتد

فیلم جدید دانش اقباشاوی به زندگی شهید علی هاشمی می‌پردازد؛ فرمانده‌ای که سال‌ها نامش در محرمانه‌های جنگ جا مانده بود. «اسفند» وعده می‌دهد پرده از تصمیم‌های زندگی او در هورالعظیم و سرنوشت مبهمش بردارد؛ روایتی از قهرمانی که کمتر درباره‌اش شنیده‌ایم.

محمدباقر صنیعی‌منش: فیلم «اسفند» ساخته دانش اقباشاوی روایت‌گر برهه‌ای بسیار مهم و حیاتی از 8 سال دفاع مقدس کشور ماست، روزهایی که شهید علی هاشمی، با تیم به‌کلی سرّی خود، اولین عملیات آبی ـ خاکی جنگ را طراحی می‌کند؛ عملیاتی که منجر به فتح خیبر می‌شود و تا سالیان سال نامش به‌عنوان یکی از بزرگترین عملیات‌های اطلاعاتی ـ عملیاتی آن دوران باقی می‌ماند.

بعد از ساخته شدن این فیلم که در جشنواره فیلم فجر 43 اکران شد، این خبر شنیده شد که فیلمی به‌نام «اشک هور» نیز با موضوع شهید علی هاشمی در همان جشنواره حاضر خواهد شد و برای همه این سؤال مطرح شد؛ چرا دو فیلم باید با محوریت شهید علی هاشمی ساخته شود و همزمان در جشنواره فیلم فجر اکران شود؟ چیزی که بعدتر مشخص شد نسخه سینمایی از یک سریال به‌نام «پسران هور» است که اخیراً پخش خود را از تلویزیون تمام کرده است.

این گفتگوی 90دقیقه‌ای به ابعاد مهم ساخت فیلم «اسفند» از چرایی انتخاب موضوع گرفته تا همین موازی‌کاری، آسیبی که اکران فیلم در روزهای جنگ 12روزه دید، نظر نسل جوان امروزی و دیگر موارد می‌پردازد که در دو قسمت منتشر می‌شود.

بنا به نظر کارگردان فیلم «اسفند» این مصاحبه زمانی منتشر می‌شود که نمایش سریال «پسران هور» در تلویزیون تمام  شده است تا آسیبی به پخش این سریال وارد نشود.

*شهید علی هاشمی از معدود فرماندهان دوران دفاع مقدس است که تاکنون درباره ایشان چهار فیلم و سریال ساخته شده است؛ در حالی‌که درباره برخی از فرماندهان حتی یک پلان هم ساخته نشده است، چه برسد به فیلم یا سریال، پرسش اصلی این گفت‌وگو آن است که چرا شهید علی هاشمی باز هم سوژه‌ فیلم‌سازی شده است.

فیلم‌هایی که درباره این شهید بزرگوار ساخته شده‌اند عبارت‌اند از: فیلم «یوسف و هور» (ساخته‌ی علی‌اصغر شادروان در سال‌های 1392 و 1393) که هنوز اکران نشده است، فیلم «اسفند» ساخته‌ی  دانش اقباشاوی ، و سریال «پسران هور» که به‌تازگی از تلویزیون پخش شد. افزون بر این، نسخه‌ی سینمایی همین سریال با عنوان «اشک هور» نیز تولید شد. آثار «اشک هور» و «اسفند» هر دو در جشنواره‌ فیلم فجر سال گذشته اکران شدند و منجر به سؤالات فراوانی شدند که چرا باید دو فیلم درباره یک موضوع به‌طور همزمان در جشنواره فیلم فجر باشد؟

بسم‌ اللّه الرّحمن الرّحیم، متشکرم از فرصتی که در اختیار بنده گذاشتید. در خصوص شهید بزرگوار علی هاشمی باید عرض کنم که من اطلاع چندانی از فیلم ساخته‌شده توسط آقای علی‌اصغر شادروان در اوایل دهه‌ی نود نداشتم. نکته‌ی اصلی این بود که بر اساس توانایی‌ها و تجربه‌های کاری‌ام، دوستان، همکاران و مدیران فرهنگی اصرار داشتند که وارد عرصه‌ی فیلم‌سازی در حوزه‌ی دفاع مقدس شوم؛ چه به خاطر تجربه‌ی دستیاری با آقایان احمدرضا درویش و ابراهیم حاتمی‌کیا و چه به سبب نوع زیست شخصی‌ام. من خود اهل آبادان هستم و ریشه‌هایی عرب و بختیاری دارم. ازاین‌رو، جنگ را از نزدیک درک کرده‌ام و با فضای جنوب و مردم آن مناطق آشنا هستم.

شهید هاشمی با تکیه بر دانش میدانی، شناخت جغرافیایی و انسجام گروهی توانست عملیات خیبر را طراحی و اجرا کند؛ نخستین عملیات آبی ـ خاکی ایران که نیروهای ایرانی ظرف کمتر از یک ساعت موفق به تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی، که جزایری مصنوعی برای استخراج نفت دولت عراق بودند، شدند

با این حال، در آن زمان می‌گفتم اکنون که سال‌ها از جنگ گذشته و ما با مردم عراق در ارتباط هستیم و رفت‌وآمد داریم، دیگر ضرورتی ندارد دوباره آن قصه‌ها را بازگو کنیم. تا اینکه به ذهنم رسید شهید علی هاشمی شخصیتی یگانه و متفاوت است. همان‌گونه که در مقدمه اشاره کردید، فیلم‌ها و کتاب‌های زیادی درباره‌ی ایشان و گروهش منتشر شده است؛ حتی خاطرات همرزمانش نیز به‌صورت جداگانه چاپ شده که به‌شدت جنبه‌ی دراماتیک دارد. برای نمونه، خاطرات سردار علی ناصری با عنوان «پنهان زیر باران» یا خاطرات حاج‌عباس هواهاشمی، از یاران نزدیک شهید هاشمی.

 

 

وقتی چشمم به این آثار افتاد، با شوهرعمه‌ام که آن زمان در سپاه خوزستان فعالیت داشت تماس گرفتم و درباره‌ی ماجرای شهید علی هاشمی پرس‌وجو کردم. او تعریف‌هایی از شخصیت و عملکرد ایشان بیان کرد و از من پرسید: «اصلاً خودت آن‌ها را دیده‌ای» گفتم: «کِی دیده باشم؟» گفت: «وقتی بچه بودی، به سپاه سوسنگرد رفتی.» ناگهان خاطره‌ها برایم زنده شد. یادم آمد که دوران کودکی‌ام را در رفت‌وآمد به سپاه سوسنگرد گذرانده بودم و فضای آن‌جا برایم پر از صفا و صمیمیت بود. هرچند دقیق نمی‌دانستم کدام یک از آن افراد شهید هاشمی بوده است، اما آن محیط و آدم‌ها در ذهنم زنده شدند.

سینما , کارگردانان سینما و تلویزیون ایران , دفاع مقدس , سینمای دفاع مقدس , جشنواره فیلم فجر , خانه سینما ی ایران ,

شهید علی هاشمی کنار شهید حاج قاسم سلیمانی

همین یادآوری سبب شد علاقه‌مند شوم تا درباره‌ی آن ماجرا تحقیق کنم و فیلمی در این‌باره بسازم. در همان زمان، حوزه‌ی هنری سازمان سینمایی سوره از من دعوت کرد تا رمانی با عنوان «برف‌های کریسکان» را اقتباس سینمایی کنم؛ همان داستانی که بعداً با نام «سوران» ساخته شد. اما چون احساس می‌کردم تسلط کافی بر فضای کردستان ندارم، مطرح کردم که من بر فضای خوزستان و جنگ جنوب کشور اشراف دارم و اگر قرار است اثری در این حوزه ساخته شود، ترجیح می‌دهم موضوعی مرتبط با خوزستان انتخاب کنم.

در آن زمان، حوزه‌ی هنری تصمیم قطعی برای ساخت «سوران» داشت و در نهایت نیز آن فیلم ساخته شد. اما من که به شهید علی هاشمی علاقه‌مند شده بودم، مسیر خود را ادامه دادم و برای ساخت فیلم درباره‌ی ایشان به سراغ دوستانم در سازمان اوج رفتم. با مدیران سازمان اوج و احسان محمدحسنی، موضوع را مطرح کردم. خوشبختانه بلافاصله با استقبال و پذیرش آنان مواجه شدم.

سینما , کارگردانان سینما و تلویزیون ایران , دفاع مقدس , سینمای دفاع مقدس , جشنواره فیلم فجر , خانه سینما ی ایران ,

تصویری از سریال سوران

اتفاق جالبی در همان زمان رخ داد، وقتی پرسیدم آیا عکسی، فیلمی یا سندی از قرارگاه سری «نصرت» یا از خود شهید علی هاشمی و نیروهایش در دست دارند، آقای کردلو مسئول فیلمنامه‌های سازمان اوج شروع به جست‌وجو کرد. در جریان این جست‌وجو، آرشیوی عظیم کشف شد: حدود بیست‌وسه گیگابایت داده‌ تحقیقاتی که در سال 1395 درباره شهید علی هاشمی تهیه شده بود.

این آرشیو شامل حدود دویست ساعت مصاحبه با نیروهای عملیاتی و نزدیکان شهید علی هاشمی بود که توسط دو پژوهشگر به‌نام‌های آقایان قاضی و شادانلو، تحت‌نظر آقای احمد دهقان (رمان‌نویس دفاع مقدس)، انجام شده بود. این تحقیقات با هدف ساخت یک سریال عظیم درباره‌ شهید هاشمی صورت گرفته و مجموعه‌ای بسیار غنی از اسناد، گفت‌وگوها و اطلاعات میدانی فراهم آورده بود.

سینما , کارگردانان سینما و تلویزیون ایران , دفاع مقدس , سینمای دفاع مقدس , جشنواره فیلم فجر , خانه سینما ی ایران ,

پشت صحنه فیلم «اسفند»

من از فروردین 1401 کار خود را آغاز کردم و فقط گوش دادن به این مصاحبه‌ها چند ماه به طول انجامید. سپس به سراغ کتاب‌ها، مقالات و دیگر منابع مکتوب رفتم و در نهایت در پانزدهم اردیبهشت 1401 به طرح سیناپس و سپس فیلمنامه رسیدم. آنچه برایم جالب بود، نوع نگاه و منش شهید علی هاشمی بود. ایشان نگاهی هستی‌شناسانه و امیدبخش داشت؛ انسانی که با وجود کم‌توجهی‌ها، با دقت و وسواس و صبر فراوان مسیر خود را ادامه داد و توانست یکی از سری‌ترین و بزرگ‌ترین عملیات‌های دوران دفاع مقدس را طراحی و هدایت کند.

از نظر فلسفی، مهم‌ترین ویژگی شهید هاشمی و گروهش اراده‌ی استوار و امیدواری بود. آن‌ها در سخت‌ترین شرایط، با روحیه‌ای مؤمنانه و مصمم عمل می‌کردند

شهید هاشمی، فرمانده‌ای محلی بود که در آغاز چندان جدی گرفته نمی‌شد. بااین‌حال، با تکیه بر دانش میدانی، شناخت جغرافیایی و انسجام گروهی توانست عملیات خیبر را طراحی و اجرا کند؛ نخستین عملیات آبی–خاکی ایران در هورالهویزه و هورالعظیم. در این عملیات، نیروهای ایرانی ظرف کمتر از یک ساعت موفق به تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی، که جزایری مصنوعی برای استخراج نفت دولت عراق بودند، شدند و بر جاده‌ی بصره–العماره تسلط یافتند.

پیش از این، شهید هاشمی تجربه‌ی طراحی عملیات نداشت. تنها در عملیات فتح‌المبین، فرماندهی یک عملیات ایذایی به نام «ام‌الحسنین» را بر عهده داشت که در همان منطقه انجام شد. او و یارانش در مقطعی پیش از عملیات بیت‌المقدس (آزادسازی خرمشهر) به تیپ 37 نور تبدیل شدند. پس از پیروزی در آن عملیات، سازمان رزم سپاه تغییراتی در ساختار خود ایجاد کرد که یکی از آن‌ها انحلال تیپ 37 نور بود. به این ترتیب، علی هاشمی از فرماندهی تیپ به سطح پایین‌تری بازگشت و مدتی فرماندهی سپاه سوسنگرد را بر عهده داشت.

زندگی او فراز و نشیب زیادی داشت؛ از اوج فرماندهی تا دوره‌ای از انزوا. همین مسیر سینوسی، بستر جذابی برای روایت سینمایی ایجاد می‌کرد. در واقع، در فیلم، او دوباره کشف می‌شود؛ فرمانده‌ای که روزگاری در میدان حضور داشت، اما به حاشیه رانده شد و بار دیگر با اراده‌ای تازه به صحنه بازگشت.

از نظر فلسفی، مهم‌ترین ویژگی شهید هاشمی و گروهش اراده‌ی استوار و امیدواری بود. آن‌ها در سخت‌ترین شرایط، با روحیه‌ای مؤمنانه و مصمم عمل می‌کردند. یادم هست در همان روزهای نخست تحقیق، جمله‌ای از میان سخنان او یادداشت کردم که بعدها الهام‌بخش اصلی فیلم شد: «آن وضعیت عاری از امیدی که در آن هستیم، مرا سرشار از امید می‌کند.» تمی شبیه فیلم دونده امیر نادری، این جمله چکیده‌ی نگاه او به زندگی و جنگ بود.

سینما , کارگردانان سینما و تلویزیون ایران , دفاع مقدس , سینمای دفاع مقدس , جشنواره فیلم فجر , خانه سینما ی ایران ,

نمایی از فیلم «اسفند» که در آن فرماندهان دفاع مقدس دیده می‌شوند

دورانی که شهید علی هاشمی در آن می‌زیست، مقارن با بن‌بست‌های بزرگ جبهه بود؛ یعنی پس از عملیات والفجر مقدماتی در بهمن 1361 و شکست در فکه. در آن حدود هجده ماه، عملیات‌ها یکی پس از دیگری لو می‌رفت یا به نتیجه نمی‌رسید و فضای یأس و ناامیدی بر جبهه حاکم بود. در همین دوره، شخصیت‌هایی چون علی هاشمی با روحیه‌ای خلاق و مبتکر ظهور کردند و جریان تازه‌ای در جبهه پدید آوردند.

او فاصله‌ی بسیاری با فرماندهان رده‌بالا، از جمله محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه پاسداران)، داشت؛ بااین‌حال، به سبب تسلط بر منطقه‌ دشت آزادگان و شناختی که از هورالعظیم داشت، توانست اعتماد فرماندهان عالی را جلب کند. او با تشکیل گروهی متنوع از رزمندگان فارس و عرب خوزستانی و نیز عرب‌های شیعه‌ی عراقی، موفق شد نیروهای ناهمگون را هماهنگ سازد و منطقه‌ای به وسعت صد و چهل کیلومتر در نود کیلومتر، از چذابه تا طلاییه، را شناسایی کند. نتیجه‌ی این تلاش، طراحی و اجرای عملیات بزرگ خیبر بود.

سینما , کارگردانان سینما و تلویزیون ایران , دفاع مقدس , سینمای دفاع مقدس , جشنواره فیلم فجر , خانه سینما ی ایران ,

تصویری از محسن رضایی پایین سمت راست در فیلم «اسفند» با بازی خیام وقار کاشانی

از نظر من، این اراده‌ی معطوف به امید و ایمان، همان چیزی است که شخصیت شهید علی هاشمی را از بسیاری دیگر متمایز می‌کند و همین ویژگی سبب شد که او بار دیگر سوژه‌ی سینما شود.

*شهادت شهید علی هاشمی، از زمان مفقودیت تا پیدا شدن پیکر ایشان، همواره با ابهاماتی همراه بوده است، حتی شنیده‌ام برخی نویسندگان که قصد تحقیق یا نگارش کتاب درباره او را داشتند، با موانع و مشکلات متعددی روبه‌رو می‌شدند و گاه توصیه می‌شد فعلاً سراغ ایشان نروند، از جمله این افراد خانم مرضیه نظرلو بود که کتاب راز گمشده مجنون را در سال 1386، یعنی سه سال پیش از پیدا شدن پیکر شهید، آغاز کرد و در این مسیر مصائب فراوانی را متحمل شد، به‌نظر می‌رسد حتی عدم اکران فیلم یوسف هور نیز بی‌ارتباط با همان مسائل نباشد.

البته و در واقع، آنچه برای من اهمیت داشت، شخصیت انسانی امیدوار و درعین‌حال تحت فشار و جزو اقلیت‌های قومی، یعنی عرب‌ها بود؛ انسانی که در منطقه‌ای دورافتاده، با وجود تمام تنگناها، به‌عنوان فرمانده فعالیت می‌کرد. برای گروه کارگردانی مثال می‌زدم: تصور کنید علی هاشمی همان فیلم‌ساز شهرستانی است که هیچ‌کس به او اعتماد ندارد، اما با دقت، تمرکز، عشق و اخلاص چنان اثری خلق می‌کند که ناگهان به یک بیگ پروداکشن تبدیل می‌شود. برای من این وجه، اصل ماجرا بود.

اما درباره این قضاوت‌ها باید بگویم که به‌نظر من یکی از دلایل آن عرب‌بودن شهید هاشمی بود. دلیل دوم، ماهیت سرّی فعالیت‌هایش بود. شهید هاشمی در قرارگاه نصرت مأموریتی کاملاً محرمانه داشت؛ تنها آقای محسن رضایی از آن آگاه بود و در میانه کار، حاج احمد غلام‌پور ـ فرمانده وقت قرارگاه جنوب ـ نیز در جریان قرار گرفت. نوع مدیریت او، مدیریتی غیرمتمرکز بود، برای مثال، هر بخش از قرارگاه زیر نظر یکی از فرماندهان اداره می‌شد؛ آقای نعیمی مسئول مخابرات، آقای سیامک مسئول عملیات، و آقای عطشانی مسئول لجستیک برون‌مرزی بود. این ساختار، به‌تعبیر امروز، بیشتر شبیه مدل مدیریتی استراتژیستی بود، بااین‌حال، چون همه‌چیز به‌شدت طبقه‌بندی شده بود، بسیاری از نیروها از فعالیت یکدیگر بی‌اطلاع بودند، مثلاً سردار ناصری اجازه ورود به واحد مهندسی تحت مسئولیت حاج‌عباس هواشمی را نداشت و بالعکس.

 

به همین دلیل، حتی درون مجموعه نیز نوعی ابهام وجود داشت و طبیعی بود که بیرون از مجموعه، دیگران نسبت به کارشان دچار تردید شوند، فقط علی هاشمی و تا حدی آقای محسن رضایی و سردار غلام‌پور از همه جزئیات مطلع بودند، بنابراین، پس از مفقود شدن شهید هاشمی، این ساختار سرّی و پیچیده یکی از عوامل بروز سوءظن‌ها شد. دومین عامل، همان عرب‌بودن ایشان بود و سومین عامل نیز همکاری نزدیک او با شیعیان عراقی بود، این همکاری‌ها بسیار مؤثر بود؛ به‌گفته یاران شهید، اگر یاری شیعیان عراق نبود، عملیات خیبر هرگز به نتیجه نمی‌رسید، اما همین ارتباطات باعث شد برخی نگاه‌ها نسبت به او با تردید همراه باشد، چراکه مأموریت‌های نفوذی در خاک دشمن انجام می‌دادند و حتی تا شهر کربلا پیش می‌رفتند.

در فیلم هم دیده می‌شود که نیروهای شهید هاشمی لباس و چهره خود را تغییر می‌دادند و در قالب نفوذی وارد خاک دشمن می‌شدند. این مأموریت‌ها گاه تا حرم امام حسین(ع) در کربلا ادامه پیدا می‌کرد و آنان با وجود خطرات بسیار، تربت و عکس از زیارتگاه‌ها می‌آوردند. طبیعی است که چنین اقداماتی در آن زمان برای بسیاری عجیب و حتی مشکوک جلوه می‌کرد، البته کنار این عوامل، نوعی حسادت صنفی هم وجود داشت. در منطقه، گاهی رقابت‌ها و سوءتفاهم‌هایی میان نیروها پیش می‌آمد و از آنجا که شهید هاشمی سال‌ها مفقود بود، راحت‌تر درباره او قضاوت می‌شد.

*موضوع دیگری که برای من جالب بود، مسئله موازی‌کاری بود، به‌عنوان خبرنگار همیشه این سؤال برایم مطرح است که فیلم‌های دفاع مقدس بدون متولی مشخص، چگونه ساخته می‌شوند، زیرا ارگان‌های مختلف، از جمله انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و نهادهای نظامی، باید امضای خود را پای چنین پروژه‌هایی بگذارند، برایم عجیب بود که همزمان با فیلم «اسفند»، پروژه دیگری هم پیش می‌رفت، درباره دلیل این موضوع، مسئولان وقت هم باید پاسخ دهند، اما چرا همزمان با فیلم شما ساخت فیلم «اشک هور» هم رخ داد؟

در سال 1400، وقتی به حوزه هنری برای ساخت سریال دعوت شدم، پیشنهاد دادم که سریالی با موضوع علی هاشمی را بسازیم. آنها یک فیلم‌نامه سریالی داشتند، اما دوستان ما معتقد بودند که فیلم‌نامه به کیفیت لازم نرسیده و نیاز به یک یا دو سال کار دارد. عین جمله آنها این بود که نه نیت آن را داریم و نه اراده آن را. بنابراین، تصمیم گرفته شد که پروژه در دست من و تیم خودم از پایه شروع شود و انتخاب برهه و پژوهش‌ها از ابتدا انجام شد.

پس از این مرحله، خدمت آقای تختکشیان تهیه‌کننده محترم سینما، رسیدیم و پروانه ساخت فیلم «اسفند» با همان شاکله‌ای که امروز مشاهده می‌کنید، در شورای پروانه ساخت وقت در سال 1401 به‌تهیه‌کنندگی آقای تختکشیان صادر شد. پیشنهاد و همکاری اولیه از سوی اوج و آقای مهدی جعفری، دوست خوب‌مان به‌عنوان مشاور کارگردان و فیلم‌بردار بود. جلسات متعددی برای تحلیل فیلم‌نامه و پژوهش‌های مربوط به آن در دفتر مرحوم جلیل شعبانی برگزار شد که تاریخ برگزاری جلسات نیز را یادداشت کردم که بیشتر آنها در اسفند سال 1401 بود. سکانس به سکانس طرح اجرایی فیلم با حضور ایشان بررسی شد؛ از نحوه فیلم‌برداری و لجستیک تا اسناد و اطلاعات تاریخی. این جلسات چندین بار در تاریخ‌های مختلف ادامه یافت.

 

 

پس از قطع همکاری آقای تختکشیان به خاطر پروژه‌های دیگر، در خرداد ماه 1402 با آقای جلیل شعبانی مجدداً پیش‌تولید را آغاز کردیم. تا اینکه مدتی بعد، در جلسه کانون کارگردانان سینمای ایران در شورای مرکزی کارگردانان (که آقای جعفری هم عضو شورای آن بود)، گفت: با تو کار دارم. بعد از جلسه مهدی جعفری به من گفت: «ببین، کار خدا را تا چند روز پیش، من مشاور تو بودم الان من می‌خواهم خواهش کنم تو بیایی مشاور من باشی.» من هم گفتم: «برای چه موردی؟ من گرفتار فیلم خودمم.» گفت: من توی رودربایستی گیر کردم. آقای فرآورده یک سریالی قرار است بسازند درباره همین شهید علی هاشمی.

من با تعجب گفتم اینکه نمی‌شود، من خودم در حال ساخت فیلم درباره شهید علی هاشمی هستم. گفتم: «نه مهدی جان، اصلاً دو تا استودیو اند به نام اوج و حوزه. اگر قراره موازی‌کاری بکنن، ما کارگردان‌ها نباید در آن دخالت کنیم. که گفت: باشه. مثلاً همین آقای رضا مسعودی که نقش علی هاشمی را بازی کرد یا آقای یاسین مسعودی، این افراد را به من بدهید. من به جعفری گفتم: آقا، مثل اینکه شما متوجه نیستید. من دو سال از عمرم را صرف کرده‌ام و علاقه شخصی دارم. بعد بیایم و داشته‌های فیلم را بدهم به یک پروژه دیگر؛ این‌گونه نمی‌شود. همکاری نمی‌کنم.»

سینما , کارگردانان سینما و تلویزیون ایران , دفاع مقدس , سینمای دفاع مقدس , جشنواره فیلم فجر , خانه سینما ی ایران ,

ما هم طبیعتاً این کار را نکردیم و در نهایت آقای جلیل شعبانی با آقای فراورده صحبت کردند و به همگرایی رسیدند. مرحوم جلیل شعبانی و آقای فرآورده توافق کردند که ما نسخه سینمایی را بسازیم شما هم سریال را. در واقع، فیلم «اسفند» به تهیه‌کنندگی جلیل شعبانی و کارگردانی و نویسندگی دانش‌ اقباشاوی و یک سریال به‌نام «پسران» هور به تهیه‌کنندگی آقای مجتبی فراورده و کارگردانی آقای مهدی جعفری. ما با هم به این توافق رسیدیم. این توافق شامل همکاری‌هایی در گروه‌های تولید نیز بود؛ از جمله در بخش لباس و آکسسوار که بین تیم‌ها تبادل می‌شد.

حتی من گفتم فیلم ما تیزر و مبلغ سریال شما می‌شود. ما فیلمبرداری را در آبان چهارصد و دو شروع کردیم و اسفندماه تمام کردیم. پروژه «پسران هور» در بهمن چهارصد و دو فیلمبرداری‌اش شروع شد و تا فروردین چهارصد و چهار فیلمبرداری آن ادامه داشت. آن چیزی که باعث رنجش خاطر شد یکی این بود که مثلاً دنبال بازیگرهای ما بودند که از نظر حرفه‌ای صحیح نبود، اما دومین نکته که خیلی در واقع برایش متأسف شدیم و نتیجه‌اش را هم دیدیم این بود که خلاف توافقی که صحبت کرده بودیم (هم میان مدیران سازمان اوج و حوزه هنری و هم تهیه‌کنندگان) عمل کردند و نسخه سینمایی سریال را با عنوان «اشک هور» روانه جشنواره فیلم فجر کردند؛ آن هم در جشنواره‌ای که فیلم «اسفند» هست، این کار باعث شد هر دو اثر همدیگر را خنثی کنند و بحث‌هایی در مورد اتلاف منابع بیت‌المال پیش آمد و سوم اینکه باعث می‌شود که مغرضینی سوءاستفاده بکنند و وهن شهید بشود، همه درمقام مقایسه فیلم‌ها برآمدند. یک نکته مهم دیگر هم که ضدعدالت است، این‌که فیلم «اشک هور» جای یک فیلم دیگر را که می‌توانست به جشنواره بیاید، گرفت، سؤال من این بود که شما یک سریال چند قسمتی دارید، اصرار شما برای اینکه فیلم آن سریال را در حالی که فیلم من با همان سوژه در جشنواره وجود دارد برای چیست؟ اسمش را من می‌گذارم شهوت‌ دیده‌شدن.

سینما , کارگردانان سینما و تلویزیون ایران , دفاع مقدس , سینمای دفاع مقدس , جشنواره فیلم فجر , خانه سینما ی ایران ,

نمایی از «پسران هور»

 مسئله حق تقدم قانونی نیز مهم بود. طبق آیین‌نامه شورای پروانه ساخت، باهدف جلوگیری از تشابه دو اثر و تضاد میان فیلم‌ها، یک فیلم با یک موضوع باید پروانه ساخت بگیرد. اگر دو پروژه همزمان با موضوع مشابه پیش بروند، منابع اتلاف می‌شود. در شورای پروانه ساخت، وقتی تصمیم به انتخاب گرفته شد، حق تقدم قانونی با فیلم سینمایی «اسفند» بود، چرا که پروانه ساخت آن یک سال زودتر صادر شده بود و در خبرگزاری‌ها نیز اطلاع‌رسانی شده بود، حتی اگر دیگران درخواست ساخت می‌دادند، شورای پروانه ساخت نمی‌توانست پروانه‌ای صادر کند؛ بنابراین فیلم دیگری بدون پروانه ساخت ساخته شده و وارد جشنواره شده بود و بعداً برایش پروانه ساخت گرفتند.

این مسئله، علاوه بر خلف‌وعده دوستانه، نشان‌دهنده کم‌توجهی به قانون و حقوق دیگران است. اگر دو فیلم دفاع مقدسی درباره یک شهید در جشنواره همزمان عرضه شوند، این نه‌تنها حق دیگران را تضییع می‌کند، بلکه باعث اصطکاک و بی‌انصافی نسبت به آثار می‌شود.

یک روز آقای محمد ساسان و آقای مهدی نقویان از من پرسیدند؛ “تو چرا آن‌قدر ناراحتی؟”، گفتم؛ “این اتفاق باعث رنجش خاطر هر فیلم‌سازی خواهد شد، یعنی اگر این قضیه به‌عکس بود آقای جعفری ناراحت نمی‌شد؟!”، به‌قول حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه‌اش به حضرت امام حسن(ع) هرگز کاری را که برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند، ای‌کاش این دوستان خودشان را بگذارند جای ما.

ما در جشنواره فیلم فجر سکوت کردیم، برای رعایت شأن شهید علی هاشمی و حفظ حرمت خانواده ایشان انجام شد و هیچ انتقاد رسانه‌ای به آن وارد نکردیم، اما امروز این حرف باید زده می‌شد برای ثبت در تاریخ.

بخش دوم این گفت‌وگو به‌زودی در خبرگزاری تسنیم منتشر می‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × 5 =

دکمه بازگشت به بالا