حوزه هنری چه زمانی از مسیر آوینی خارج شد؟/ کاترین شکدم و چرایی نسبت‌سازی به نادر طالب‌زاده

«همه چیز برای همیشه» تنها یک مستند پرتره نیست؛ فیلم، هم‌زمان که دوران درخشان حوزه هنری و هنرمندانی چون نادر طالب‌زاده را یادآوری می‌کند، به ماجرای کاترین شکدم ورود می‌کند تا نسبت‌سازی‌های صورت‌گرفته با نام طالب‌زاده را به چالش بکشد.

در مستند سینمایی «همه چیز برای همیشه» ساخته محمدحسن یادگاری که کارگردانی و تهیه‌کنندگی اثر را هم‌زمان بر عهده دارد، تماشاگر با روایتی از زندگی و سلوک فکری و عملی نادر طالب‌زاده مواجه می‌شود؛ شخصیتی که با برگزاری همایش‌ها و کنفرانس‌های بین‌المللی و دعوت از نخبگان و اندیشمندانی از سراسر جهان، توانست بخش قابل‌توجهی از نگاه‌های غربی را به‌سوی خود و گفتمان مورد نظرش معطوف کند.

با این حال، شاید بتوان گفت مستند آغاز چندان قدرتمندی ندارد. حدود بیست دقیقه ابتدایی فیلم به معرفی نادر طالب‌زاده از زبان خود او اختصاص دارد؛ جایی که صحبت‌های نادر درباره خودش محور روایت است و تصاویر آرشیوی بر روی این گفتارها قرار می‌گیرد. درواقع از نظر محتوایی، این بخش واجد اهمیت است، چرا که کلام، کلامِ خود طالب‌زاده است و ارزش اسنادی دارد، اما به‌نظر می‌رسد فرم مناسبی برای این معرفی انتخاب نشده و همین باعث می‌شود شروع مستند چندان گیرا و پرکشش نباشد.

اما پس از گذشت این بیست دقیقه ابتدایی، مستند تازه جان می‌گیرد و وارد مرحله‌ای می‌شود که روایت‌گری واقعی آغاز می‌شود. از این نقطه به بعد، نادر طالب‌زاده نه با توصیف‌های مستقیم، بلکه به‌واسطه کارها و آثارش معرفی می‌شود و همین تغییر زاویه نگاه، فیلم را جذاب‌تر و زنده‌تر می‌کند. روایت از نحوه تولید مستندهایی چون «ولعصر» و مرارت‌هایی که طالب‌زاده برای ساخت آن‌ها متحمل شده، تا دوران حضورش در دفاع مقدس و همچنین مستند مهم «خنجر و شقایق» که به جنگ بوسنی و هرزگوین می‌پرداخت، پیش می‌رود؛ مستندی که نادر طالب‌زاده برای روایتگری آن، خود به دل جنگ رفت و تصاویر را از بطن درگیری‌ها به ثبت رساند.

در این بخش‌هاست که به‌روشنی می‌توان دریافت حوزه هنری انقلاب اسلامی چه دوران درخشانی را با چه هنرمندانی پشت سر گذاشته است تا به جایگاه امروز رسیده باشد. «همه چیز برای همیشه» از این منظر، شبیه یک نهیب دوباره به حوزه هنری است؛ یادآوری گذشته‌ای که می‌تواند تلنگری باشد برای بازگشت به دوران اوج. چراکه این نهاد، مدتی است بیش از آنکه بر تولیدات ایدئولوژیک و دغدغه‌مند از جنس دوران آوینی و نادر طالب‌زاده تمرکز داشته باشد، به فعالیت‌های اقتصادی و سودآوری محصولاتش اهمیت می‌دهد و انگار کارکرد و ماهیتش دچار تغییر شده است.

اشاره مستند به ماجرای درگیری حوزه هنری با سازمان صدا و سیما در دوران مدیریت محمد هاشمی بر سر پخش مستند «خنجر و شقایق»، تصویر قابل‌تأملی از آن دوران ارائه می‌دهد؛ دوره‌ای که حوزه هنری، نهادی یک‌دست، همدل و مطالبه‌گر بود و برای تحقق اهداف ایدئولوژیکش یکصدا به صدا و سیما اعتراض کرد و پیش رفت. مقایسه این تصویر با وضعیت امروز، نشان می‌دهد که آن انسجام و درخشش گذشته دیگر به‌چشم نمی‌خورد.

یکی از نقاط قوت مستند آنجاست که نادر طالب‌زاده از دریچه آثارش معرفی می‌شود. «همه چیز برای همیشه» برخلاف بسیاری از مستندهای پرتره که به بت‌سازی می‌افتند یا صرفاً به گفتار دیگران درباره سوژه متکی‌اند، تلاش می‌کند نشان بدهد که خودِ آثار و عملکردهای طالب‌زاده گویای همه چیز هستند و نیازی به اغراق و اسطوره‌سازی نیست.

در لایه‌ای عمیق‌تر، مستند پیوند فکری و مسیری را که نادر طالب‌زاده طی کرده، به‌شکلی معنادار ترسیم می‌کند. او، همانند سیدمرتضی آوینی، حاصل یک مسیر طی‌شده در افق غرب بود. اگر آوینی در حوزه فلسفه و اندیشه، غرب را تا انتها پیمود و در نهایت به مکتب امام خمینی(ره) رسید، طالب‌زاده سیستم اجتماعی و رسانه‌ای غرب، آن هم از نوع آمریکایی‌اش را زیست و تجربه کرد و در نهایت به انقلاب اسلامی واصل شد.

همین تجربه زیسته، منجر به شکل‌گیری کنفرانس افق نو شد؛ کنفرانسی که خود به‌تنهایی حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت. آن‌قدر که مستندی مستقل با عنوان «در مرز غبارآلود» به رنج‌ها، مرارت‌ها و دغدغه‌مندی‌های نادر طالب‌زاده در مسیر برگزاری این کنفرانس پرداخت. این مستند، تصویری از جدال طالب‌زاده برای مقابله با سنگ‌اندازی‌ها و تلاش‌هایی است که هدفشان جلوگیری از برگزاری افق نو بود. در شرایطی که طالب‌زاده و همسرش از سوی ایالات متحده در لیست SDGT (تروریست‌های جهانی) قرار گرفته بودند و FBI با تعقیب و تهدید میهمانان آمریکایی مانع حضور آنان در کنفرانس می‌شد. به این ماجراها در مستند «همه چیز برای همیشه» نیز اشاراتی می‌شود و روایت در نهایت به پرونده کاترین شکدم می‌رسد.

به گزارش تسنیم؛ پس از ماجرای کاترین شکدم، تلاش‌های زیادی صورت گرفت تا ورود و حضور او در ایران به نادر طالب‌زاده منتسب شود، اما این مستند به‌صراحت به این موضوع می‌پردازد و تأکید می‌کند که دعوت کاترین شکدم توسط نادر طالب‌زاده صورت نگرفته است. در مستند توضیح داده می‌شود که شکدم میهمان کنفرانس فلسطین بوده و یکی از حدود ششصد میهمانی است که از آن مسیر دعوت شده‌اند و با تأیید سیستم دعوتی و فرآیندهای بررسی و بازرسی، وارد ایران شده است. نادر طالب‌زاده تنها مسئولیت میهمانانی را می‌پذیرد که برای کنفرانس‌هایی دعوت می‌شوند که مسئولیت برگزاری‌شان بر عهده خودش بوده؛ مانند افق نو، جایی که لیست میهمانان مشخص است و فرآیند درخواست ویزا از وزارت امور خارجه به‌طور شفاف انجام می‌شود. دعوت شکدم، از هیچ‌کدام از این سازوکارها عبور نکرده است.

در بخشی دیگر از مستند، محسن برمهانی، معاون سیمای سازمان صدا و سیما، درباره نادر طالب‌زاده صحبت می‌کند و در عبارتی قابل‌توجه می‌گوید که در مقاطعی دیپلماسی رسمی کشور با دیپلماسی نادر طالب‌زاده در تقابل بود، اما طالب‌زاده مسیر خودش را می‌رفت؛ مسیری که به‌گفته او، ایرادی هم نداشت.

در پایان، مستند به سمت روایت درگذشت نادر طالب‌زاده می‌رود و آن را به ماجرای سفر اربعین و آلوده شدن لباس‌هایش در عراق پیوند می‌زند. روایتی که بر اساس گفته خود طالب‌زاده شکل گرفته؛ او معتقد بود لباس‌هایش در عراق ربوده و سپس به او بازگردانده شده و از همان زمان دیگر رنگ سلامتی را ندیده است. دیگر مصاحبه‌شوندگان مستند نیز این گزاره را تأیید می‌کنند و از ترور بیولوژیک به‌عنوان احتمالی برای آنچه بر نادر طالب‌زاده گذشت، یاد می‌کنند؛ پایانی تلخ برای مسیری که «همه چیز برای همیشه» می‌کوشد آن را نه صرفاً با ستایش، بلکه با مرور آثار، کنش‌ها و هزینه‌ها به تصویر بکشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 3 =

دکمه بازگشت به بالا