تو گویی که موسی رها کرده باشد عصا را

هادی ملکپور به بهانه تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله، شعری برای سیدالشهدای جبهه مقاومت سرود.
هادی ملکپور شاعر جوان کشور به بهانه مراسم تشییع شهید سیدحسن نصرالله، شعری برای سیدالشهدای جبهه مقاومت سروده است.
این غزل را با هم میخوانیم:
*
نگاهم به عکست… فرو میخورم بغضها را
ندارم جوابی «کجا؟ کی؟ چگونه؟ چرا؟…» را
چه میشد خبرها همه کذب باشد؟ چه میشد
کسی جور دیگر روایت کند ماجرا را؟
چه سنگین خبر، حیرتآور خبر، زخمِ خنجر!
خدا با غمت امتحان میکند صبر ما را
جهان بیوفا، بیتفاوت، که راضی به این شد
نباشی، نبیند تو را، نشنود آن صدا را
گلویی که فریاد مستضعفان جهان بود
گلویی که دائم صدا میزد از جان، خدا را
صدایت پر از غم، خروش غدیر و محرم
در عالم مجسم کند غیرت کربلا را
غیورا! به من یاد دادی که ساکت نباشم
ببینم که ظالم ز حد بگذراند جفا را
الا شیر لبنان و فرزند پیر جماران
دمیدی به جسم جهانی تو روح خدا را
تو را کشت اما به کوری دشمن، نگاهت
درخشید و نورت گرفت از کجا تا کجا را
تو افتادی، اما قرار از شیاطین گرفتی
تو گویی که موسی رها کرده باشد عصا را
به جز محو صهیون از عالم ندارم دعایی
تو رفتی که خونت اجابت کند این دعا را
سیاهی به تن، سرخی پرچمی روی شانه
تقاصت مبدل به شادی کند این عزا را
منبع: مهر