سینمای کوتاه دریایی پر از تکنیک اما چاهی خشک از ایده!
در ارزیابی چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران؛

ارزیابی داوران چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران از وضعیت آثار، حاکی از یک تشخیص مشترک و نگرانکننده است: سینمای کوتاه ایران در بخشهای داستانی و مستند، با وجود تواناییهای فنی و تصویری قابل قبول، از «فقر اندیشه» و «ضعف پژوهش» رنج میبرد.
چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با نمایش آثاری خلاق و جسورانه به کار خود پایان داد. این دوره از جشنواره که با دبیری بهروز شعیبی همراه بود، فضای هنری پویاتری را تجربه کرد و در مقایسه با ادوار اخیر، رشد کیفی محسوسی در انتخاب و نمایش فیلمها داشت.
از این رو با دو تن از داوران بخشهای مختلف این دوره از جشنواره به گفتوگو نشستیم تا زوایای کمی و کیفی جشنواره هم از منظر آثار و هم از منظر برگزاری جشنواره شفافتر شود.
در ابتدا به سراغ مرجان اشرفیزاده -عضو هیات انتخاب بخش بین الملل و داور بخش ویژه اقتباس چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران- رفتیم که در ارزیابی کلی خود از این دوره از جشنواره، با بیان اینکه تمامی آثار جشنواره را مشاهده نکرده است، توضیح داد: من عضو هیات انتخاب بخش بین الملل و داوری بخش ویژه اقتباس را بر عهده داشتم. علاوه بر این، در یکی دو روزی که در جشنواره حضور داشتم، چند فیلم از بخش داستانی را دیدم و تعدادی را نیز پیش از این, در جاهای دیگر دیده بودم. بنابراین صحبتهای من نمیتواند پوششدهنده تمام آثار باشد.
به گزارش ایسنا، این داور با اشاره به کیفیت آثار بخش داستانی افزود: در مجموع به نظرم میرسد که آثار، حداقل در بخش داستانی، کیفیتی داشتند که شرایط را برای داوران این بخش سخت کرده بود. بنابراین همیشه آثاری باقی میماند که این احساس را داشتیم که میتوانستند بیشتر مورد توجه قرار گیرند، اما با توجه به محدودیت جوایز، این امکان وجود نداشت.
اشرفیزاده در ادامه درباره بخش اقتباس مطرح کرد: خیلی خوشحالم از اینکه این بخش به شکل جدی به جشنواره اضافه شده و چند جایزه دارد. این بخش در دورههای آینده، اثر خود را بر فیلمنامههای اقتباسی نیز خواهد گذاشت و فکر میکنم توجه فیلمسازان ما را بیش از پیش به موضوع اقتباس جلب خواهد کرد.
وی اقتباس را موضوع بسیار مهمی دانست و گفت: وقتی آثار ادبی و مکتوبی وجود دارند که پاسخ خود را پس داده و مخاطبشان را پیدا کردهاند و قصههای استخوانداری وجود دارد که میتوانیم پایمان را روی شانه آنها بگذاریم و رو به جلو و بالا حرکت کنیم، فکر میکنم حیف است که از آنها استفاده نکنیم. امیدوارم بخش اقتباس همینطور جدیتر پیش برود.
این داور درباره کیفیت آثار بخش اقتباس گفت: آثاری که در این بخش دیدیم، در مجموع فکر میکنم یک حد متوسط و متوسط رو به خوب را داشتند. شاید نتوانم واژه «درخشان» را برای آنها به کار ببرم.
اشرفیزاده در ادامه به فیلم «خداحافظ آشغال» در بخش داستانی اشاره کرد و گفت: فیلمی که جایزه اول را برد، دوستش داشتم. من با دیدن فیلم «خداحافظ آشغال» در سینما واقعاً به وجد آمدم. شاید به جهت ایده، تشابههایی با چند فیلم کوتاه دیگر داشت، اما خیلی ایرانی شده بود. این را هم به بهمن بهرامارگ گفتم. آنچه برای من بسیار لذتبخش بود، دیدن آن جنون و عشق دیوانهوار به سینما در تولید فیلم بود. حسی که به آدم میگفت «نشین پاشو برو فیلم بساز». این بسیار جذاب بود.
به گزارش ایسنا، وی افزود: این فیلم سختی بود که با امکانات کم، با همراهی بخشی از خانواده و دوستان و بخشی از همکاران حرفهای سینما کار شده بود، اما این شوریدگی در آن دیده میشد. بسیار خوشحالم از جوایزی که توانست ببرد.

ساختن فیلم کوتاه سخته؛ چون گران است
این داور در ارزیابی کلی از جشنواره تأکید کرد: در مجموع فکر میکنم پرچم فیلم کوتاه بالا است. واقعاً آنچه به عنوان برآیند از جشنواره فیلم کوتاه تهران به مخاطب میرسد، به مراتب راضیکنندهتر است و هم در حوزه اندیشه، هم در حوزه هنر و هم در فرم و محتوا، بیشتر اقناع میکند تا مثلاً در جشنوارههای بلند که ممکن است یک یا دو اثر چشمگیر باشند.
اشرفیزاده با بیان اینکه دو سه سال است دوباره دغدغه ساختن فیلم کوتاه دارد، گفت: ساختن فیلم کوتاه سخت است؛ چون گران است، آن فضای دانشجویی برای من وجود ندارد و شاید داریم به میانسالی نزدیک میشویم و دغدغههای زندگی غلبه میکند. اما وقتی کارهای بچهها را میبینم که از هر آنچه دارند و ندارند استفاده میکنند تا فیلمشان را بسازند، برای من بسیار لذتبخش و انگیزهبخش است. بعضی فیلمها را که دیدم، به خودم گفتم «نه، تنبلی میکنی، باید بلندشی و فیلمت را بسازی».
وی در ادامه به ضعفهای برخی آثار اشاره کرد و گفت: در فیلمهایی که دیدم، کیفیت فیلمنامهها خوب بود، اما همچنان میشود به پاشنه آشیل فیلمنامه در بعضی آثار اشاره کرد. در بعضی آثار، فیلمساز هنوز پیدا نکرده که چطور باید فیلم کوتاه ساخت و یک قصه کوتاه را تعریف کرد. شاید ایجاز لازم را ندارند؛ به نظر میرسد برخی داستانها بخشی از یک فیلم بلند هستند، نه یک فیلم کوتاه مستقل.
اشرفیزاده در جمعبندی نهایی جشنواره گفت: اگر بخواهم یک نمره کلی به آنچه دیدم بدهم، «متوسط» و در بعضی بخشها «متوسط به بالا» است. این میانگین نمرهای است که من شخصاً از فیلمهایی که دیدم میتوانم بدهم، به علاوه چند استثنا که جایگاهشان خیلی بالا است.
روی فیلمنامه باید بیشتر کار کنیم. فکر میکنم مهمترین بخش برای همه ما، چه در کوتاه و چه در بلند، این است که نیاز داریم درونمان را پر کنیم؛ نیاز به بیشتر خواندن، بیشتر دیدن و بیشتر تجربه کردن داریم که این خود را در پژوهش نشان میدهد
وی مهمترین نیاز سینمای کوتاه را «حوزه اندیشه» دانست و گفت: در نهایت، روی فیلمنامه باید بیشتر کار کنیم. فکر میکنم مهمترین بخش برای همه ما، چه در کوتاه و چه در بلند، این است که نیاز داریم درونمان را پر کنیم؛ نیاز به بیشتر خواندن، بیشتر دیدن و بیشتر تجربه کردن داریم که این خود را در پژوهش نشان میدهد. موضوع اندیشه، پایان آن چیزی است که همیشه در هر لحظه به آن نیاز داریم؛ باید درونمان را غنیتر کنیم.
اشرفیزاده افزود: چون تواناییهای تکنیکی بسیار بالا رفته، آثار عموماً از جهت تصویر، موسیقی، تیتراژهای خوب و بازیهای خوب نمره واقعاً خوبی دارند. آنچه فیلمها را از هم متمایز میکند، عموماً همان حوزه اندیشه است که در قالب پژوهش و فیلمنامه خود را نشان میدهد و فکر میکنم باید بیشتر روی آن کار کنیم.
این داور در ادامه به مکان برگزاری جشنواره اشاره کرد و گفت: ایرانمال سالنهای باکیفیتی دارد و پخش صدا و تصویر در آنها خوب بود. فضای گسترده و خوبی دارد، اما این گستردگی یک مقدار اذیت میکرد و ما را پراکنده میکرد. مجبور بودیم راهپیماییهای طولانی انجام دهیم تا به بخشهای دیگر برسیم. مسافت طولانی برای رسیدن به ایرانمال نیز برای کسی که ماشین نداشته باشد، در تهران سخت است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در مجموع، تلاش خوبی شده بود تا یک جشنواره پرشور برگزار شود. در یکی دو روزی که من بودم، با اینکه چند سالی بود در جشنواره فیلم کوتاه حضور نداشتم و نمیتوانم قضاوت درستی نسبت به سال قبل داشته باشم، اما نسبت به تجربه یا ذهنیت قبلیام، به نظرم آمد که جشنواره شور و حال خوبی دارد و بچهها با انرژی و کنجکاوی در آن شرکت کرده بودند. این حس خوبی بود که با هم داشتیم.

بیماری مشترک همه مستندها: نداشتن پژوهش عمیق
در بخش دیگری از این گزارش به سراغ هادی آفریده – داور بخش مستند چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران – رفتیم که او نیز از نگاه خود به تحلیل کیفیت آثار مستند و چالشهای پیش روی مستندهای کوتاه پرداخت.
آفریده با اشاره به تغییر مثبت روند انتخاب و داوری در این دوره گفت: کار جالبی که بهروز شعیبی دبیر جشنواره فیلم کوتاه تهران امسال انجام داد، این بود که مانند بسیاری از جشنوارهها، داوری و انتخاب توسط یک گروه انجام شد. ما حدود ۱۵۰ فیلم را در مرحله نخست انتخاب کردیم و ۲۲ اثر را برای داوری انتخاب کردیم.
شخصاً کمتر فیلمی را دیدم که واقعاً بتوان گفت ایده، کانسپت، زبان و بیان جدیدی را در سینمای مستند تجربه کرده است. تجربهها اغلب تکراری و فاقد نوآوری بودند
وی با بیان اینکه این روند میتواند در آینده مورد بررسی بیشتر قرار گیرد، در ارزیابی کیفی آثار صراحت داشت و افزود: متأسفانه شخصاً کمتر فیلمی را دیدم که واقعاً بتوان گفت ایده، کانسپت، زبان و بیان جدیدی را در سینمای مستند تجربه کرده است. تجربهها اغلب تکراری و فاقد نوآوری بودند. این در حالی است که توقع من از نسل جوانتر این است که در فرمهای اجرایی خلاقانهتر رفتار کنند.
این داور، اصلیترین ضعف عمومی آثار را «نداشتن پژوهشی عمیق» عنوان کرد و توضیح داد: بیشتر فیلمها پژوهش خوبی نداشتند. پژوهش فقط جمعآوری اطلاعات نیست، بلکه امکانی است برای رسیدن به فرضیههای جدید و خلق یک فیلم دراماتیک و جذاب درباره یک موضوع. به خاطر همین ضعف پژوهش بود که روایت بسیاری از فیلمها دچار مشکل شده بود.
آفریده با مقایسه با دوره قبل، از رشد بخش مستند خبر داد و گفت: سال گذشته تعداد فیلمهای مستند انتخاب شده حدود ۱۳ اثر بود، اما امسال به حدود ۲۲ اثر رسیدیم. این افزایش تقریباً دو برابری در تعداد فیلمها و سانسها، خود اتفاق خوبی بود و باعث شد فیلمهای مستند که معمولاً زیر سایه فیلمهای داستانی کوتاه هستند، امسال کمی ارتقا پیدا کنند.
وی این رشد را مرهون همراهی دبیر جشنواره دانست و خاطرنشان کرد: ایشان از جمله اولین مدیرانی بودند که واقعاً کنار ما ایستادند و با نظر داوران همراهی کردند. این همراهی برای من کمسابقه بود.

سینمای مستند نیازمند پوستاندازی است
آفریده با مرور تاریخچه سینمای جوان، به یک نقطه عطف منفی اشاره کرد و گفت: متأسفانه در سالهای گذشته و در دولتهای گذشته، مدیرانی در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی آمدند که به صورت رسمی اعلام کردند که تمرکز انجمن سینمای جوان باید بر تولید فیلمهای داستانی کوتاه باشد. این نگاه، اشتباه بود و باعث شد تولیدات فیلم کوتاه مستند زیر سایه فیلم داستانی قرار گیرد و تعادل به هم بخورد.
وی با تأکید بر پرهزینه و زمانبر بودن تولید مستند نسبت به فیلم داستانی، درخواست خود را اینگونه مطرح کرد: ما از مدیریت جشنواره و انجمن سینمای جوانان ایران درخواست کردیم که بودجه فیلمهای مستند در دفاتر سینمای جوان و ستاد مرکزی، به همان اندازه فیلمهای داستانی افزایش یابد.
آفریده خطاب به فیلمسازان جوان افزود: ما باید از یکدیگر توقع کار حرفهای داشته باشیم. تولید گران است، اما وقتی نگاه آماتوری به تولید داشته باشیم، نمیتوانیم توقع فیلم عالی داشته باشیم. قدم اول، پژوهش است و از دل پژوهش است که قصههای دراماتیک برای فیلم مستند زاییده میشود.
این داور با اشاره به ضعف سیستم آموزشی فعلی، خواستار اقدامات عملی شد و مطرح کرد: آموزش سینمای مستند در تمام سطوح آموزشی کشور از دانشگاه تا انجمن سینمای جوانان نیاز به بازنگری دارد. طرح درسها باید بهروز شود، کتابهای جدید متناسب با فضای امروز تألیف شود و ورکشاپهای تازهای مختص سینمای مستند در سراسر ایران باید برگزار شود؛ ما نیاز به پوست اندازی داریم.
وی با هشدار درباره وضعیت شهرستانها گفت: شهرستانهای ما که دسترسی به مرکز گسترش سینمای تجربی ندارند، تنها شانسشان انجمن سینمای جوان است. اگر این انجمن در شهرستانها کمرونق یا خاموش شود، نیروهای جوان درجهیکی از دست خواهند رفت. اولویت باید با آموزش و حمایت از بچههای شهرستان باشد.
آفریده در پایان با ابراز امیدواری از تغییر رویهی گذشته تصریح کرد: با رویکردی که در این جشنواره دیدم، به نظر میرسد دارند این روند را تغییر میدهند. فیلمهای کوتاه داستانی در سالهای گذشته رشد خوبی داشتهاند و به استانداردهای بینالمللی نزدیک شدهاند. اما سینمای مستند که ریشهدارتر است، به دلیل قطع حمایتها نتوانسته همتراز فیلم کوتاه داستانی رشد کند. امیدوارم این تغییر جدید، اتفاق بیفتد و شاهد ارتقای کیفی در کنار رشد کمّی باشیم.




