«پلوریبوس» چه روایتی از آخرالزمان می‌گوید؟

«پلوریبوس» سریال تازه‌ای از خالق برکینگ بد است که در آن با یک داستان متفاوت از آخرالزمان روبرو می‌شویم.

«پلوریبوس» سریال تازه‌ای از خالق برکینگ بد است. سریالی که اپل تی‌وی آن را ساخته و روانه آنتن تلویزیون خود کرده است. قبل از هرچیز به نظر می اید که مهم ترین نکته درباره این سریال این است که فکر نمی کردیم خالق برکینگ بد یک سریال در فضای آخرالزمانی، همه‌گیری یک ویروس بسیار مرموز، معمایی و در عین حال طنز تلخ بسازد. بلکه احتمالا یک سریال در حس و حال و فضای برکینگ بد. اما این کار تازه گیلیگان نشان داده که ذهن فیلمساز جالب تر از آن است که فکر می‌کردیم. حالا ما با یک دنیا سروکار داریم که در آن کلا 12 نفر از آلوده شدن به یک شبه ویروس مصون هستند و تمامی آدم های دنیا دچار نوعی چسبندگی ذهنی شدند. به طوری که دیگر فردی وجود ندارد و همه غیر از این 12 نفر کلا یک ما هستند. مایی که زندگی و زیست طبیعی انسانی قبل را ندارد و با یک پاکت شیر زندگی می کنند. حالا دیگر هیچ ظلم و خشونتی در کار نیست و همه چیز آرام و عادی است. اما در میان این 12 نفر تنها 1 نفر (کارول با بازی ریا سیهورن) است که سر به طغیان گذاشته و قصد دارد تا سر از کار آدم‌های جدید و عجیب روزگار نو دربیاورد و همه چیز را به حالت قبل بازگرداند  و در یک کلام صلح تصنعی را از بین ببرد.

سریال تا به الان نقدهای مثبتی را دریافت کرده و آن را یک سریال متفاوت با دیگر کارهای در حال پخش عنوان کرده‌اند اما مهمتر از آن متفاوت بودن سریال با آثار آخرالزمانی است. فضایی که همواره سوژه بسیار جذابی برای فیلمسازی بوده است. آینده‌ و سرنوشتی نامعلوم که نمی‌دانیم چه خواهد شد. این همیشه برای انسان جالب توجه بوده و از همین رو فضایی جذاب برای ساخت سریال و فیلم و کلاً خلق ادبی و هنری بوده است.

موضوع ویروس و همه‌گیری نیز با شکلی متفاوت در این سریال روایت می‌شود. دیگر خبری از زامبی و بیماری عفونی خطرناک نیست. جای آنکه همه خود را قرنطینه کنند، این ویروسی‌ها هستند که فرد سالم را قرنطینه می‌کنند. ویروس جای آنکه آلوده‌ها را منفور کند بسیار چهره مهربان و دوست داشتنی به خود می‌گیرند. همه اینها مزیت‌های جالب سریال هستند، اما باید دید که این خط روایت به چه سو می‌رود.

داستان سریال از همان ابتدا مشخص می‌کند که از نظر موضوعی درباره ارتباط میان آدم‌ها در آخرالزمان است. دنیایی که فرد وجود دارد اما دیگر فردیت معنا ندارد. و از سوی دیگر جمع هم دیده می‌شود اما جمعیت معنا نخواهد داشت. بنابراین پرسش مهمی را پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد: آیا این سریال صرفاً یک روایت سرگرم‌کننده است یا نقدی جدی بر نسبت فرد و جمع در جهان امروز؟ از این گذشته آیا صرفاً ما با بیگانه‌ یا بیگانه‌هایی روبرو هستیم که حقیقتاً مهربان‌اند یا خود را با صورتی مهربان نشان می‌دهند اما باطنی دیگر دارند؟

به گزارش تسنیم، تجربه نشان داده است که بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های هالیوودی با موضوعات جهانی یا بین‌المللی، حامل پیام‌ها و مضامین ایدئولوژیک مهمی هستند. از همین رو، این سریال را نمی‌توان صرفاً یک جهان سورئالیستی و فانتزی یا سرگرمی ساده با بازی‌های فرمی و روایی دانست؛ بلکه اثری است که در لایه‌های خود حرف‌های جدی‌تری برای گفتن دارد.

نمی‌توان پایان این سریال را پیش‌بینی کرد اما این امکان وجود دارد که این سریال مانند دیگر آثار هالیوودی که در آن به نقش محوری آمریکا در مواجهه با بحران‌های تهدیدآمیز و فراگیر اشاره می‌شود به سمتی برود که روایتی مرکزی از آمریکا برای حل این بحران‌ را بیان کند یا لااقل شکلی متفاوت از وحدت و جمع که بدون شک در آن آمریکا و قهرمان هم‌جنس‌گرای او جایگاه ویژه‌ای در آن دارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − 6 =

دکمه بازگشت به بالا