ژیلا صادقی: این زنان همه زندگی خود را از دست دادند اما ایمانشان را نه!

ژیلا صادقی با اشاره به گفتگو با زنان لبنانی که به سوریه رفته بودند از ایمان و اعتقاد آنها گفت در حالی که برخی‌شان همه زندگی و خانواده خود را از دست داده بودند.

به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا (س) برنامه «زینبیه» به میزبانی ژیلا صادقی در جوار حرم حضرت زینب (س) که به گفتگو با همسران و فرزندان شهدای مقاومت لبنان اختصاص دارد از شب گذشته ۶ آذر روی آنتن شبکه سه سیما رفت.

این برنامه که کاری از گروه اجتماعی شبکه سه سیما است در ۱۰ قسمت ۳۰ دقیقه‌ای هر روز حوالی ساعت ۱۶ از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

ژیلا صادقی مجری «زینبیه» درباره این برنامه که در سوریه ضبط شده است، بیان کرد: برنامه «زینبیه» قرار بود در ایام فاطمیه پخش شود و از شب گذشته پخش آن آغاز شد. این برنامه به گفتگو با دختران، زنان، مادران و همسرانی می‌پردازد که از لبنان به دلیل از دست دادن خانه‌ها و فرزندانشان مهاجرت کرده و در جوار حرم حضرت زینب (س) ساکن شده‌اند. این افراد فعلاً در آنجا زندگی می‌کنند و تحت درمان هستند.

وی اضافه کرد: بسیاری از اینها مجروح بوده‌اند و بیشترشان اعضای خانواده خود را از دست داده‌اند؛ مثلاً برخی سه یا چهار نفر از اعضای خانواده‌شان شهید شده‌اند. حتی مادری بود که شوهر، داماد و دخترش همگی شهید شده بودند و تنها خودش باقی مانده بود اما هنوز ایمان و اعتقاد داشت.

صادقی درباره حس این زنان عنوان کرد: در روزهای اول که با آن‌ها گفتگو می‌کردم، احساسی داشتم که شاید این افراد روحیه‌ای عجیب و اعتقادی خاص دارند که باعث می‌شود زنده ماندنشان را به عنوان شانسی برای حفظ دین و کیان خود بدانند. بسیاری از آن‌ها باور داشتند که باید جان و خون خود را مثل دیگر عزیزانشان فدا کنند. در گفتگوها با این زنان نازنین، فهمیدم همه آن‌ها واقعاً اسطوره‌ صبر هستند.

این مجری تلویزیون یادآور شد: مثلاً دختر جوانی بود که من برای حال او بیشتر از خودش بی‌قراری می‌کردم، او به خاطر آن پیجرها نابینا شده بود و خیلی امید داشت. از روحیه ای آرامش‌بخش برخوردار بود و می‌گفت «من مطمئنم که چشمانم به زودی بهبود می‌یابد». در میان تمام این افراد، او کم سن و سال ترین شان بود که ۱۷ سال داشت و می‌خواست به ایران بیاید تا پزشکی بخواند.

صادقی درباره مدت زمان حضورش در سوریه عنوان کرد: ما در آنجا مدت زیادی نماندیم، فکر می‌کنم حدود یک هفته بود. بسیار هم فشرده کار کردیم تقریباً از ساعت ۸ صبح وارد استودیو می‌شدیم و تا حدود ساعت ۶ عصر در آنجا بودیم. البته آیتم‌های دیگری هم داشتیم که از بیرون استودیو ضبط می‌شدند. وظیفه من در استودیو برگزاری گفتگوها بود.

وی درباره فشردگی ضبط این پروژه عنوان کرد: کار من را خسته نمی‌کرد، بلکه اتفاقاتی که می‌شنیدم انرژی‌ام را می‌گرفت. مثلاً خانمی آمده بود و درباره عاشقانه‌های خودش و شوهرش با خنده و هیجان صحبت می‌کرد و می‌گفت بعد از فرزند اول با چه عشقی فرزندان بعدی را به دنیا آورده است یا از عاشقانه هایش با همسرش تعریف می‌کرد و من فکر کردم که شوهرش زنده است و زندگی عاشقانه‌ای دارند. اما او گفت که یک روز شوهرش از خانه بیرون رفته و شهید شده است. این خانم با لذت و بدون حتی یک قطره اشک درباره شوهرش صحبت می‌کرد و من از این همه اعتقاد و صبوری متاثر می شدم. من و تیم برنامه ساز بعد از شنیدن این ماجراها و زندگی ها می‌نشستیم و گریه می‌کردیم. واقعاً احساس می‌کنم که مفهوم جمله حضرت زینب (س) که «من چیزی ندیدم جز زیبایی» را تازه درک کرده‌ام و به نظرم در این زمانه اتفاقات کربلا یک بار دیگر تکرار شده‌اند.

صادقی در پایان گفت: بیشتر این سوژه‌ها از قبل شناسایی شده بودند و تشابه اتفاقات آن‌ها با روایت کربلا و حضرت زینب (س) بسیار شبیه بود. احساس می‌کردم تاریخ به صورت عینی دوباره زنده شده است.

منبع: مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − هفده =

دکمه بازگشت به بالا