جنگ روایتها بر سر انرژی هستهای/ رسانهها چگونه آینده ایران را میسازند؟

یک روزنامهنگار در تحلیلی درباره نقش رسانهها در بازنمایی انرژی هستهای ایران تأکید کرد: «انرژی هستهای در ایران فراتر از یک فناوری، به عرصهای برای جنگ روایتها تبدیل شده است؛ جنگی که در آن رسانههای داخلی با روایت پیشرفت و استقلال ملی، در تقابل با چارچوب تهدید و بحران رسانههای خارجی قرار دارند.»
زهره عرب ـ روزنامهنگار و دکترای علوم ارتباطات ـ با اشاره به تأثیر این تقابل بر افکار عمومی و سیاستگذاری کلان، افزود: «این نبرد رسانهای تنها در سطح خبری نیست، بلکه در حوزه معنا و تصویرسازی از آینده ایران جریان دارد. رسانههای ما اگر بتوانند با روایتهای علمی، انسانی و چندرسانهای، پیوند انرژی هستهای با زندگی روزمره مردم را نشان دهند، میتوانند در این میدان روایتسازی پیروز شوند.»
این تحلیلگر علوم ارتباطات، دیپلماسی رسانهای فعال و تربیت خبرنگاران متخصص را از راهبردهای کلیدی برای عبور از چالشهای فعلی برشمرد.
زهره عرب در یادداشتی با اشاره به اینکه انرژی هستهای در ایران صحنه تقابل روایتهای رسانهای است، از روایت داخلی «پیشرفت و استقلال» تا روایت خارجی «تهدید و بحران» نام برد و نوشت: این نبرد رسانهای نهتنها افکار عمومی، که سیاستگذاری کلان و آینده دیپلماسی کشور را شکل میدهد. گزارش پیشرو چالشها و فرصتهای این میدان را تحلیل میکند:
“انرژی هستهای در ایران تنها یک فناوری نیست؛ بلکه بخشی از هویت ملّی و سیاسی کشور محسوب میشود و از آغاز تا امروز، فراتر از یک فناوری، به عرصهای برای کشاکش روایتها و بازنماییهای رسانهای تبدیل شده است. از نخستین روزهای ورود ایران به عرصه فناوری هستهای، رسانهها نقشی کلیدی در شکلدهی افکار عمومی ایفا کردهاند.
آنچه در این عرصه جریان دارد، صرفاً انتقال خبر نیست، بلکه بازنمایی و روایتسازی است؛ بازنماییای که میتواند اعتماد بیافریند، تردید ایجاد کند، غرور ملّی را تقویت کند یا نگرانیهای بینالمللی را دامن بزند. رسانهها در این میدان، هم بهعنوان ابزار اطلاعرسانی و هم بهعنوان بازیگران جنگ روایتها عمل میکنند.
اهمیت این موضوع زمانی بیشتر آشکار میشود که بدانیم انرژی هستهای نهتنها در عرصه سیاست خارجی، بلکه در زندگی روزمره مردم نیز تأثیرگذار است؛ از تولید برق گرفته تا کاربردهای پزشکی و کشاورزی. بنابراین، بازنمایی رسانهای این فناوری، نقشی تعیینکننده در شکلدهی نگرش عمومی و حتی سیاستگذاریهای کلان دارد.
بازنمایی رسانهای در ایران
به گزارش ایسنا، رسانههای داخلی، هر یک با رویکردی متفاوت به موضوع انرژی هستهای پرداختهاند. خبرگزاریهایی چون ایسنا و ایرنا بیشتر بر جنبههای علمی و دستاوردهای ملّی تأکید کردهاند؛ گزارشهایی از افتتاح نیروگاهها، پیشرفتهای تحقیقاتی، و سخنان مسئولان سازمان انرژی اتمی. در مقابل، رسانههایی چون فارس و مهر روایتهای امنیتی و سیاسی را با تأکید بر مقاومت ایران در برابر فشارهای خارجی برجسته کردهاند.
در سطح استانی، روزنامهها و پایگاهها یا خبرگزاریهای محلی، بیشتر بر پیوند انرژی هستهای با توسعه منطقهای تمرکز کردهاند؛ مثلاً تأثیر نیروگاه بوشهر بر اشتغال و زیرساختهای محلی. این روایتها، اگرچه کمتر دیده میشوند، اما برای افکار عمومی محلی اهمیت زیادی دارند. بهویژه در مناطقی که نیروگاههای هستهای مستقر هستند، رسانههای محلی میتوانند نقش مهمی در ایجاد اعتماد و پذیرش اجتماعی ایفا کنند.
رسانههای ملّی و استانی ایران تلاش کردهاند دستاوردهای هستهای را بهعنوان نماد پیشرفت علمی و استقلال ملّی معرفی کنند. ایسنا با انتشار گزارشهای علمی و مصاحبه با متخصصان، تلاش کرده تصویر مثبتی از فناوری هستهای ارائه دهد. ایرنا هم با تمرکز بر مواضع رسمی دولت، روایتهای ملّی را تقویت کرده است. با این حال، ضعف در جذابیت روایت و کمبود قالبهای چندرسانهای باعث شده این بازنماییها کمتر در سطح بینالمللی دیده شوند. در مجموع رسانههای داخلی هنوز نتوانستهاند روایتهای خود را به زبان جهانی ترجمه کنند و در عرصه بینالمللی حضور مؤثر داشته باشند.
جنگ روایتها در سطح بینالمللی
در سطح جهانی و رسانههای خارجی، روایتها عمدتاً در چارچوب تهدید و بحران شکل گرفتهاند. شبکههایی چون BBC، CNN، واشنگتن پست، نیویورک تایمز و الجزیره، برنامه هستهای ایران را بارها با واژههایی مثل «چالش امنیتی»، «بحران بینالمللی» یا «تهدید منطقهای» در گزارشها بازنمایی کردهاند. این بازنماییها، با بهرهگیری از تکنیکهای روایتسازی، ایران را در مقام «دیگری خطرناک» قرار دادهاند و بهعنوان بازیگری غیرمسئول معرفی کردهاند. در مقابل، رسانههای داخلی ایران روایتهایی مبتنی بر مقاومت، استقلال و پیشرفت علمی ارائه کردهاند.
نمونههای بینالمللی نشان میدهد این جنگ روایتها محدود به ایران نیست. در ژاپن پس از فاجعه فوکوشیما، رسانهها ابتدا با لحنی خنثی یا حتی حامی انرژی هستهای گزارش میدادند امّا پس از حادثه، روایتها به سمت انتقاد و نگرانی تغییر یافتند. در کره شمالی، رسانههای آمریکایی و کره جنوبی روایتهای کاملاً متضادی ارائه کردند: رسانههای محافظهکار بر تهدید و گذشتهی خطرناک تأکید داشتند، در حالی که رسانههای لیبرال بر امکان مذاکره و آیندهی صلحآمیز تمرکز کردند. در فرانسه، انرژی هستهای بهعنوان ستون اصلی استقلال انرژی و کاهش کربن معرفی میشود، اما رسانهها همچنان دوگانهی «انرژی پاک» و «خطر بالقوه» را بازنمایی میکنند.
این نمونهها نشان میدهد بازنمایی رسانهای انرژی هستهای همواره تحت تأثیر فرهنگ سیاسی، منافع ملّی و چارچوبهای خبری است. در نتیجه، ایران نیز در این میدان با جنگ روایتها مواجه است؛ جنگی که نهتنها در سطح بینالمللی، بلکه در داخل کشور نیز جریان دارد.
برای فهم این جنگ روایتها، میتوان از چند نظریه ارتباطی بهره گرفت:
Agenda Setting: رسانهها با انتخاب موضوعات و برجستهسازی آنها، دستور کار افکار عمومی را تعیین میکنند. وقتی رسانههای خارجی مدام بر «تهدید» تأکید میکنند، ذهن مخاطب جهانی به همان سمت هدایت میشود.
Framing Theory: چارچوببندی خبرها تعیین میکند که مخاطب چگونه موضوع را درک کند. مثلاً یک خبر درباره افتتاح نیروگاه بوشهر، اگر در چارچوب «پیشرفت علمی» بازنمایی شود، غرور ملّی میآفریند؛ امّا اگر در چارچوب «تهدید امنیتی» بازنمایی شود، نگرانی ایجاد میکند.
· Narrative Theory: روایتها، با شخصیتها، قهرمانان و دشمنان، معنا میسازند. رسانههای داخلی معمولاً دانشمندان هستهای را بهعنوان قهرمانان ملّی معرفی کردهاند، در حالی که رسانههای خارجی ایران را بهعنوان «بازیگر غیرمسئول» روایت کردهاند.
چالشها
به عنوان یکی از مهمترین چالشها، رسانههای داخلی در بسیاری موارد گرفتار زبان تخصصی و خشک شدهاند که برای مخاطب عام جذابیت ندارد و نیازمند روایتهای ساده و قابل لمس است.
از سوی دیگر، با توجه به تکنیکهای روایتسازی رسانههای خارجی، انرژی هستهای ایران در چارچوب تهدید و بحران بازنمایی شده که این دوگانگی، شکاف میان برداشتهای داخلی و جهانی را عمیقتر کرده است. روایتهای داخلی بر غرور ملّی تأکید دارند، امّا روایتهای جهانی بر تهدید. این شکاف، تصویر ایران را در سطح بینالمللی آسیبپذیر میکند.
علاوه بر این، کمبود خبرنگاران متخصص در حوزه انرژی هستهای، باعث شده روایتها بیشتر به بازنشر مواضع رسمی محدود شوند. چرا که خبرنگاران اندکی توانایی دارند هم زبان علم را بفهمند و هم روایت جذاب بسازند. این کمبود، در کنار ضعف در تولید محتوای چندرسانهای و داستانی، روایت ملّی را در برابر روایتهای رقیب آسیبپذیر میسازد.
در حالی که رسانههای غربی از مستند، انیمیشن، اینفوگرافیک و حتی بازیهای رایانهای برای بازنمایی روایتهای خود استفاده میکنند، رسانههای داخلی هنوز بیشتر به متن و خبر محدود شدهاند و کمتر از قالبهای بصری و چندرسانهای بهره میبرند.
فرصتها
با وجود این چالشها، فرصتهای مهمی پیش روی رسانههای ایرانی قرار دارد. سرمایه اجتماعی و غرور ملّی نسبت به دستاوردهای هستهای میتواند به روایتهای مثبت و الهامبخش تبدیل شود. مردم ایران به دستاوردهای علمی خود افتخار میکنند و این افتخار میتواند به روایتهای رسانهای قدرتمند تبدیل شود.
ظرفیت فضای مجازی، تولیدات مردمی و شبکههای اجتماعی امکان بازنمایی خلاقانه و متنوع را فراهم کرده است. شبکههای اجتماعی میتوانند بستری برای روایتهای مردمی باشند؛ روایتهایی که از دل زندگی روزمره برمیآیند و انرژی هستهای را به زندگی مردم پیوند میدهند. روایتهای علمی و آموزشی میتوانند انرژی هستهای را از سطح سیاست به سطح زندگی روزمره و آینده توسعه کشور پیوند دهند. انرژی هستهای تنها موضوعی سیاسی نیست؛ بلکه فناوریای است که میتواند در پزشکی، کشاورزی و صنعت کاربرد داشته باشد. روایتهای رسانهای باید این کاربردها را برجسته کنند تا مردم انرژی هستهای را بخشی از زندگی خود بدانند.
معرفی دانشمندان و متخصصان بهعنوان قهرمانان ملّی میتواند روایتهای جذاب و انسانی بسازد. مردم نیازمند قهرمانانی هستند که بتوانند با آنها همذاتپنداری کنند. دانشمندان هستهای میتوانند چنین نقشی ایفا کنند، اگر رسانهها بتوانند روایتهای انسانی و جذاب از زندگی و تلاشهای آنان بسازند.
راهبردهای آینده
برای بهرهگیری از این فرصتها، بهکارگیری چند راهبرد کلیدی ضروری است. نخست، شفافیت و اطلاعرسانی دقیق برای کاهش ابهام و افزایش اعتماد اجتماعی؛ چرا که رسانهها باید به پرسشهای عمومی پاسخ دهند و اطلاعات دقیق و شفاف ارائه کنند. دوم تربیت خبرنگاران متخصص که توانایی فهم زبان علم و روایتسازی جذاب را داشته باشند؛ در این راستا دانشگاهها و مراکز آموزشی میتوانند دورههای تخصصی برای خبرنگاران برگزار کنند.
راهبرد سوم تنوع قالبهای رسانهای مانند مستند، انیمیشن و اینفوگرافیک برای جذب مخاطب گستردهتر؛ رسانهها باید از قالبهای متنوع استفاده کنند تا روایتهای خود را جذابتر کنند. چهارم همکاری نهادی میان سازمان انرژی اتمی، دانشگاهها و رسانهها برای تولید محتوای معتبر؛ این همکاری میتواند روایتهای ملّی را مستحکمتر کند. و در نهایت، دیپلماسی رسانهای فعال با حضور در رسانههای بینالمللی و تولید محتوای چندزبانه برای مقابله با روایتهای منفی. ایران باید روایتهای خود را به زبان جهانی ترجمه کند و در عرصه بینالمللی حضور مؤثر داشته باشد.
انرژی هستهای یک روایت ملّی است؛ روایتی که باید با دقت، خلاقیت و آیندهنگری بازنمایی شود. این تقابلها، جنگی بر سر معنا و تصویر است. رسانههای ایرانی اگر بتوانند روایتهای علمی، ملّی و انسانی را با زبان جذاب و قابل فهم بازنمایی کنند، آیندهای روشنتر برای ایران در این میدان رقم خواهد خورد.




