کتاب «تب ناتمام»؛ در آستانه انتشار تفریظ رهبر انقلاب؛ داستان یک قهرمان

کتاب «تب ناتمام»، روایت زندگی پرفروغ شهلا منزوی، مادر جانباز شهید «حسین دخانچی» است که توسط «زهرا حسینی مهرآبادی» به رشته تحریر درآمده و در سال ۱۴۰۰ توسط نشر «حماسه یاران» منتشر شد. این اثر، تنها یک زندگینامه نیست؛ بلکه تصویری زنده از ایثار، مقاومت و عشق در بستر تاریخ انقلاب و دفاع مقدس است. نویسنده که از نوجوانی آرزوی نوشتن این روایت را در سر میپروراند، با ۸۰ ساعت مصاحبه خستگیناپذیر با مادر شهید، اثری ماندگار خلق کرده که حالا با تقریظ رهبر انقلاب، به یکی از محوریترین متون فرهنگی سال تبدیل شده است. این کتاب، داستان زنی است که ۱۷ سال پرستاری از پسر قطع نخاعش را تاب آورد و درس صبوری و استقامت را به تمامی نسلها آموخت.
در میان انبوه کتابهای خاطرات دفاع مقدس، «تب ناتمام» روایتی است متفاوت و تأثیرگذار؛ روایتی که نه از خط مقدم نبرد، که از پشت جبههٔ خانه و تخت بیمارستان آغاز میشود. این کتاب، زندگی مادری را به تصویر میکشد که پس از مجروحیت سخت فرزندش در عملیات بدر، همه چیز را فدای حفظ جان و آرامش او کرد. حسین دخانچی، که از ناحیه گردن قطع نخاع شده بود، به «مسیح بیمارستان» معروف شد؛ چراکه بسیاری از دیدنش آرامش میگرفتند. اما این تنها بخشی از داستان است؛ ورود دختری به نام «اعظم» که خود خواستگار حسین آمد و چهار سال پای او ایستاد، برشی دیگر از این روایت عاشقانه و حماسی است. حالا این کتاب، با تقریظ رهبر انقلاب، نه فقط یک اثر ادبی، که سندی زنده برای تبیین فرهنگ ایثار و مقاومت است.
از انقلاب تا جانبازی؛ روایتی که تاریخ را کامل کرد
کتاب «تب ناتمام» با روایت زندگی شهلا منزوی از نوجوانی و ازدواجش آغاز میشود و به تدریج به فضای انقلاب و مبارزات مردمی میرسد. حضور او و پسرانش در تظاهرات، شعارنویسی و حتی بازداشت موقت حسین توسط ساواک، بخشی از خاطراتی است که این کتاب را به یک سند تاریخی تبدیل کرده است. اما نقطه اوج داستان، زمانی است که حسین با جعل شناسنامه و امضای مادر، راهی جبهه میشود و در عملیات بدر، از ناحیه گردن قطع نخاع میشود. آغاز ۱۷ سال پرستاری مادر و برادرش علی، صحنههایی را روایت میکند که کمتر در ادبیات دفاع مقدس بازگو شده است؛ از رنجهای روزانه پرستاری تا شهادت تدریجی حسین در سال ۸۱.
شهید حسین دخانچی؛ جانبازی که ۱۷ سال بر بستر رنج، مبلغ ارزشهای انقلاب بود
شهید حسین دخانچی از جانبازان قطع نخاع گردنی بود که پس از ۱۷ سال تحمل رنج و مجروحیت، سرانجام در سال ۱۳۸۱ به شهادت رسید. او در عملیات «بدر» در سال ۱۳۶۳ مجروح شد و تنها قادر به حرکت دادن سر و گردن خود بود. در سالهای پس از مجروحیت، حسین با وجود تمام دشواریها، به فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی روی آورد و در مدارس و پایگاههای بسیج درباره انقلاب، شهدا و ارزشهای دفاع مقدس سخنرانی میکرد. او معتقد بود: «کار ما تمام نشده، رسالت ما تازه شروع شده».
تفریظ رهبری؛ چراغی برای راه فرهنگ و هنر انقلاب
انتشار تفریظ رهبر انقلاب بر کتاب «تب ناتمام» تنها یک تأیید محتوایی نیست؛ بلکه یک عملیات فرهنگی در جنگ نرم است. ایشان با این اقدام، هم به نقش بیبدیل زنان در دوران دفاع مقدس اشاره کردهاند و هم الگویی واقعی از یک مادر مسلمان و مقاوم را به جامعه معرفی کردهاند. در نیمی از کتابهایی که رهبر انقلاب تقریظ نوشتهاند، زنان نقش محوری داشتهاند؛ این رویکردی تصادفی نیست، بلکه جهتدهی به جریان فرهنگی و هنری کشور برای روایتگری از چهرههای ناشناخته ایثار است. شخصیتهای محوری این رویداد، شهلا منزوی (مادر)، حسین دخانچی (جانباز شهید)، علی دخانچی (برادر) و اعظم نیکوصحبت (همسر) هستند که هرکدام نمادی از صبر، ایثار و عشق ورزیاند.
بریدههایی از کتاب که دل میسوزاند و جان میسازد
_امضای مادر: «حسین برگه را گذاشت مقابلم. مامان! امضاش میکنی؟… برگهی اعزام به جبهه بود؛ با امضای جعلشدهی حاجی… گفتم: تو که امضای بابات رو با اون سختی جعل کردی، امضای منم میکردی…»
_رنجهای ملاقات: «دوشنبهها و جمعهها مقرمان آسایشگاه بود… تا بیدار شویم، بچهها یک چیزی دهانشان بگذارند، فلاسک چای آماده کنیم، لباس بپوشیم و راه بیفتیم، ساعت هشت و نُه صبح میشد…»
_پدری که آب شد: «گریه هایش را خیلی ندیدیم، ولی آب شدنش را چرا… شب به شب، خسته که از بازار میآمد، قبل از هرجایی راهش را میکشید و میرفت اتاق حسین… نگاه میکرد و آب میشد.»
_خواستگاری از حسین: «یک دختر ۲۱ساله رفته بود بنیاد و از قصدش برای ازدواج با یک جانباز نخاع گردنی گفته بود… گفتن تنها جانباز نخاع گردنی که فعلا مجرد هستن، شمایید…»
بیانات رهبری؛ جانبازان، شهیدان زنده تاریخ
رهبر انقلاب در دیدارهای مختلف با جانبازان قطع نخاعی و خانوادههایشان، بر عظمت ایثار این قشر تأکید کردهاند. ایشان فرمودهاند: «اجر جانبازان روزبهروز رو به افزایش است؛ چون کار شما یکسره تمام نشد.» همچنین در وصف همسران و مادران جانبازان گفتهاند: «این خانمها بدانند که اجر آنها در خدمت صادقانه به این جانباز، یکی از بزرگترین ایثارهاست.» ایشان جانبازان را «شهیدان زنده» خوانده و نقش آنان را در تبیین فرهنگ دفاع مقدس بیبدیل دانستهاند. این بیانات، همسو با مضامین کتاب «تب ناتمام»، بر نقش محوری زنان و خانوادههای ایثارگر در استمرار جهاد فرهنگی تأکید دارد.
تب ناتمام آیینهای از عمق فداکاری
به گزارش دانشجو، کتاب «تب ناتمام» تنها یک روایت تاریخی نیست؛ بلکه آیینهای است تمامنما از عمق فداکاریهایی که در سایهای از گمنامی، تاریخ ساز شدهاند. تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب، نه تنها بر ارزش ادبی و فرهنگی آن مهر تأیید زده، که آن را به متنی راهبردی در «جهاد تبیین» تبدیل کرده است. این اثر به ما یادآوری میکند که پشت هر شهید و جانباز، مادری است که داغ دید و تاب آورد، همسری که عاشقانه خدمت کرد و برادری که رفاقت را تا پای جان معنا کرد. «تب ناتمام»؛ تب ایثاری که هرگز نخواهد خوابید.




