قهرمانِ اجارهای؛ روایت یک سلبریتی از رانت تا ژست اعتراض

ترانه علیدوستی این روزها بیش از آنکه یک بازیگر از دور خارج شده باشد، به پروژهای رسانهای تبدیل شده است؛ پروژهای برای بازتولید یک «قهرمان معترض» که قرار است گذشته را پاک کند و حافظه جمعی را دور بزند. اما تاریخ، حتی اگر سلبریتیها بخواهند، به قول حسن روحانی با آب و صابون هم پاک نمیشود.
علیدوستی امروز با ژست مبارزه و شمایل اپوزیسیون، نقش زنی شجاع را بازی میکند که گویا همیشه در سمت درست ایستاده است. اما کافی است کمی به عقب برگردیم؛ به روزگاری که دلار سه هزار تومان بود و او بابت بازی در سریال شهرزاد، ماهیانه حدود ۹۰ میلیون تومان دستمزد میگرفت. سریالی که تهیهکنندگانش هادی رضوی ــ داماد شریعتمداری یعنی وزیر صنعت وقت ــ و محمد امامی بودند. همان چهرههایی که بعدها نامشان در پروندههای اقتصادی و بانکی بر سر زبانها افتاد و محکومیت سنگین دریافت کردند. در آن روزها، نه خبری از اعتراض از سوی خانم بازیگر-معترض بود، نه دغدغه شفافیت، نه حساسیت نسبت به منشأ پول. سکوت مطلق؛ سکوتی طلایی و پرسود.
اما ماجرا فقط به سکوت و حمایت ختم نمیشود. بخشی از پولهایی که به جیب علیدوستی برای این پروژهها رفت، از مسیری تأمین شد که به بانک سرمایه و صندوق بازنشستگی فرهنگیان گره خورده بود؛ جایی که سرمایه معلمانی با حقوق ناچیز در آن سپرده شده بود. اینجاست که ماسک «مردمدوستی» بهطور کامل فرو میریزد. کسی که امروز از رنج مردم میگوید، چرا آن روز درباره رنج فرهنگیان سکوت کرد؟ چرا دستمزد نجومی را گرفت، اما حتی یک موضع اخلاقی نگرفت؟
سؤال ساده است: کسی که امروز خود را پرچمدار عدالت و مبارزه معرفی میکند، چرا آن روز حتی یک استوری اعتراضی منتشر نکرد؟ چرا هیچوقت درباره مناسبات سرمایه، قدرت و رانت حرف نزد؟ آیا عدالت فقط وقتی معنا دارد که منافع شخصی تأمین شده باشد؟
تناقض وقتی عمیقتر میشود که به حافظه سیاسی علیدوستی نگاه کنیم. همین بازیگر که امروز ادای مبارزه با «ساختار» را درمیآورد، روزگاری تمامقد پشت حسن روحانی ایستاد؛ دولتی که نتیجهاش سقوط ارزش پول ملی، نابودی معیشت مردم و گسترش شکاف طبقاتی بود. اما بعد از آن فاجعه اقتصادی، نه عذرخواهیای در کار بود و نه حتی یک اعتراف به خطا. برعکس، مسیر مصاحبه و همصدایی با چهرههای همان جریان، از جمله شهیندخت مولاوردی، با اطمینان ادامه یافت. انگار حمایت سیاسی هیچ مسئولیتی به همراه ندارد.
ترانه علیدوستی نه قربانی است و نه قهرمان؛ او نماد اپورتونیسم فرهنگی است. نماد نسلی از سلبریتیها که همیشه یک قدم عقبتر از پاسخگویی میایستند و یک قدم جلوتر از موج رسانهای حرکت میکنند. وقتی حمایت از دولت مد است، حامیاند؛ وقتی اعتراض ترند میشود، معترض. بیهزینه، بیپاسخ و بیمسئولیت.
مسئله جامعه با علیدوستی، حجاب یا پست اینستاگرامی نیست؛ مسئله دروغ اخلاقی است. دروغی که با چند شعار و چند تصویر قرار است لاپوشانی شود. جامعهای که چنین چهرههایی را قهرمان میکند، اگر مراقب نباشد، بهجای عدالت، تنها به بازتولید ریا کمک خواهد کرد.
قهرمان واقعی، کسی است که وقتی پول هست هم حرف میزند؛ وقتی هزینه دارد هم میایستد. باقی، صرفاً بازیگرانی هستند که اینبار نقش «معترض» را تمرین کردهاند./ نوبنیاد



