شاعری با نیش طنز و ریشههای شهمیرزادی/ از مطبوعات تا امواج رادیو

احمد الوند با نشریات متعددی از جمله مجله «آسیای جوان»، «فردوسی»، مجله «روشنفکر»، روزنامه و هفتهنامه «بامشاد»، مجله «کشکول»، مجله «سپید و سیاه»، «خوشه» و نیز یک نشریه اقتصادی همکاری کرد.
طاهره طهرانی: نوشته بود: «مدتی طولانی به کار مطبوعاتی پرداختم و در چند روزنامه و مجله بهطور مستمر و مستدام کار کردم و بهخصوص در نظم و نثر طنز، شهرتی کسب کردم… برای رادیو و تلویزیون نیز برنامههای متنوع مینوشتم که برنامه صبح جمعه رادیو مردم پسندتر و پر سر و صداتر از سایر برنامهها بود…» این گفته به قلم احمد الوند در زندگینامه اوست.
احمد الوند در سال ۱۳۱۴ شمسی، هنگام بازگشت پدر و مادرش از زیارت مشهد مقدس، در شهر ساری (استان مازندران) از مادری شهمیرزادی متولد شد، او خواهرزاده عباس پهلوان بود. با توجه به اینکه پدر و مادر او اصالتاً اهل شهمیرزاد بودند، اقامت خانواده در ساری بیش از دوازده روز به طول نیانجامید و وی همراه خانواده به زادگاهشان، شهمیرزاد، بازگردانده شد. او تمام دوران کودکی و تحصیل خود تا پایان ششم ابتدایی را در شهمیرزاد گذراند. از همین رو، زبان مادری، ویژگیهای اخلاقی، عادات و سنتهای زندگی او ریشه در فرهنگ شهمیرزاد دارد و همواره به شهمیرزادی بودن خود افتخار میکرد. وی اشعار متعددی به لهجه شهمیرزادی سروده است.
دوره دبیرستان احمد الوند به دلیل تغییر شغل پدر و انتقال محل خدمت او، در شهر بابل سپری شد. پس از اخذ دیپلم ششم ادبی، برای ادامه تحصیلات عالی به آلمان غربی رفت. پس از پایان دوره زبان، به مدت دو سال دوره کارآموزی روزنامهنگاری را در شهر فرانکفورت گذراند. این دوران همزمان با نخستوزیری دکتر علی امینی بود و به دلایلی، ارز دانشجویان قطع شد. در نتیجه، وی ناچار شد مدتی به کارهای سخت و کمدرآمد، از جمله کار در رنگسازی و مشاغل مشابه، بپردازد و سرانجام به وطن بازگردد.
پس از بازگشت به ایران، فعالیت حرفهای خود را در عرصه روزنامهنگاری آغاز کرد. نخستین محل کار او در مطبوعات، مجله «آسیای جوان» بود. پس از آن با نشریات متعددی از جمله مجله «فردوسی»، مجله «روشنفکر»، روزنامه و هفتهنامه «بامشاد»، مجله «کشکول»، مجله «سپید و سیاه» و نیز یک نشریه اقتصادی همکاری کرد. مجموع فعالیت مطبوعاتی او در این حوزهها حدود ۳۲ سال به طول انجامید. احمد الوند عضو اتاق بازرگانی و رییس اداره انتشارات اتاق بازرگانی و صنایع و معادن نیز بود.
بخش مهمی از کارهای احمد الوند به سرودن اشعار طنز و انتقادی اختصاص داشت و در این زمینه مناظرههای متعددی با استاد صهبا و خسرو شاهانی، از دوستان نزدیکش، انجام داد. او همچنین مدتی در برنامه فکاهی «صبح جمعه» رادیو و برنامه تلویزیونی «حرف تو حرف» به قلمزنی پرداخت. افزون بر این، حدود یک سال و نیم سردبیری مجله «ستاره سینما» را بر عهده داشت که در این دوره، نشریه حالوهوایی طنز و فکاهی به خود گرفت. وی همچنین نزدیک به یک سال سردبیر مجله «خوشه» بود.
الوند شعری دارد با موضوع طلاق و به نام آزادی:
بپرسیدم از پیر وارستهای
جواب معمای سربستهای
که در کشور ما چرا شد رواج
هزاران طلاق از پسی ازدواج؟
چنین گفت با خندهای نیشدار
که: ای بیخبر از کم و کیف کار
طلاق جماعت نه از سادگی است
بل از مقتضیات آزادگی است!
مگر ناشنیدی تو آن پند فرد
که «آزاد زن باش و آزاد مرد»؟
او در شعر دیگری، با بهانه این خبر علمی که در جراید آن روزگار منتشر شده بود: «مردها هم ممکن است، آبستن شوند.»، درباره سختیهایی که پدران در جامعه بر دوش میکشند میسراید، که خواندنش در آستانه روز پدر خالی از ذوق نیست:
آن شنیدم دکتران انگلیس
دکتران کاردان انگلیس
از پی صد امتحان و جستجو
شور و غور و حرف و بحث و گفتگو
کردهاند اعلان چندی پیشتر
با هزاران قیل و قال و شور و شر
کاین غم و درد بزرگ زایمان
نیست تنها از برای بانوان
مردها هم میکنند این کار را
جنس نر هم میبرد این بار را
جنس نر هم مینماید وضع حمل
میرود در پیچ و تاب نزع حمل
گو به آنها حرفتان باشد درست
مرد میزائید از روز نخست
لیک فرقی هست اندر کارشان
اختلافی هست در رفتارشان
مرد میزاید ولی نه مثل زن
با تب و درد و از آن سان فوت و فن
مرد میزاید ولی بی قابله
خود بود مامای خود این حامله
با هزاران رنج مرد تیرهبخت
بچه میزاید ولی نی روی تخت
زن اگر زاید به سالی کودکی
مرد میزاید به هر ساعت یکی!
مرد میزاید ولیکن زیر خرج
زیر بار خرج و زیر بار برج
بار جنس مرد بار زندگی است
زایمانش از فشار زندگی است
احمد الوند که از بیماری قلبی و قطع پای راست رنج میبرد، سرانجام در ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۶۸ درگذشت.



